به گزارش خبرنگار کشتی و رزمی گروه ورزشی باشگاه خبرنگاران جوان، محمد دلیریان دارنده مدال طلای بازیهای آسیایی، مربی و سرپرست سابق تیم ملی و عضو پیشین شورای فنی تیمهای ملی کشتی فرنگی درباره عید نوروز گفت: دوست دارم نوروز جایی باشم که غم نباشد، رفاقت و دوستی باشد. آرزوی من از قدیم الایام و تا همیشه این است که مردم کشورم در صلح، صفا و صمیمیت، به دور از هر مشکلی زندگی کنند. من فرزند اول خانواده هستند و فرزندان و خواهر و برادرانم برای تبریک نوروز با من تماس میگیرند و به دیدارم میآیند، اما مادرم نخستین کسی است که نوروز را به او تبریک میگویم و برای دیدارش میروم. من قشنگرین رسم نوروز را دید و بازدیدهای آن میدانم، هر چند این مراودات باید در طول سال تداوم داشته باشد، اما جمله «گرفتارم، ببخشید» نقل دهان همه شده و اغلب به یک تماس تلفنی و دیدار در فضای مجازی بسنده میکنند، غافل از اینکه همان دیدار رو در رو چقدر در روحیه طرفین تاثیر مثبت دارد، کدورتها را در دوستیها و شادیهای حاصل از آن ذوب میکند.
او افزود: همه میگویند پدر و مادر و خانواده مهمترین و پر رنگترین نقش را در زندگی ورزشی من داشتند، اما حقیقت این است که با اینکه در خانه پدرم زندگی میکردم، اما پدرم اصلا خبر نداشت من کشتی میگیرم تا روزی که عضو تیم ملی شدم و عکسم در روزنامه چاپ شد. در واقع خودم و ملاقاسمی مربی ام که زحمت بسیاری برای من کشید در موفقیتم نقش بسیاری داشتیم.
او تصریح کرد: من بازنشسته هستم و کمک زیادی نمیتوانم به امور منزل کنم، پس قاعدتاً زحمتهای خانه بر عهده خانم خانه است. خانم خانه بسیار به رسوم نوروز مقید است و همیشه هفت سینهای زیبایی چیده، اما خودِ عید آنقدر قشنگی و زیبایی دارد که گاهی سفرههای هفت سین زیبائی خود را کنار این همه زیبایی بهار گم میکنند. سیزده بدرها همراه همسرم برای گشت و گذاری کوتاه به یکی از پارکهای نزدیک منزل میرویم. مسافرت در ایام نوروز را هیچ وقت دوست نداشتم، زیرا در ایام شلوغ بهترین و خلوتترین جا تهران است. تنها در همین ایام است که تهران را میبینیم.
دلیریان درباره برنامههای خود برای سال جدید گفت: مهمترین برنامه من برای سال ۱۳۹۹، در صورت رضایت همسرم، ترک تهران به مقصد یکی از شهرها یا روستاهای شمالی یا نزدیک به تهران است. جایی عاری از سروصدا، دود و شلوغی. من از هفده سالگی ماشین داشتم، اما خوشبختانه ۳-۲ سالی است که رانندگی را کنار گذاشته ام و با آرامش از وسایل نقلیه عمومی استفاده میکنم. دوچرخه هم دارم که گاهاً برای انجام کارهای جزئی و تردد در مسیرهای کوتاه و نزدیک از آن استفاده میکنم که ممکن است به نوعی ورزش هم محسوب شود.
او افزود: کتاب زیاد میخوانم و آخرینش هم رمان شکر تلخ اثر جعفر شهری است. کتابی قدیمی که ضمن توصیف فضای ایران و مسائل اجتماعی آن در سالهای (۱۲۹۴_ ۱۳۰۶ هـ. ش) به محدودیت و رنجهای زن ایرانی در قالب زبانی خاص میپردازد.
دلیریان درباره شیرین و تلخترین خاطرات زندگی ورزشی خود گفت: شخصاً زندگی معمولی را میگذرانم که عاری از اتفاق است، اما میتوانم بگویم که مهمترین اتفاقهای ورزشی امسال درگذشت ناگهانی سیامند رحمان بود و بالا رفتن دست علیرضا دبیر بدون هیچ حریفی به عنوان ریاست فدراسیون کشتی بود. شیرینترین خاطره ورزشی که بیاد میآورم مربوط به سال ۲۰۰۷ و مسابقات جهانی باکو است. با توجه به اینکه ۱۵-۱۰ روز قبل از مسابقات مشکلی پیش آمده و کسی فکر نمیکرد حمید سوریان موفق به کسب مدال طلا شود، اما خوشبختانه با قدرت و شهامت در فاصله زمانی ۱۵-۱۰ روزه خود را به مسابقات رساند و راهی باکو شدیم. این دوره از مسابقات پیش از المپیک برگزار میشد و اگر تیم بدشانسی نمیآورد حتما قهرمان جهان میشد، هر چند تا ظهر قهرمانی ما مسجل بود، اما متاسفانه به دلیل قرعه نحس رژیم اشغالگر قدس تیم ما از رتبه نخست به رده چهارم تنزل کرد و این شد بهترین و بدترین خاطره من از مسابقات کشتی.
پیشکسوت کشتی فرنگی ادامه داد: ما ورزشکاران خوبی در کشتی، وزنه برداری، تکواندو و کاراته داریم. اگر شرایطی که به وجود آمده و مردم جهان از ویروس کرونا جانِ سالم به در ببرند و همه چیز به حالت عادی باز گردد و این روزهای بلاتکلیفی اثری بر روحیه، آمادگی و قوای جسمانی ورزشکاران کشورمان نگذارد، پیش بینی من برای المپیک ۲۰۲۰ توکیو اینگونه است که در مجموع ۷-۶ مدال کسب کنیم. البته نمیدانیم با توجه به شرایط چه پیش خواهد آمد، المپیک با تاخیر برگزار خواهد شد و اگر با تاخیر برگزار شود چه تاثیری بر روحیه، آمادگی و قوای جسمانی ورزشکاران کشورمان خواهد داشت.
او در ادامه عنوان کرد: سختترین رقیب من زندگی بود. من حتی با شکم خالی کشتی گرفتم. قرار بود برای مسابقات جام جهانی کشتی فرنگی از ایران ۲ کشتی گیر در وزنهای ۶۲ و ۸۲ کیلو اعزام شوند. من در وزن ۶۸ کیلو عضو تیم ملی بودم، ۱۰ روز از عروسی ام گذشته بود، دل را به دریا زدم و گفتم برای وزن ۸۲ کیلو به میدان میروم و خوشبختانه عضو تیم ملی آن زمان را ضربه فنی کردم و ستاره مسابقات شدم. اما نمیخواستند من را برای تیم ببرند. میگفتند نمیتوانیم بگویم کشتی گیر ۸۲ کیلو نداشتیم، کشتی گیر ۷۰ کیلو آوردیم. همه اینها در شرایطی برای من پیش آمده بود که نه تنها ظهر نهار نداشتیم بخوریم، بلکه نفت برای روشن کردن چراغ و گرم کردن هم نداشتیم. اما به هر نحو بود به مسابقات جام جهانی کشتی فرنگی رفتیم. در فرانسه هم فدراسیون حاضر بود به من پول بدهد تا به مسابقات نروم، اما من برای رفتن اصرار کردم، هم پول را به من دادند، هم رفتم، آنجا شد سرآغازی برای تحول در زندگی ام که با آن پول ماشینی خریدم و کار کردم.
عضو سابق تیم ملی کشتی فرنگی درباره علاقه اش به فوتبال گفت: من کلاً طرفدار ورزش هستم، تحصیلاتم در همین رشته است. پُست اداری و مدیریتی ام ورزش بوده است. مدیرکل باشگاههای وزارت ورزش بودم، خودم فوتبال بازی میکردم، حتی زمانی که به عضویت تیم ملی کشتی فرنگی درآمده بودم، به دلیل اینکه آن زمان کشتی فرنگی خیلی مورد توجه نبود، تصمیم گرفتم به فوتبال روی بیاورم و با مرحوم حسین فکری در تیم عقاب تمرین میکردیم، اما به من گفت در فوتبال خبری نیست حالا که عضو تیم ملی کشتی فرنگی هستی برو و به همان بپرداز. من هم بعد از چند جلسه احساس کردم ماندن در فوتبال آنقدرها هم راحت نیست و شرایط و ضوابط خاص خودش را دارد، به همین دلیل به کشتی برگشتم. اما طرفدار ۱۰۰ درصد بازی خوب در فوتبال هستم و به تیم بارسلونا آن هم بخاطر مسی علاقه دارم.
او در ادامه عنوان کرد: محمد مایلی کهن رفیق خوبِ من از سالهای دور است، هر چند مدتی است از او بی خبرم، اما زمانی که در اداره مشغول بودم، بیشتر از دیگران با او در ارتباط بودم و رفیق بودیم و افتخار میکنم به رفاقت با مایلی کهن.
او گفت: موفقیت دیگران همیشه برای من بسیار خوشایند است. به همین دلیل با کسی قهر نیستم، اما خیلیها با من قهر هستند، چون تحمل شنیدن حقایق را ندارند. همه این روزها خود را چنان غرق در چشم و هم چشمی، تجملات و مادیات کرده اند که گویی تعریف خوشبختی را اشتباه فهمیده اند. چیزهایی که خوشبختانه من از آن دل کنده ام، چون خوشبختی حقیقی را در آن نیافتم.
دلیریان خاطرنشان کرد: تقریباً ۲۵-۲۰ سال پیش از این، مدتی رئیس باشگاه تنیس استقلال بودم. آنجا مرکزی برای تفریح ثروتمندان و پولدارهای تهران بود. وقتی به آنها نگاه میکردم عمیقاً احساس میکردم بسیاری از کسانی که آنجا کار میکنند و به لحاظ اجتماعی و اقتصادی از طبقه پایینتر جامعه محسوب میشوند از آن ثروتمندان بهتر زندگی میکنند با اینکه برخی از کارمندان به نان شب هم محتاج بودند. من، خودم از خانواده نسبتاً فقیری آمده ام و برای داشتن خوشبختی بسیار جنگیدم، اما فهمیدم کسانی که برای داشتن و بیشتر کردن ثروت میجنگند و حرص و طمع دارند، تلاشی بیهوده میکنند. انسانیت و خوب زندگی کردن در گرو داشتن ثروت آنچنانی نیست. یاد بگیریم از حال لذت ببریم، چون دیروز مثل چک برگشتی و فردا هم چکی است که موعدش نرسیده است. توکل به خدا را هیچگاه فراموش نکنید که همه چیز از ازل تا ابد به دست او است.
انتهای پیام/