به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ایالات متحده به نسبت سایر کشورهای توسعه یافته جهان، بیشترین تعداد از شهروندان خود را زندانی میکند؛ یعنی حدود یک میلیون و ۵۰۰ هزار نفر عمر خود را در زندان سر میکنند. اما برای کسانی که در یک ندامتگاه کار یا زندگی نمیکنند، زندگی در پشت میلهها عمدتا به شکل یک راز باقی میماند. تنها در مواقع شورش، اعدام یا رسواییهایی که در زندانها رخ میدهد، جامعه نیم نگاهی به زندگی داخل زندانها میاندازد.
ما به عنوان جرم شناس در سال ۲۰۱۶ حدود ۹ ماه زمان را صرف مصاحبه با بیش از ۸۰۰ زندانی در تگزاس کرده ایم. این زندانیان از زندگی پیش از محکومیت و در طول زندان خود و نیز بازگشت مشروطشان به جامعه با ما سخن گفتند، سفری که هر ساله بیشتر از ۶۰۰ هزار نفر در آن سهیم میشوند. علاوه بر این ما با یک واقعیت مهم دیگر حاکم بر زندانها آشنا شدیم: دار و دستههای داخل زندان ها.
کتاب جدید ما با کنار زدن پرده ها، نشان میدهد که دارودستهها برای کسب کنترل و ساختار زندگی در داخل زندان چگونه با هم رقابت دارند. دار و دستههای مختلف در پشت میلهها برای خود قدرتی دست و پا میکنند، اما آنها بیشتر شاخه شاخه هستند و کنترل آنها کمتر از چیزی است که مردم فکر میکنند.
وارد شدن، خارج شدن
با وجود تحقیقات نسبتا زیادی که درباره دار و دستههای خیابانی انجام شده، در مورد این دار و دستهها در داخل زندانها تحقیقات اندکی صورت گرفته است.
انجام تحقیقات در زندانها به ندرت ممکن میشود، چون کسب اجازه برای دسترسی به فضای زندان کار دشواری است. مقامات زندانها معمولا از پذیرش چنین ریسکی اجتناب میکنند و از اینکه اجازه دهند بیرونیها به پشت دیوارهایشان راه یابند، اصلا دل خوشی ندارند. حتی اگر پژوهشگران به داخل زندان راه یابند، این احتمال وجود دارد که زندانیان با آنها همکاری نکنند. وقتی که موضوع تحقیق پیرامون دار و دستهها مطرح باشد، این مسائل حتی بزرگتر نیز میشود.
البته ما در تجربه خود با چنین شرایطی مواجه نشدیم. حدود نیمی از کسانی که ما با آنها مصاحبه کردیم عضو دار و دستهها بودند. زندانیان عضو دار و ودستهها و غیر آنها به ما میگفتند «ترجیح میدهم جای اینکه توی سلولم نشسته باشم، با شما حرف بزنم.» آنها این مصاحبهها را به عنوان راهی برای رسیدن به نوعی سبکبار کردن نفس خود میدیدند؛ با این کار این امکان را به دست میآوردند تا «چیزهایی را از توی سینه شان مانده» برای یک مخاطب بی طرف بیرون بریزند.
«سالهای جنگ»
دار و دستههای مخصوص زندانیان همزمان با ظهور پدیده حبس انبوه در دهه ۱۹۸۰ مثل قارچ در داخل زندانهای آمریکا رشد کردند. تا زمان شروع درگیریهای خونین سالهای ۱۹۸۴-۱۹۸۵ بین مافیای مکزیکی و سندیکای تگزاس و نیز «برادری آریایی» و جنگجویان مندینگو، عمدتا در زندانهای تگزاس دار و دستهای وجود نداشت. طی این حادثه ۵۲ زندانی در یک دوره ۲۱ ماهه به قتل رسیدند که از آن پس با عنوان «سالهای جنگ» شناخته شد. در مطالعه ما از بیشتر از ۵۰ دار و دسته مختلف نام برده شده است. بیشتر این دار و دستهها هم در زندان و هم در خیابان فعال بوده اند.
تمام ۱۲ گروهی که از نظر مقامات زندان در طبقه بندی «گروههای واجد تهدید امنیتی» جای میگیرند، با دیدگاه کلاسیک از دار و دستههای داخل زندان انطباق دارند: یعنی گروههایی سازماندهی شده، دسیسه گر و خشن هستند. دار و دستههای باقی مانده «جرگه ها» نامیده میشوند. اگر گروههای واجد تهدید امنیتی را همچون سازمانهای جنایی بدانیم، جرگهها شبیه باندی از مجرمین بدون رهبری، سمت و سو یا ساختار روشنی هستند.
نژاد و قومیت برای تمام دار و دستهها اهمیت دارد. قرابت جغرافیایی بزرگترین عامل تقسیم بندی اجتماعی برای دار و دستههای خیابانی به شمار میرود؛ برای دار و دستههای داخل زندان، نژاد و قومیت چنین نقشی را ایفا میکند. تقریبا تمام دار و دستههای زندانها از یک نژاد یا قومیت واحد شکل گرفته اند.
کسانی که ما با آنها صحبت کرده ایم این نکته را روشن کرده اند که دار و دستههای زندانها در تگزاس دیگر شبیه همیشه نیستند. از این دار و دستهها معمولا تحت عنوان «آبکی شده» یاد میشود؛ گروههایی که - به خصوص در میان گروههای واجد تهدید امنیتی - دیگر چنگ و دندان لازم را برای اجرای قوانین خود ندارند. عده اندکی از زندانیان از جمله اعضای دار و دستهها معتقدند که دار و دستهها نظم را به زندانها میآورند یا زندانها را به جای امن تری تبدیل کرده اند، ادعایی که اغلب در مورد دار و دستهای زندانها مطرح میشود. اما توهم قدرت از واقعیت آن قدرتمندتر است.
کسب قدرت
اگر چه شاید دار و دستهها با مشت آهنین کنترلی بر زندگی داخل زندان نداشته باشند، اما اشتباه است اگر فکر کنیم که آنها فاقد هر گونه نفوذی هستند. اگر اعضای دار و دستهها تنها اقلیتی از زندانیان را تشکیل میدهند، همانطور که بر اساس تحقیق ما حدود ۲۰ درصد زندانیان را در تگزاس تشکیل میدهند، پس آنها چگونه به قدرت دست پیدا میکنند؟
خشونت
دار و دستهها از خشونت برای حل اختلافات، تنبیه اعضا و حفاظت از منافع خود استفاده میکنند. داستانهایی از خشونت وجود دارد که از نسلی به نسل دیگر انتقال پیدا میکند تا این تضمین به وجود آید که خاطرات زنده میمانند. حوادث «سالهای جنگ» بیشتر از ۳۰ سال پیش به وقوع پیوسته است، با این حال هنوز هم در اذهان کسانی که ما با آنها گفتگو کرده ایم زنده بود.
دار و دستهها به خشونت در زندان رنگ و بویی دیگر میدهند. این کار تاثیری چندین برابر دارد. در حادثه خشونت آمیزی که یکی از اعضای دار و دستهها در آن دخیل است، به دلیل هویت جمعی این گروه ها، دایره قربانیان و متخلفان آتی گسترش پیدا میکند. فرض بر این است کسی که عضو یک دار و دسته میشود، از این تعهدات و مسئولیتها آگاه است.
عضویت در دار و دستهها
برای یک غیر زندانی، زندان جای ترسناکی است. افراد با ورود به زندان، از هویت، نقشها و جایگاه بیرون از زندانشان عاری میشوند. حدود نیمی از جمعیت زندانیان به دلیل ارتکاب یک جرم خشونت آمیز محکوم شده اند. در نتیجه به نظر میرسد که پیوستن به یک دار و دسته تصمیم کاملا خوبی باشد.
تحقیقات ما نشان میدهد که در تگزاس حدود ۱۰ درصد از زندانیان برای اولین بار در زندان به عضویت یک دار و دسته درآمده اند، در حالی که ۱۰ درصد دیگر عضویت خود را از خیابان به زندان آورده اند. بیشتر شبیه همان چیزی که در خیابان مشاهده میشود، در زندان نیز یافتن جایگاه و کسب حفاظت دلایل معمول عضویت در یک دسته محسوب میشود. اما ایدئولوژی نیز مهم است، چیزهایی از قبیل برتری نژادی یا مامور خودسر اجرای قانون بودن که در دار و دستههای خیابانی به ندرت مشاهده میشود.
با این حال بیشتر زندانیان از دار و دستهها سردر نمیآورند. درست است که به نسبت خیابان، حتی در زندان اجتناب کردن از دار و دستهها کار سخت تری است. عضویت کسانی که جزو دار و دستهها نیستند «کنترل میشود» و اغلب وقتی پا به زندان میگذارند، دوباره به عضویت در میآیند. کسانی که میخواهند از دار و دستهها دوری کنند به مذهب، همجنس گرا بودن یا حتی جایگاه خود به عنوان مرتکبان جرایم جنسی– ورود زندانیان محکوم به جرایم جنسی در اکثر دار و دستهها ممنوع است- به عنوان دلایل عدم عضویت خود اشاره میکنند.
آیا خروج از دار و دستهها امکان پذیر است؟
زمانی اعتقاد بر این بود که وقتی کسی عضو دار و دستهای میشود، دیگر هرگز نمیتواند از آن خارج شود. جرم شناسان این افسانه را در میان دار و دستههای خیابانی ابطال کرده اند؛ هستند جوانانی که مرتبا دار و دستهها را ترک میکنند، معمولا بی آنکه مجبور به تحمل عواقبی نظیر خشونت شوند. ما دریافته ایم که همین وضعیت، حتی برای گروههای واجد تهدید امنیتی در زندان نیز صدق میکند.
سرخوردگی اولین دلیل ترک دار و دستهها محسوب میشود. اعضای دار و دستهها به تدریج به این نتیجه میرسند که برای هیچ و پوچ خود را در اختیار یک دار و دسته قرار داده اند. خبرچینی، قربانی شدن، حبس انفرادی و به تعویق افتادن آزادی مشروط، از جمله دلایل نارضایتی از زندگی در دار و دستهها به شمار میآیند.
ترک یک دار و دسته در زندان مشکلتر است. خارج شدن گزینه قابل قبولی قلمداد نمیشود. اعضای دار و دستهها باید برای ترک گروه کسب اجازه کنند یا نیت خود را به «اطلاع» آنها برسانند یا در برنامه خروج دو ساله سیستم زندان ثبت نام کنند.
بستن راههای عضویت و گشودن راههای خروج
با وجود چندین دهه تلاش برای از بین بردن سیطره دار و دستهها در زندان ها، مقامات در این کار موفق نبوده اند. اعتقاد بر این است که انداختن اعضای دار و دستهها در سلول انفرادی یک راه حل است، اما این یک رویکرد مدیریتی است. این کار مثل زدن یک چسب زخم روی زخم یک گلوله است که میتواند بیشتر از آنکه کاری کند، موجب آسیب بیشتر نیز شود.
دار و دستهها در رقابت برای کسب کنترل بیشتر، به عضو نیاز دارند، به همین دلیل است که تمرکز بر نقاط ورود و خروج این امید را میدهد که از قدرت دار و دستهها در جذب اعضای جدید کاسته و اعضای فعلی تشویق به ترک آنها شوند.
دست نزدن به هیچ اقدامی فقط امکان تشدید و رشد مشکل را فراهم میکند. زندانیان امروز در نهایت به همسایه، هم آیین و همکاران فردای ما تبدیل خواهند شد. ما میخواهیم که آنها به نسبت زمان ورودشان، هنگام خروج از زندان به آدمهای بهتری تبدیل شده باشند. برای رسیدن به چنین هدفی باید در مقابل دار و دستههای داخل زندانها دست به واکنشهای موثری زد.
نویسندگان: دیوید پیروز و اسکات دکر (David Pyrooz) استادیار جامعه شناسی در دانشگاه بولدر کلرادو/ Scott H. Decker استاد جرم شناسی و عدالت کیفری در دانشگاه ایالتی آریزونا
منبع: فارس
انتهای پیام/