به گزارش خبرنگار نبض بازار گروه اقتصادی باشگاه خبرنگاران جوان، تصور کنید در دنیا سرزمینی وجود داشته باشد که در آن با اولین تقی که به توقی میخورد سرعت اینترنت را به رسم پهلوانی با سرعت کندترین جانداران روی زمین برابر می کنند تا مبادا این جانداران به ریتم زندگی اهالی آن دیار حسادت کنند. آنجا اساسا به مقوله دهکده جهانی به چشم سرزمین زامبیها نگاه میشود.
پایین بودن سرعت اینترنت یکی از عوامل جدی برای رشد نکردن سرویس های اینترنتی رایج دنیا در این کشور خیالی است. کسب و کارهای زیادی در این فضا نابود میشوند و تعدادی زیادی از کارکنانشان را هم در آتش می سوزانند. مشکلات مدیریتی را هم به این معضلات اضافه کنید تا اوضاع به یک آش قله قلمکار تبدیل بشود.
در چنین شرایطی فرقی نمیکند صاحب یک بقالی باشید یا مدیر آن شرکت طویل و عریض که تبلیغات محیطی و آنلاینش چشم و چال مردم را از کاسه درآورده! با اولین بحرانی که به سمتتان میآید سراغ تعدیل نیرو میروید! کارمندان این شرکتها بعد از مدتی که بحران تعدیل نیرو، بحران افت ارزش پول ملی، بحران تورم و ... به عضو دائم ارکان زندگیشان تبدیل میشود، رنگ پوستشان سبز می شود، در چشمشان خون میریزد؛ و رسما به زامبی تبدیل میشوند.
اما حکایت فریلنسرها جداست. ما میخواهیم امروز حکایت فریلنسرهایی را بیان کنیم که به عنوان تحصیل کردههای جویای کار بارها و بارها در آتش فضای ناامن کسب و کاری در ایران سوختند و نهایتا از دل این خاکستر مثل ققنوس های افسانه ای از نو متولد شدند.
تکلیف آنها که در شهرهای دورتر از پایتخت زندگی می کنند چطور؟ تن ندادن به اشتغال دائم و روآوردن به زندگی فریلنسری تبعات زیادی دارد! نگاه خانواده و اطرافیانی که فکر میکنند موفقیت یعنی شما حتما استخدام شرکت سندباد باشید مثلاً! بیمسئولیتیهای گاه و بیگاه شرکتهایی که نیروی دورکار یا پارهوقت دارند، هراس از اینکه گاهی پروژهای به سمتتان نیاید؛ همه و همه از چالشهای این سبک زندگی است. اما این افراد تصمیم گرفتند مانند کاراکترهای شجاع فیلمهای هالیوودی خطرات این سبک از کار کردن را بپذیرند و در موقعیتهای حساس ناجی کسب و کارها باشند.
ماجرای ققنوسی به نام م. نصیری که از زمین خاکیهای شروع کرد!
قبل از آنکه بخواهم قصه زندگی م. نصیری، فریلنسر مدنظرمان را از زبان خودش برایتان بگویم، لازم است چند نکته را برای شما روشن کنم. شاید فکر کنید کسی که فریلنسر هست اساسا به تعهدپذیری و مسئولیت پذیر بودن علاقهای نشان نمیدهد. باور اکثر مردم نسبت به فریلنسرها بدقولی است که برای فرار از تبعات ناشی از مسئولیتپذیر بودن از به استخدام یک شرکت درآمدن، بیزارند. به علاوه حتی توانمندیهای لازم برای آنکه یک شرکت او را جذب کند ندارند! این موارد بخشی از آتشی است که فریلنسرها را بارها سوزانده و خاکستر کرده؛ حساب و کتابهایی که دیر و زود میشود، پول پروژههایی که به دلیل اعتراض کارفرما به فریلنسر نمیدهند (لااقل بهانهشان که این است) اینها هم بخش دیگری از آتشی است که به جان فریلنسرها میفتد! خب همه که ظرفیت تبدیل شدن به ققنوس آلبوس دامبلدور را ندارند! بعضیها می سوزند و تمام می شوند...
بماند!
م. نصیری بعد از فارغ التحصیلی از دانشگاه بوووق تصمیم میگیرد جایی مشغول به کار شود، خانم نصیری به سبک زندگی فریلنسری علاقه داشته و همیشه علاقه مند بوده به کسی شبیه نیل پاتر تبدیل بشود. فضای عمومی کسب و کار در ایران برای کسانیکه تصمیم می گیرند کارآفرین باشند آنقدر پرمخاطره است که آنها بخشی از این ریسک و خطر را به دوش کارکنانشان میاندازند. امنیت شغلی در سال های اخیر حتی برای نیروهای رسمی شرکت ها متزلزل شده، در چنین وضعیتی تکلیف یک نیروی دورکار و پاره وقت معلوم است، بخصوص برای یک فریلنسر تازه کار که احتمالا تا حرفه ای شدن فاصله زیاد دارد! مرغ سعادت اما روی شانه خانم نصیری نشسته بود.
خب کمی از خودتون بگید؟
م. نصیری هستم، 24 ساله، ساکن شهر دامغان و لیسانس مترجمی زبان دارم. کمی درونگرا اما خیلی به نوشتن علاقهمندم و در اوقات فراغتم حتما مینویسم.
شرایط کاریتون به چه صورت هست؟
با توجه به رشته تحصیلیم و شهری که در اون ساکن هستم، موقعیت های شغلی چندانی برای من وجود نداشت و اگر هم شغلی بود کاملا نامرتبط و با حقوق کم! شغلهای مرتبط هم یک جورایی نیاز به آشنا یا به قول خودمون پارتی داشتند!
به همین خاطر، برای اینکه بتونم شغلی داشته باشم یا باید به کلانشهرها مثل تهران مهاجرت میکردم و یا اینکه باید تو یک شغل کاملاً نامرتبط با مترجمی فعالیت میکردم که با روحیه منی که عاشق مترجمی هستم، اصلا سازگار نبود. به همین دلیل ترجیح دادم شغل مترجمی رو به عنوان دورکاری و به صورت آنلاین شروع کنم.
یک مقدار راجع به شغل دورکاریتون توضیح میدین؟ یعنی چهجوری هست؟
توی سایتهای ترجمه آنلاین و سایتهای برونسپاری به عنوان مترجم ثبت نام میکردم و از کارفرماهای مختلف به صورت آنلاین کار ترجمه میگرفتم و انجام میدادم. حق الزحمهم هم آنلاین به حسابم پرداخت میشد.
اولین درآمدتون رو چه زمانی و چطور به دست آوردین؟
از یک سایت برونسپاری و حدود 3 سال پیش بود. 2 ماه بود توی اون سایت ثبت نام کرده بودم اما هیچ کاری نتونسته بودم بگیرم. چون تازه کار بودم و نمونه کار هم نداشتم کسی بهم کار نمیداد. روال کار اینجوری بود که کارفرماها پروژه رو تعریف میکردند و یک مناقصه بین مترجم ها برگزار میشد و هر مترجم به صورت جداگانه قیمت و زمان رو اعلام میکرد. معمولا اینجوری بود که هر مترجمی که اعتبار بیشتری داشت کارفرما کار رو به اون میداد. برای جبران نداشتن اعتبار، مجبور شدم تو مناقصهها همیشه پایینترین قیمت و سریعترین زمان رو اعلام کنم تا کارفرما مجاب بشه من رو انتخاب کنه.
بالاخره تو یک پروژه کارفرما دلش به رحم اومد! و منو انتخاب کرد، با اینکه پولش واقعاً کم بود اما خیلی خیلی ذوق داشتم، چون اولین درآمدم بود. اون کار رو با دقت خیلی بالا انجام دادم و کارفرما هم خیلی راضی بود و بالاترین امتیاز رو هم ازش گرفتم.
کمکم دستم راه افتاد و تونستم کارهای بیشتری بگیرم.
از دورکاری راضی هستین؟
دورکاری یک سبک متفاوت از زندگیه کاریه، شاید هر کسی نتونه دورکار بشه اما با وجود اینکه من مجبور بودم بهصورت دورکاری و فریلنسری کار کنم، به این سبک زندگی علاقهمند شدم و الان دیگه نمیتونم دورکار نباشم. خیلی به شخصیت افراد بستگی داره اما افرادی که بتونن با شرایط دورکاری مثل تو خونه موندن، ارتباطات اجتماعی رو در روی کم و ...، کنار بیان، اونوقت دورکاری جذاب هست.
درآمد یک دورکار یا فریلنسر در حال حاضر چقدره؟
این سوال هم خیلی بستگی به فرد دورکار داره، هستند کسایی که درآمد بالایی ندارن، اما از طرفی فریلنسرهایی هم هستند که 3 تا 4 برابر ی همردههای خودشون که کارمندن، درآمد دارند. در کار فریلنسری همه چیز به تخصص و تعهد آدم برمیگرده، هر چقدر تخصصتون بالاتر باشه و متعهدتر باشید، درآمدتون بالاتر میره.
چه چالشهایی در دورکاری هست؟
یکی از مهمترین چالش ها اینه که اکثر سایت های ترجمه به مترجمین دورکار به چشم یک ابزار نگاه می کنن تا یک همکار!، یعنی مترجمها رو به چشم یک وسیله میبینن که اونها رو به سود میرسونه و این قضیه باعث رنجش خاطر آدم میشه.
چالش دیگهای هم که میتونم بهتون بگم، حقالزحمه پایینی هست که اکثر سایتهای ترجمه به مترجمها میدن و افرادی مثل من چارهای جز انجام دادن کار با این حقالزحمه ها نداریم، چون انتخاب دیگه ای هم نداریم!
در حال حاضر میانگین درآمدتون در ماه چقدر هست؟
الان متوسط بین 4 تا 5 میلیون تومان، اما اولا که شروع به کار کرده بودم به زور به 200 یا 300 هزار تومان میرسید.
به نظر میاد درآمدتون خوبه، چطور تونستید درآمدتون رو اینقدر افزایش بدین؟
بعد از گشتن و گشتن بین شرکتهایی که به عنوان نیروی دورکار با اونها همکاری کنم، به توصیه دوستانم اکانت لینکدین ساختم تا بتونم تجربیات مزخرف خودمو از همکاری های ناموفق با بعضی شرکتها بنویسم! صرف نظر از اینکه کسایی -حتی کارآفرینان بزرگ- با دیدن عکس پروفایل دخترها به دایرکت اونا میان و فضای لینکدین رو آلوده میکنند، اما در کل اونجا تونستم به تیمهای جدید وارد بشم و با اونها همکاری کنم، بعلاوه بفهمم چالشهایی که تجربه کردم یکجورایی همهگیر بوده، تجربیات مشابه زیاد بود و برای همین گوشامو تیز میکردم تا از بروز تجربیات تلخ بعدی جلوگیری کنم.
یک روز تو لینکدین در حال گشتزنی بودم که چشمم به صفحه سایت ترجمه تخصصی ترنسیس، خورد. پستهای وبلاگشون رو اونجا معرفی میکردند و صرف نظر از اینکه حوزه کاریشون باهام یکی بود، از مطالبشون خوشم میومد. سراغ سایتشون رو گرفتم و در توئیتر هم یک مقدار دربارهشون جستجو کردم. شنیدم که در زمینه ترجمه تخصصی متن، مقاله، کتاب و ترجمه تخصصی فیلم و ویدئو، جزء بهترینها هستند. همینکه مترجم های دیگه در شبکه های اجتماعی کمتر راجع بهشون بد گفته بودن، میشد به این نتیجه رسید که جای خوبیه و احتمالا ترجمه تخصصی باکیفیتی ارائه میدن!
اسمش رو نشنیده بودم گویا یک استارتاپ تازه تأسیس بود. اگرچه آزمونهای ورودیشون برای جذب مترجم، عجیب سخت بود، اما بالاخره بعد از دوبار رد شدن تونستم مترجم سایت ترجمه تخصصی ترنسیس بشم. قبلاً در سایت های ترجمه که در زمان خودشون اسم در کرده بودند مشغول بودم و تصور میکردم با چیزی شبیه اونایی که قبلاً تجربه رویاروییش رو داشتم مواجه میشم. خلاصه بهتون بگم، انقدر از سبک کاری ترنسیس خوشم اومد که اونجا موندگار شدم.
فرقی که ترنسیس با سایر سایتهای ترجمه داشت، شفافیت مالی و صمیمیت در تعامل بود. در بحثهای مالی میشد فهمید که چقدر ترنسیس برمیداره و چقدر به مترجم میرسه، دستمزدها هم تقریبا منصفانه بود. اون نگاه ابزاری که بهتون گفتم رو در ترنسیس کمتر دیدم، بچه های تیم ترنسیس سعی میکنن با مترجمها مثل هم تیمی و همکارهاشون تعامل کنند و این برای من خیلی ارزشمند بود.
اولین کاری که تو سایت ترجمه ترنسیس انجام دادی، چی بود؟
اولین پروژهای که گرفتم یک ترجمه مقاله انگلیسی بود. اتفاقاً به اعتراض خورد و علیرغم برخورد خوب من، کارفرما بسیار بد باهام صحبت کرد و من تا مرز انفجار پیش رفتم! فکر میکردم اینجا هم بی دلیل طرف کارفرما رو بگیرند و حق منو بخورند. اما صحبتهای سرپرست بخش مترجمین آرومم کرد و نهایتاً داوری عادلانهای انجام شد.
خب چی شد که تو این سایت تونستی به درآمد قابل قبولی دست پیدا کنی؟
مدل کاری در ترنسیس به این صورته که هر کی بهتر کار کنه، کار بیشتری بهش میرسه و میتونه بیشتر درآمد داشته باشه، من تونستم ظرف مدت چند ماه به یکی از مترجمهای با اعتبار ترنسیس مبدل بشم و از اونجایی که این شرایط در ترنسیس فراهم شده که کارفرماها مستقیما با مترجمین در ارتباط باشن، اکثر کارفرماها به صورت اختصاصی پروژهشون رو برای من ایجاد میکنن و من دیگه وارد مناقصهها نمیشم (روال کاری ترنسیس هم مثل سایتهای برونسپاری به صورت مناقصه ای هست البته یک بخش غیرمناقصهای هم داره که مترجمهاش رو خودش انتخاب میکنه).
هر مترجم تو ترنسیس یک صفحه داره (شبیه صفحه پروفایل تو لینکدین) که شامل نمونه کارهاش، امتیاز کارفرماها و تیم ارزیابی ترنسیس به ترجمههاشون، سوابق کاری و تحصیلیه. هر چی صفحه یک مترجم پربارتر باشه شانس برنده شدن اون در مناقصات ترجمه بیشتره. خوشبختانه صفحه من خیلی خوبه! امتیاز 9.8 از 10 در 142 پروژه ای که انجام دادم. همین امر باعث شده که کارفرماها مستقیما پروژههاشون رو برای من تعریف کنن و من دیگه دغدغه گرفتن کار جدید ندارم و عملاً کارهایی که بهم ارجاع میشه انقدر زیاده که نمیرسم همه رو انجام بدم و مجبورم بعضی از کارها رو رد کنم.
این نکته رو هم اضافه بکنم که خود ترنسیس هم یک مقاله برای مترجمهاش تو وبلاگش منتشر کرده و توضیح داده که چیکار کنید تا بتونید تو مناقصات ترجمه برنده بشید. به بقیه مترجمها پیشنهاد می کنم حتما این مقاله رو بخونن. من خوندم و کلی چیز ازش یاد گرفتم.
فریلنسری کار واقعاً شیرینیه، درسته سختی داره ولی میتونه در کنار انعطاف پذیری زیادی که داره، درآمد خوبی هم داشته باشه. به افراد مثل خودم میتونم این توصیه ها رو داشته باشم (البته اینا حاصل تجربه شخصیه خودمه که با به کار بردنشون باعث پیشرفت تو کارم شد):
انتهای پیام/
در ایران مترجم های دورکار فرق چندانی با کودکان کار ندارن.
بنظرم که تو فری لنسری پول اصلی تو جیب مدیر سایت میره.
در ایران حقوق مترجمین زبان انگلیسی خیلی نادیده گرفته میشه. این مناقصه ها مسخره هستن. من خودم مبلغ رو پایین نمیزنم که هیچ ، بالاتر هم میزنم
دوس دارم به عرض همگی شما دوستان برسانم که بعنوان مترجم حرفهایی که بالغ بر ده سال در زمینههای مختلف به ترجمه مشغول بودهام (چه دورکاری برای وبسایتهای ترجمه و چه مستقیم و بی واسطه با مشتری)، تمام حقالزحمه و پول ترجمه به جیب صاحبان مراکز و دارالترجمهها سرازیر میشه و مترجم فقط و فقط مجبوره در ازای مبلغی ناچیز، ساعت ها و روزها رو مشغول ترجمههایی باشه که تمام پولی که برای چند کار بهش میدن به اندازه هزینهی ترجمهی یک مقاله هم نیست.
این تجربه شخصی بنده است که سال ها کارم همین بوده، مگر مدیر اون مرکز به شما عنایت خاصی داشته باشه و زمان پرداخت هزینه از درصد خودش کم کنه وگرنه فقط بیگگگاریه!!!