امیرعباس ربیعی موضوع جذاب فیلم را فدای عجله در ساخت آن کرده است.

به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از شیراز، فیلم "لباس شخصی" نخستین کار امیرعباس ربیعی با اینکه سوژه جذابی داشت و مخاطب را با خود همراه کرد، ولی فیلمنامه خوب نیست و ایرادات روایتی متعددی می‌توان به آن وارد کرد.

مخصوصا شروع فیلمنامه و طراحی نحوه ورودش به داستان اصلی اصلا جذاب نیست و خوب درنیامده، اما موضوع اثر، تماشاگر را تا پایان در سالن نگه می‌دارد.

نکته قابل توجه دیگر فیلم "لباس شخصی"، شباهت فضاسازی‌ها با فیلم ماجرای نیمروز رد خون محمدحسین مهدویان بود که اتفاقی هم نبود چرا که محمدرضا شجاعی که در ماجرای نیمروز رد خون وظیفه صحنه‌سازی آن را برعهده داشت، در فیلم لباس شخصی هم حضور دارد.

نخستین تجربه کارگردانی ربیعی داستان پیچیده‌ای دارد که فراتر از سطح کارگردان و نویسنده آن است و توماج دانش‌بهزادی در نقش حنیف در نخستین تجربه سینمایی‌اش فوق‌العاده بوده است.

فیلم "لباس شخصی" در بسیاری از دقایق اشاره بسیاری به نورالدین کیانوری در تغییرات حزب توده دارد، اما از شخصیت او در فیلم‌نامه هیچ استفاده‌ای نشده و شخصیت کیانوری در حد یک کاریکاتور باقی می‌ماند و موضوع اصلی لباس شخصی هم با وجود پیچیدگی‌هایی که دارد، حتی به سادگی روایت نمی‌شود تا بحران‌های بیشتری برای تماشاگر ایجاد نکند.

همیشه سوژه‌ها در زمانی عینیت پیدا می‌کند که در جامعه وجود داشته باشد و ما باید در سینما کاراکتر‌هایی را خلق کنیم که با ساخت آن‌ها شخصیت‌ها بیشتر معرفی شوند و مشکل اصلی فیلم "لباس شخصی" در روایت و شخصیت پردازی آن است.

تیتراژ آغازین و پایانی فیلم هم یکی از نقاط قوت فیلم لباس شخصی بشمار می‌رود با این وجود تماشاگر با مجموعه‌ای از سوالات در مورد لباس شخصی‌هایی روبروست که برای مخاطب ناشناس باقی می‌ماند.

سکانس پایانی فیلم و جمله توده‌ای در بند هم یکی از نقاط طلایی فیلم لباس شخصی است که تماشاگر حاضر در سالن سینما را به بیشتر به فکر وا میدارد؛ بهترین حربه برای ضربه، دوستی است، چون پیچیدگی در سادگی اوست، به لباس شخصی‌ها بیشتر شک کنید.

انتهای پیام/ 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار