آنتونیا شرکا منتقد سینما در گفت و گو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، با اشاره به اینکه تا به امروز فیلمهایی مانند «درخت گردو»، «قصیده گاو سپید»، «دوزیست»، «شنای پروانه»، «بی صدا حلزون» و «سه کام حبس» را در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دیده است، گفت:من فیلم «عامه پسند» را پسندیدم اما «شنای پروانه» خیلی مورد پسند نبود. به نظر من فیلم «شنای پروانه» به نوعی همان فیلم قیصر دهه ۹۰است یعنی به نوعی ترویج انتقامهای فردی گرفتن در محیطی که اکثر آدمهای آن خلافکار هستند، به حساب میآید.
او افزود: داستان فیلم «شنای پروانه» مبارزه یک نفر برای نجات جان یک پلید است و پلیدی او فقط به خاطر کار بد او در حق برادرش است. در وهله اول به خاطر قتلی است که مرتکب شده و آن قتل را به هیچ شکلی نمیتواند توجیه کند یعنی از اول تا آخر فیلم برای آن است که یک آدم پلید قصاص نشود و بخشیده شود.
این منتقد سینما گفت:کسی که زنش را به خاطر غیرت الکی کشته است باید بخشیده شود؟ ما چرا باید با کسی که به فکر نجات جان چنین فردی است احساس همدردی و همدلی کنیم؟ بنابراین «شنای پروانه» جاذبهای برای من نداشت. این فیلم با حجم زیادی از داد، فریاد، خشونت و هیاهو جلب توجه میکند و این همه داد و فریاد به نظر من بیشتر از اینکه همدلی برانگیز باشد، دافعه برانگیز است.
شرکا بیان کرد:سینمای ایران سینمای تلخی است، در اصل در این سینما اگر فیلمی صاحب اندیشه باشد، تلخ است و اگر فیلمی خنده دار باشد، فیلم بدنه به حساب میآید.
او ادامه داد:ما در تاریخ سینمای بعد از انقلاب به ندرت فیلمهای کمدی داشتیم که هم مردم را بخندانند و هم کیفیتی داشته باشد. به طور کلی این تفکر در فرهنگ ما وجود دارد که اثر هنری که شاد باشد و مردم را بخنداند، اثر وزینی نیست و حرف مهمی نمیزند و برای همین هم فیلم هر چقدر تلختر باشد، مطمئنا ارزشمندتر است.
این منتقد سینما ادامه داد:فیلمسازان ما هم فیلمهای تلخ میسازند و جایزه میگیرند. در چنین شرایطی چرا باید به سراغ تولید فیلمهای کمدی با محتوا بروند.
شرکا به فیلم «درخت گردو» اشاره کرد و گفت:فیلم «درخت گردو» براساس یک سند تاریخی تولید شده و ارزشمند است. من نمیخواهم زحمات کارگردان آن را زیر سوال ببرم، چون فیلم از نظر تکنیکی، قدرت کارگردانی و امکانات طراحی صحنه خوب است یعنی اگرچه انتقادهایی به نوع نگرش این فیلم به بمباران حلبچه دیده میشود، اما «درخت گردو» نشان دهنده بالا رفتن استانداردهای سینمای ما است و در این خصوص حرف و بحثی نیست، اما اینکه کارگردان حجم قابل توجهی از متریالهای دلخراش را مشت کند و در صورت تماشاگر بکوبد، فضیلت نیست، زیرا من فکر می کنم درد و رنج هم حرمتی دارد.
او افزود:«درخت گردو» فیلمی است که مخاطب یک بار آن را میبیند و هرگز حاضر نیست آن را برای بار دوم ببیند. حتی من اگر بخواهم دیدن این فیلم را به دیگران توصیه کنم تردید میکنم که آن را به چه کسانی توصیه کنم، زیرا فیلم به اندازهای دردآور و آزاردهنده است که به گونهای تقدیس رنج، مشقت و درد به حساب میآید و من این درجه از بی رحمی در بازنمایی یک حادثه تلخ واقعی را مناسب نمیدانم، ولی به هر حال فیلم «درخت گردو» مهدویان وارد ژانر ملودرام جنگی شده است.
این منتقد سینما گفت:جشنوارهها همیشه نماد و ویترینی از آنچه که در طول سال در گیشه میگذرد نیستند، زیرا ممکن است در طول سال متوجه رغبت بیشتر مردم به تماشای فیلمهای کمدی باشیم، اما فیلمهای پرفروش سال، فیلمهایی نیستند که از طرف جشنواره تقدیر شده اند و در مرکز توجه منتقدان قرار گرفته اند. در این میان فیلمهایی دیده میشوند که علاوه بر اینکه در جشنواره مورد توجه قرار گرفته اند، در گیشه نیز با استقبال خوبی مواجه شده اند مثلا سال گذشته «سرخپوست» فیلمی بود که جوایز خوبی گرفت و از جانب منتقدان تحسین شد و فروش خوبی هم داشت.
شرکا درباره فیلمی به کارگردانی مسعود کیمیایی که در سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر آمده است، بیان کرد:من این فیلم را ندیده ام و با توجه به تعاریفی که دیگران از آن دیده اند تصور نمیکنم که حرف زیادی برای گفتن داشته باشد، زیرا دیگر به نظر نمیرسد که مسعود کیمیایی صدای نسل امروز باشد، ولی این فرد آدم قابل احترامی است و ما حرمت او را نگه میداریم. من تصور نمیکنم که فیلم ایشان در زمره فیلمهای پرفروش سال آینده دیده بشود، اما در میان فیلمهایی که تا به حال در قالب سی و هشتمین جشنواره فیلم فجر دیده شده اند، فیلمهایی را میبینیم که میتوانند در گیشه سال آینده پرفروش شوند و از میان آنها میتوان به فیلمهای «شنای پروانه»، «سه کام حبس»، «دوزیست» و «درخت گردو» اشاره کرد.
او با تاکید بر اینکه فیلم «دوزیست» بدترین فیلمی بود که در این روزها دیده است، گفت: من فیلم «روز صفر» که درباره ریگی ساخته شده است را ندیدم و در خصوص انتقاد وارد شده به این فیلم باید بگویم فیلم «شبی که ماه کامل شد» نیز به زندگی خانواده ریگی پرداخت، اما به هر حال یک فیلم زنانه است و داستان از دید یک زن روایت میشود بنابراین هم فاکتور ملودرام را در خودش دارد، هم تعلیق لازم و بحث جنگ را دارد، این فیلم همه فاکتورهای لازم برای یک فروش خوب را دارد بنابراین میتوان گفت خانم آبیار میتواند فیلمهایی بسازد که نظر مردم را جلب میکند.
وی به رایهای هیات انتخاب اشاره کرد و گفت:در برخی مواقع سیاستهای جشنوارهای مثل جشنواره فجر لزوما سیاستهای تاییدشده منتقدان نیستند، زیرا همه اعضای هیات انتخاب جشنواره منتقد نیستند.
انتهای پیام/
که تو دهه شصت می ساختن
ایران به شگوفایی نیاز داره به پیام رسانی ظلم هایی که کشورای غربی و اروپایی علیه ایران و خاور میانه رو ا داشتند ب فیلم های ک صدای عدالت خواهی وفرهنگی ایرانیان و ب تمام دنیا برسونه
چه قشنگ نوشتی