حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی و هنری باشگاه خبرنگاران جوان، حاصل دوری امت اسلام از آنچه که خداوند برایشان تعیین کرده بود و با آن دینشان را تمام و نعمتشان را به پایان می رساند، در سال چهلم هجری رقم خورد؛ شمشیر نفاق بر سَر امیرالمؤمنین (ع) فرود آمد و پس از آنکه با رحلت رسول خدا (ص) عدهای مسیر اسلام را به بیراهه برده بودند، با این رخداد، اسلام از وجود پدر دومش بیبهره شد.
اگرچه حضرت امیرالمؤمنین (ع) پس از حکمرانی سه خلیفه بر امت اسلام به حکومت رسید، اما این مسیر بر خلاف خواسته الهی و تأکیدات پیامبر اسلام (ص) بود؛ جریان نفاق با قدرت طلبی و غصب خلافت علی بن ابی طالب پس از رحلت نبی اکرم نه تنها امت اسلام، بلکه بشریت را تا همین لحظه از بسیاری موضوعات محروم کرده است.
سید حمید خوئی پژوهشگر دینی درباره آنچه که اسلام و بشریت با غصب خلافت امیرالمؤمنین (ع) از آن محروم شده در گفتگو با خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان،اظهار کرد: مهمترین سرمایه از دست رفته امت اسلام با شهادت امیرالمؤمنین (ع) رابطه ملت مسلمان با اسلام اصیل و حاکمیت محمدی و غدیری در حیات و سرنوشت امت بود.
او ادامه داد: با تضمین خداوند، اسلام و قرآن باید میماندند چراکه در قرآن کریم میفرماید: «إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ (۱)؛ ما قرآن را نازل کردیم؛ و ما به طور قطع نگهدار آنیم!».
خوئی یادآور شد: با این حال، پیغمبر خدا (ص) ۲۳ سال دوران رسالت را به سختی پشت سر گذاشت تا پایههای حیات دینی امت را پی ریزی کند و آنها را به صراط مستقیم تعیین شده از سوی خداوند برساند؛ همچنین با تبعیت از آموزههای قرآن، این امت را به بهترین امتها و به علاوه الگویی برای ملتهای دیگر تبدیل کند.
این پژوهشگر دینی توضیح داد: بر اساس آیههایی از قرآن مانند «وَکَذَلِکَ جَعَلْنَاکُمْ أُمَّةً وَسَطًا لِتَکُونُوا شُهَدَاءَ عَلَى النَّاسِ وَیَکُونَ الرَّسُولُ عَلَیْکُمْ شَهِیدًا (۲) همانگونه (که قبله شما، یک قبله میانه است) شما را نیز، امت میانهای قرار دادیم (در حد اعتدال، میان افراط و تفریط) تا بر مردم گواه باشید؛ و پیامبر هم بر شما گواه است...» و همچنین «کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ أُخْرِجَتْ لِلنَّاسِ (۳) شما بهترین امتی بودید که به سود انسانها آفریده شدهاند...» قرار بود که امت اسلام بهترین، برترین و عزیزترین امتها باشد.
او بیان کرد: متأسفانه امت اسلام با انحراف از مسیری که خداوند با محوریت امیرالمؤمنین و اهل بیت (ع) در غدیر خم قرار داد، از قرار گرفتن در جایگاه برترین امتها محروم شد.
خوئی تصریح کرد: فاطمه زهرا (س) در خطبه فدکیه بیان کرد:« اگر حق علی غصب نمیشد و اجازه میدادند پس از پیامبر خدا حق به حقدار برسد و همچنین همان وصی رسول الله زمام امور و مدیریت امت را به دست بگیرد، همانا مردم از نعمتهای بیکران الهی که از فراز سَر و از پایین پایشان بر آنها فرو میریخت، بهره میبردند و مانند باران رحمت الهی و معادنی که خدا در زمین قرار داده است، نعمت داده میشدند».
این پژوهشگر دینی بیان کرد: به بیراهه رفتن امت پس از رحلت پیامبر اکرم و محروم شدن از نعمت ولایت اهل بیت و حاکمیت این ولایت بر سرنوشت امت نشان میدهد که نه تنها امروز، بلکه در تمام سالهای تلخ پس از سقیفه، عملاً فرصت تحقق بسیاری از وعدههای الهی از بین رفت.
او تأکید کرد: قرار بود مطابق آیه کُنْتُمْ خَیْرَ أُمَّةٍ، بهترینِ امتها باشیم. اما آیا امروز امت اسلام بهترین و عزیزترین ملتهاست؟ ببینید که رئیس جمهور آمریکا با کمال تحقیر راجع به کشورهای اسلامی و بعضی سرانشان صحبت میکند و آنها را گاوهای شیرده معرفی میکند که فقط باید پول هایشان را به یغما ببرد.
خوئی اظهار کرد: این اتفاق قطعاً با آنچه قرآن از امت اسلام معرفی کرده است، هیچ سنخیتی ندارد. قرآن میفرماید: «وَلَا تَهِنُوا وَلَا تَحْزَنُوا وَأَنْتُمُ الْأَعْلَوْنَ إِنْ کُنْتُمْ مُؤْمِنِینَ (۴) و سست نشوید! و غمگین نگردید! و شما برترید اگر ایمان داشته باشید!» یعنی که قرار بوده است بهترین و پیشرفتهترین امتها باشیم. اما اینکه چرا در آن شرایط نیستیم را باید در سقیفه و در اعراض و رویگردانی امت از ولایت اهل بیت (ع) جستجو کرد.
این پژوهشگر دینی یادآور شد: وضع امتی که بی ولایت اهل بیت و امیرالمؤمنین (ع) سرنوشت خودش را رقم بزند، طبیعتاً به همین موقعیت کنونی میرسد. حدود یک و نیم میلیارد نفر مسلمان در مقابل چند میلیون یهودی چقدر منفعل، ضعیف و درمانده واکنش نشان میدهند؟ نسبت مسلمانهای امروز با نسبت یهودیها قابل مقایسه نبوده است، اما ببینید سهم مسلمانان از قدرت جهانی کجاست و سهم یهودیان کجا.
او گفت: همه موارد مذکور، از وجود نقطه انحراف و فاصلهای بین امتی که باید باشد و امتی که الان هست، حکایت دارد. امت باید در همان مسیر تعیین شده از سوی خدا و اعلام شده از رسول الله قرار میگرفت و البته زمام امور را به اولیای الهی میسپرد تا به صراط مستقیم سعادت، کمال و عزت رهنمون میشد.
خوئی اظهار کرد: جُرج جُرداق، ادیب و مورخ معروف لبنانی و مسیحی معاصر در بخشی از کتاب پنج جلدیاش درباره امیرالمؤمنین (ع) با محتوا و قالب بسیار کم نظیر، به نام «الامام علی صوت العدالة الانسانیه» (۵) مینویسد کاش تاریخ دادگاهی داشت تا من علیه بنیانگذاران سقیفه اعلام جرم میکردم که اینها بشریت را از چه نعمت و کرامتی محروم کردند.
بیشتر بخوانید: آرامشی که با غصب خلافت علی (ع) از اسلام گرفته شد/ چرا حضرت زهرا (س) برای پس گرفتن فدک تلاش میکرد؟
او بیان کرد: علی بن ابی طالب ۴ سال و هشت ماه زمام امور را در امت اسلامی به دست گرفت و امروز بخش کوچکی از میراث ماندگارش، نهج البلاغه است که راه سعادت، کمال و رستگاری را نشان میدهد. جرداق به علاوه مینویسد که چه میشد پس از رحلت پیامبر، علی در جایگاهی که خدا و رسولش برای او تعیین کرده بودند، مینشست و مردم را از فیض دانش، معرفت و اخلاص خودش بهره مند میکرد؟
این پژوهشگر دینی افزود: نویسنده فقید لبنانی جای دیگری از کتابش میگوید درد بزرگ علی این بود که در زمانی زیست که زمان او نبود و در مکانی که مکان او نبود و حتی با مردمی میزیست که حرف او را نمیفهمیدند.
خوئی اظهار کرد: شاید از نقاط خیلی سوزاننده تاریخ این است که وقتی علی بن ابی طالب مردم را در مسجد جمع میکند و میگوید که «أَیهَا النَّاسُ سَلُونِی قَبْلَ أَنْ تَفْقِدُونِی فَلَأَنَا بِطُرُقِ السَّمَاءِ أَعْلَمُ مِنِّی بِطُرُقِ الْأَرْضِ (۶)؛ای مردم بپرسید از من پیش از آنکه مرا نیابید؛ چرا که من راههای آسمان را بهتر از راههای زمین میشناسم» یکی از حاضران جمع بلند میشود و از امیرالمؤمنین میپرسد اگر راست میگویی بگو تعداد ریشهای من چقدر است؟ اینجا یکی از موقعیتهایی است که میتوان اوج مظلومیتهای حضرت امیرالمؤمنین را دید.
او ادامه داد: به همین دلیل، پی میبرید که چرا وقتی علی (ع) میخواهد درباره دانش و فضیلتش صحبت کند، باید دست کمیل بن زیاد را بگیرد و از شهر بیرون ببرد تا در صحرای خلوت، دَرِ گوشی به کمیل بگوید: «.. یَا کُمَیْل بْن زِیَادٍ، إِنَّ هذهِ الْقُلُوبَ أَوْعِیَةٌ فَخَیْرُهَا أَوْعَاهَا فَاحْفَظْ عَنِّی مَا أَقُولُ لَکَ. النَّاسُ ثَلاَثَةٌ: فَعَالِمٌ رَبَّانِیٌّ وَمُتَعَلِّمٌ عَلَى سَبِیلِ نَجَاةٍ، وَهَمَجٌ رَعَاعٌ أَتْبَاعُ کُلِّ نَاعِقٍ یَمِیلُونَ مَعَ کُلِّ رِیحٍ، لَمْ یَسْتَضِیئُوا بِنُورِ الْعِلْمِ، وَلَمْ یَلْجَؤُوا إِلَى رُکْنٍ وَثِیقٍ (۷) اى کمیل، دلها چونان ظرفهایند و بهترین آنها نگهدارندهترین آنهاست. پس، هر چه مى گویم به خاطر بسپار. مردم سه دستهاند، عالمى ربانى و آموزندهاى بر راه راست و «همج رعاع» یعنى کسانى که از پى هر آواز مى روند و با وزش هر باد به چپ و راست میل مىکنند،حزب باد هستند از فروغ دانش بهرهمند نشدهاند و به رکن استوارى پناه نجستهاند.»
این پژوهشگر دینی افزود: حضرت امیر (ع) در ادامه به کمیل زیاد گفت که «یَا کُمَیْلُ، الْعِلْمُ خَیْرٌ مِنَ الْمَالِ (۸) اى کمیل، علم بهتر از مال است». این چه جملهای است که مردم کوفه شنیدنش را بر نمیتابند و علی (ع) باید آن را دَرِ گوشی و در صحراها به کمیل بن زیاد بگوید که علم بهتر از ثروت و عالم بهتر از سرمایه دار است؟ این مظلومیت بزرگ علی است که امت بر او تحمیل کرد.
خوئی تأکید کرد: اگر امت با سیاست علی بن ابی طالب (ع) اداره میشد، سرنوشتی غیر از سرنوشت کنونی رقم میخورد و اگر فرهنگ علوی بر فضای فرهنگی جوامع اسلامی حکومت مییافت، حال و روز این جوامع چیزی غیر از شرایط الان بود؛ زیرا نگاه ربانی به حیات بشر در سلوک و فکر امیرالمؤمنین (ع) جاری بود و جریان سقیفه، امت را از این نعمت محروم کرد.
او گفت: مهمترین تفاوت میان آنچه که هست و آنچه که باید رخ میداد، فرق ظلم و عدل است. دنیای ما پر از ظلم است و در هر جایی صحنههایی متعفن و تهوعزا از رفتار ظالمان با مظلومان و
ستم فرادستان به فرودستان اتفاق میافتد. نگاه علی (ع) به حیات بشر، نگاه عدل محور بود. به همین خاطر، جرداق، همان نویسنده فقید لبنانی درباره امیرالمؤمنین گفته است: «قُتِلَ عَلِیٌّ فِی مِحْرَابِ عِبَادَتِهِ لِشِدَّةَ عَدْلِهِ؛ علی در محراب عبادتش از شدت عدلش کشته شد».
این پژوهشگر دینی اساس و جوهره دین و فلسفه بعثت ۱۲۴ هزار پیامبر را اقامه عدل و جاری کردن آن در حیات مردم معرفی و بیان کرد: قرآن میفرماید که همه پیامبران را فرستادیم تا مردم به عدالت رفتار کنند. «لَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلَنَا بِالْبَیِّنَاتِ وَأَنْزَلْنَا مَعَهُمُ الْکِتَابَ وَالْمِیزَانَ لِیَقُومَ النَّاسُ بِالْقِسْطِ (۹) ما رسولان خود را با دلایل روشن فرستادیم، و با آنها کتاب (آسمانی) و میزان (شناسایی حق از باطل و قوانین عادلانه) نازل کردیم تا مردم قیام به عدالت کنند...».
او تصریح کرد: اگر عدل در تمام جوامع اسلامی حاکمیت پیدا میکرد، خود به خود این جامعه به الگویی برای دیگران تبدیل میشد که باید سبک زیستن فردی و اجتماعی را از آن میآموختند.
خوئی اظهار کرد: تمام صحبت و سیاست و نگاه علی (ع) اقامه عدل بود و این عدالت در تمام وجوه زندگی در تعامل با دوست و دشمن جریان داشت. برکت وجود حضرت امیر (ع) امت اسلام را در جهان عزیز قرار میداد.
این پژوهشگر دینی گفت: در هر بخش از زندگی امیرالمؤمنین (ع) عدل جاری است. حتی وقتی در سحرگاه نوزدهم رمضان با شمشیر عبدالرحمن بن ملجم فرقش شکافته میشود، در آخرین وصیت نامه خود درباره قاتلش سفارش میکند که چون علی کشته شده است، مبادا دستتان را به خون مسلمانان آغشته کنید.
او افزود: حضرت علی (ع) در ادامه وصیتش به بازماندگان تأکید میکند که همانا به خاطر کشته شدنم، جز قاتل من نباید به قتل برسد. اگر من از ضربت او جان سالم به دَر بردم که تکلیفم را با او میدانم و اگر از این ضربت جان به جان آفرین تسلیم کردم، چون یک ضربه بر من وارد کرده است، شما اجازه دارید یک ضربه به او وارد کنید. مبادا مُثله و شکنجهاش کنید، مبادا او را بیازارید که پیغمبر خدا میفرمودند سگ ولگرد را هم شکنجه و آزار ندهید.
خوئی گفت: کدام حاکم را در تاریخ بشر دیدهاید که در آخرین لحظه از حیاتش، وقتی کاسه شیر را برایش میآورند، جرعهای مینوشد و سفارش میکند بقیه شیر را به قاتلم بدهید که مبادا گرسنه و تشنه بماند. پس مهمترین تفاوت جامعه بشری با وجود حاکمیت اهل بیت (ع) و بدون آن، وجود ظلمی است که امروز حتی در فضای جوامع مسلمان هم حاکم است.
ابراهیم اسدی بیدمشکی
پی نوشت:
۱. آیه ۹ سوره حجر
۲. آیه ۱۴۳ سوره بقره
۳. آیه ۱۱۰ سوره آل عمران
۴. آیه ۱۳۹ سوره آل عمران
۵. امام علی، صوت عدالت انسانی با ترجمه حجت الاسلام سید هادی خسروشاهی که چندی پیش به دلیل بیماری کرونا درگذشت.
۶. نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۸۹، ص۲۸۰. برای بخش اول حدیث در منابع شیعه نگاه کنید به: هلالی، کتاب سلیم بن قیس الهلالی، ۱۴۰۵ق، ج۲، ص۸۰۲ و۹۴۲؛ صفار، بصائر الدرجات، ۱۴۰۴ق، ص۲۶۶-۲۶۸، ۲۹۶-۲۹۹؛ ابن قولویه، کامل الزیارات، ۱۳۵۶ش، ص۷۴؛ صدوق، الامالی، ۱۳۷۶ش، ص۱۳۳ و۳۴۱-۳۴۴؛ مفید، الارشاد، ۱۴۱۳ق، ج۱، ص۳۴و۳۵ و۳۳۰؛ نهج البلاغه، تصحیح صبحی صالح، خطبه ۱۸۹، ص۲۸۰. در منابع اهل سنت نگاه کنید به: حاکم نیشابوری، المستدرک علی الصحیحین، ۱۴۱۱ق، ج۲، ص۳۸۳؛ ابن عساکر، تاریخ دمشق، ۱۴۱۵ق، ج۱۷، ص۳۳۵؛ ابن ابیالحدید، شرح نهج البلاغه، ۱۴۰۴ق، ج۲، ص۲۸۶، ج۶، ص۱۳۶، ج۷، ص۵۷، ج۱۰، ص۱۴، ج۱۳، ص۱۰۱؛ خوارزمی، المناقب، مؤسسه نشر اسلامی، ص۹۱؛ حمویی جوینی، فرائد السمطین، ۱۴۰۰ق، ج۱، ص۳۴۰ و ۳۴۱.
۷. بخشی از حکمت ۱۴۷ نهج البلاغه
۸. همان
۹. آیه ۲۵ سوره حدید
انتهای پیام/