به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، فرض کنید در جلسهای دورهمی تصمیم بگیریم همۀ گوشیهای لمسی را کنار بگذاریم و با هم به گپ و گفت بپردازیم. فکر میکنید چه اتفاقی میافتد؟
درست حدس زدید. بیشتر ما وارد مقولۀ «نق زدن» میشویم. امروزه غُر زدنهای اجتماعی برای ما تبدیل به یک عادت شده است. غر میزنیم، در صورتی که هیچ هدفی هم برای حل یک مشکل نداریم.
بسیاری از ما برای گذران اوقات فراغت و تفریح و سرگرمی غُر میزنیم. گاهی به نحوی از بی عدالتی، پارتی بازی، شایسته سالاری، سهم خواهی، کاهش ازدواج، افزایش طلاق، افول سرمایه اجتماعی، کاهش سهم بودجه عمرانی، بیکاری و نظایر آن انتقاد میکنیم که گویی ما بیرون از گود ایستاده ایم و از صفات ناشایست مذکور مبرا هستیم. گاهی همانطور که موتور غرزنی مان تخته گاز پیش میرود مشکلات را به گردن این و آن میاندازیم. هر کدام از ما نیز بعضاً در مواقعی چنانچه به نفعمان باشد از خط قرمزها میگذریم و با نسبت دادن مشکلات به دیگران خود را تبرئه می کنیم و به رویه مان ادامه میدهیم.
معمولاً غرزدنها با غلط از آب درآمدن پیش بینی آب و هوا یا ترافیک سنگین در سطح شهر آغاز میشود. در ادامه اختلاس، گرانی، فساد، پارتی بازی و اخذ رشوه در ادارات و دست آخر از ناکارآمدی سیاسی مسئولان صحبت میشود.
معمولاً فرد «غُرزننده» متوقع است همۀ افراد شنوندگانی فعال باشند و همۀ صحبتهای او را تأیید کنند. در جلسهای نیست که بنشینیم و عدهای با ژست روشنفکری، فلان فرد یا دولت را مقصر نشمارند. فضا به گونهای است که اگر غُر نزنیم یا مثلا بگوییم که باید از خودمان شروع کنیم؛ چپ، چپ نگاهمان میکنند و در دلشان میگویند حتماً این بنده خدا کاسهای زیر نیم کاسه دارد.
باید توجه داشته باشیم که ما هم در مواقعی خطاهایی مرتکب میشویم که مستقیم بهمان غر بزنند.
ما هم مقصریم:
پزشکی که نگاهش به بیمار، ابزاری برای کسب درآمد بیشتر است.
مسئول خرید شرکتی که قیمت را در فاکتور بالاتر میزند.
مسافری که زباله هایش را در محیط زیست رها میکند.
مسئولی که یادش رفته از عرصه خدمت بازنشسته شود.
کشاورزی که برداشت غیرمجاز از منابع آبی دارد.
مهندسی که کیفیت را فدای کمیت میکند.
قاضی که عادلانه قضاوت نمیکند.
دندانپزشکی که دندانی را بدون دلیل، جراحی یا عصب کشی میکند.
تعمیرکاری که قطعه چینی را به جای قطعه فرانسوی قالب میکند.
رانندهای که تخلفِ دور از چشمهای پلیس را زرنگی میداند.
فروشندهای که تاریخ انقضای اجناسش را با آستون پاک میکند.
فعال سیاسی که هم و غمش رد دستاوردهای جناح مقابل است.
معلمی که توجیه کم کاری اش را حقوق پایین میداند.
آشپزی که با پوست مرغ چرخ شده، سویا و نان خشک برایمان کباب کوبیده میپزد.
کارگردانی که با هدف فروش بیشتر، فیلمهای سطحی، مبتذل و بی ارزش میسازد.
کارمندی که بود و نبودش تفاوتی ندارد.
نمایندۀ مجلسی که دغدغه اصلی اش رأی آوری مجدد است و منافع حوزه انتخابیه اش را بر منافع ملی ترجیح میدهد.
دانشجویی که تحقیق و پایان نامه میخرد.
هنرپیشه یا فوتبالیستی که برای جلب توجه و افزایش فالور، از اموری که آگاه نیست، آگاهمان میکند!
بنگاه مسکنی که برای جوش دادن معامله از هیچ دروغی فروگذار نمیکند.
همه و همه مقصریم.
البته بدیهی است مثالهای فوق، نسبی است و همگانی نیست. کم نیستند افرادی که به ایران عزیز، ادای دین میکنند و قوام کشور به برکت حضور ایشان است. جای انکار هم نیست که بسیاری از ما فراموش کرده ایم سرنشینان یک کشتی هستیم که با آسیب به آن، همه در معرض غرق شدن قرار میگیریم.
بسیاری از ما، در ولع منافع فردی، منافع جمعی کشورمان را نادیده میگیریم. پس لطفا غُر نزنیم. به جای اینکه بگوییم فلانی چه کرد و چه باید بکند؟ بگوییم خودمان چه کرده ایم و چه باید بکنیم؟ تا وقتی مصالح کلی کشور را بر خودمان مقدم ندانیم، وضع همین است که میبینیم.
منبع: صاحب نیوز
انتهای پیام/