به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، از زمان حضور آمریکا در افغانستان همواره شاهد این مساله بودهایم که آمریکاییها اصلیترین دلیل حضور خود در افغانستان را برقراری دموکراسی منطبق با اصول لیبرالدموکراسی غربی و بنیان نهادن متدهای دولت-ملتسازی آمریکایی در این کشور آسیایی اعلام کردهاند. به همین دلیل هم هست که واشنگتن در دو دهه اخیر هزینههای گزافی پرداخته تا بتواند انتخابات مورد نظر خود را که اصلیترین نماد دموکراسی آمریکایی میداند با همه فرازونشیبهایش در افغانستان برگزار کند.
نگاهی به چهار دوره انتخابات ریاستجمهوری افغانستان نشان میدهد که در هر دوره این روند با تنشهای زیادی همراه بوده که در دور سوم آن و در رقابت میان اشرفغنی و عبدالله به اوج خود رسید.
آمریکا همواره سعی کرده بود دخالت خود را در انتخابات و تقلب و تخلف گستردهای که در نظر داشته را پنهان کند، اما در دور سوم انتخابات ریاستجمهوری، پافشاری عبدالله و حامیانش باعث شد چهره واقعی آمریکا از پس پرده بیرون بزند. در آن انتخابات جان کری مستقیما به کابل آمد و با پس زدن آرای مردم اعلام کرد که آمریکا حکومت وحدت ملی را تشکیل داده و اشرفغنی به عنوان رئیسجمهور و عبدالله عبدالله را به عنوان رئیس اجرایی به کار گماشته است.
این دخالت آشکار و طرح آمریکایی برای کوتاه مدت توانست مرهمی باشد بر شکست طرح دموکراسی آمریکایی در افغانستان، اما ۵ سال بعد ماجرا به شکل دیگری در حال تکرار بود.
موعد برگزاری چهارمین دوره انتخابات ریاستجمهوری فرا رسیده بود و بار دیگر عبدالله عبدالله و حامیانش در برابر اشرفغنی و طرفدارانش در این عرصه شروع به رویارویی کرده بودند.
انتخابات چهارمین دوره ریاستجمهوری افغانستان در فضای سرد حاکی از آغاز احتمالی مذاکرات صلح با طالبان بالاخره برگزار شد، اما در همان روز تیر اول بر پیکره دموکراسی آمریکایی فرود آمد؛ مشارکت حدود ۱۳ درصدی مردم افغانستان به شدت تنه دموکراسی و دولت-ملتسازی آمریکایی در افغانستان را لرزاند، اما کار به همینجا ختم نشد.
تیر دوم زمانی بر این پیکر نشست که از فردای انتخابات زمزمه اختلافات بر سر شمارش آرا به گوش میرسید و همین موضوع باعث شد که در ظاهر شمارش یک میلیون و نهصد هزار رای بیش از سه ماه زمان ببرد و این یعنی آرای مردم هیچ ارزشی نداشت و این آمریکا بود که به سه ماه زمان نیاز داشت تا بتواند طرفین را به هر طریقی شده راضی کند و نگذارد پایههای سست دموکراسی نیمبندش در افغانستان بیش از پیش به سمت فروپاشی برود، اما در نهایت موفق نشد و اعلام نتایج نتایج نهایی آرا و عدم پذیرش این نتایج از سوی عبدالله باعث شد تا آمریکا بار دیگر به سمت سقوط دولت-ملتسازیاش در افغانستان پیش برود.
ضربه آخر بر این پیکره، اما کاریتر بود؛ ضربهای به نام مراسم تحلیف و آغاز به کار رئیسجمهور جدید.
هم عبدالله و هم غنی اعلام کرده بودند که خود رئیسجمهور قانونی هستند و هر کدام جداگانه مراسم تحلیف برگزار خواهند کرد. آمریکا که تازه و پس از مدتها منتکشی توانسته بود طالبان را راضی به امضای توافق نیمبند صلح کند اصلا دوست نداشت تا با برگزاری دو مراسم تحلیف تمام نقشههایش نقش بر آب شود و درست در زمان برداشت میوه مکاریهایش سر به سنگ بخورد.
به همین دلیل زلمی خلیلزاد بار دیگر و فعالتر از گذشته وارد میدان شد. او بارها به سراغ غنی و عبدالله رفت. منابع نزدیک به طرفین میگویند آمریکا حاضر شده بود باجهای زیادی بدهد تا عبدالله و غنی را راضی به تشکیل حکومت مشترک کند و جلوی افتضاح دو مراسم تحلیف را بگیرد.
واشنگتن به خوبی میدانست برگزاری دو مراسم تحلیف معمای مرگ دموکراسی و دولت-ملتسازی آمریکایی در افغانستان است و این یعنی علاوه بر تمام امتیازاتی که آمریکا حدود دو هفته پیش به طالبان داد تا بتواند اندک حیاتی داشته باشد با برگزاری دو مراسم تحلیف حیاتش در افغانستان رو به مرگ میرود.
آمریکا تا آخرین دقایق نیز پا پس نکشید و حاضر شد برای حفظ آبروی خود و دموکراسی تقلبیاش در افغانستان هر تصمیمی بگیرد حتی اگر آن تصمیم مانند همه دورههای گذشته برگزاری انتخابات ریاستجمهوری در مقابل آرای مردم افغانستان باشد. تلاشهای آمریکا شاید رو به توفیق او هم داشت پیش میرفت و غنی و عبدالله حاضر شدند مراسم تحلیفشان را چند ساعتی به تاخیر بیاندازند، اما در نهایت آنچه آمریکا در نظر داشت، حادث نشد و دو مراسم تحلیف همزمان در کابل برگزار شد و اکنون هم غنی و هم عبدالله خود را رئیسجمهوری قانونی کشورشان میدانند.
فارغ از آنچه در روزهای آینده اتفاق خواهد افتاد، اتفاق بیسابقه امروز افغانستان را باید میخ نهایی بر تابوت دموکراسی وارداتی آمریکایی و دولت- ملتسازی واشنگتن در افغانستان و مرگ تمام آرزوهایش دانست. اکنون پس از حضور همهجانبه بیستساله در افغانستان نتیجه آن همه هزینه و کشتار و کشتهشدن چیزی نیست جز حضور دو پادشاه در یک اقلیم که در نوع خود بینظیر است. به نظر میرسد از امروز تمام تحلیلگران و نظریهپردازان آمریکایی بر پیکره بیجان لیبرال دموکراسی آمریکایی خواهند گریست.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/