عراق در سال ۶۷ و بر مبنای توافق آمریکا و شوروی به قدری تقویت شد که توانست پس از ۵ سال و نیم از لاک دفاعی خارج شود و با اجرای عملیات‌های شیمیایی و تهاجم‌های گسترده، مناطق تصرف‌شده (فاو، شلمچه و جزایر مجنون) را بازپس گیرد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ۳۸ روز پس از حمله ارتش عراق به فاو و بازپس‌گیری این منطقه، سرانجام در ساعت ۸ صبح روز چهارم خرداد ۱۳۶۷ عراق به منطقه شلمچه حمله کرد و مناطقی را که ایران در عملیات کربلای ۵ به دست آورد، بازپس گرفت.

عراقی‌ها پس از حمله به فاو، در زمانی کمتر از ۴۸ ساعت نقل و انتقال از منطقه فاو را با هدف آمادگی برای عملیات بعدی، آغاز کردند. چند روز پیش از آغاز تهاجم دشمن، فعالیت‌های دشمن در این منطقه به نحو آشکاری افزایش پیدا کرد.

همزمان در منطقه ام‌الرصاص نیز دشمن به جمع‌آوری موانع شامل خورشیدی و سیم‌های خاردار حاشیه ساحل اروند اقدام کرد. واحد ترابری لشکر گارد جمهوری نیز نفرات، تجهیزات، سلاح‌های ضدهوایی و مهمات را از منطقه هور، فاو و مناطق غرب به منطقه شرق بصره انتقال داد.

برابر گزارش‌های شنود رادیویی، نیرو‌های دشمن از اول خرداد ۱۳۶۷ (پیش از شروع عملیات) فرکانس‌های بی‌سیم‌های خود را در منطقه آزمایش می‌کرده‌اند.

دشمن، تهاجم به شلمچه را با سه سپاه سوم، هفتم و گارد آغاز کرد. برابر تحلیل محسن رضایی فرمانده وقت کل سپاه در آن هنگام، در حالی که نیرو‌های خودی از زمان و مکان تهاجم دشمن آگاه بودند، ولی شلمچه تنها در مدت هشت ساعت سقوط کرد.

نیرو‌ها به ظاهر آماده‌تر بودند، غافل‌گیری هم وجود نداشت و خطوط دفاعی نیز تقویت شده بودند. البته نیروی احتیاط کمی در اختیار بود. اما سقوط شلمچه در مدت زمان کوتاهی نشان داد که عراق به برتری دست پیدا کرده و دلیل آن تغییر تاکتیک در تهاجم است.

چرا شلمچه سقوط کرد؟
عراق شلمچه را در روز ۴ خرداد سال ۶۷ و در کمتر از ۸ ساعت با اجرای عملیات‌های شیمیایی و با تهاجم گسترده از نیرو‌های ایرانی بازپس گرفت. سرعت عمل ارتش عراق علی‌رغم اینکه غافل‌گیری انجام نشد، نشان داد که ارتش عراق با پشتیبانی دیگران به شدت قوی شده است.

خروج عراق از لاک دفاعی

ارتش عراق پس از آزادسازی خرمشهر و با عقب‌نشینی از برخی مناطق مرزی (به غیر از ارتفاعات و مناطق مهم و استراتژیک) در لاک دفاعی فرو رفت و به تقویت خطوط پدافندی خود پرداخت.

البته عراق در پایان سال ۶۴ و با هدف به حاشیه بردن پیروزی ایران در عملیات والفجر هشت، سیاست دفاع متحرک را در پیش گرفت که این سیاست چند ماهی دوام نیاورد و با اجرای عملیات‌های موفق آفندی توسط نیرو‌های ایرانی و بازپس‌گیری مناطقی که عراق در راستای این سیاست به اشغال خود درآورده بود، مجبور به بازگشت به مواضع پدافندی شد.

اما از سال ۶۶ و پس از اجرای عملیات‌های کربلای ۵ و ۸ و با تغییر استراتژی ایران مبنی بر انتقال جبهه از جنوب به شمال‌غرب و عدم اجرای عملیات بزرگ در زمستان سال ۶۶ در جبهه جنوب، عراق فرصت کافی پیدا کرد تا به تقویت توان نظامی خود بپردازد.

قوی شدن عراق با پشتیبانی نظامی و مالی آمریکا، شوروی و کشور‌های عربی و غربی، موجب شد تا ارتش بعثی پس از پنج سال و نیم از لاک دفاعی بیرون بیاید و سیاست تهاجمی را اتخاذ کند. عراق در این راستا ابتدا اقدام به بازپس‌گیری مناطقی کرد که ایران در عملیات‌های والفجر هشت، کربلای پنج و خیبر توانسته بود به دست بیاورد.

عراق ابتدا به فاو حمله کرد، سپس شلمچه را از دست نیرو‌های ایرانی خارج کرد. در ادامه به جزایر جنوبی و شمالی حمله کرد و این دو جزیره را پس از سال ۶۲، دوباره در اختیار گرفت. عراق پس از آزادسازی مناطق جنوبی به جبهه شمالی رفت و مناطقی را که ایران در عملیات‌های جبهه شمال‌غرب به تصرف درآورده بود، بازپس گرفت.

صدام پس از اینکه مناطق خود را از نیرو‌های ایرانی بازپس گرفت، بار دیگر به مرز‌های ایران تجاوز کرد و در نخستین گام زبیدات و دهلران را به اشغال خود درآورد. چند روز پس از این حمله، قطعنامه ۵۹۸ توسط ایران پذیرفته شد؛ اما صدام پس از پذیرش قطعنامه مجدد به حملات خود ادامه داد و این بار با شدت بیشتری از مرز‌های غربی و جنوبی به تجاوز خود ادامه داد که با حضور مجدد مردم در جبهه‌های نبرد و اجرای عملیات‌هایی همچون دفاع سراسری، عراقی‌ها مجبور به عقب‌نشینی از مناطق اشغالی شدند.

چرا شلمچه سقوط کرد؟

علاوه بر اینکه در سال پایانی جنگ کمک‌های شوروی، آمریکا و کشور‌های عربی و غربی به صدام چندین بار شد، او برای تامین نیروی انسانی ارتش عراق دستور به تعطیلی مراکز آموزشی و اعزام دانش‌آموزان و دانشجویان به مناطق جنگی کرد.

توان نظامی عراق چگونه افزایش پیدا کرد؟

ارتش عراق از اوایل سال ۶۷ راهبرد فقط دفاع را که نیرو‌های خود را پشت سنگر‌های مستحکم نگاه می‌داشت، کنار گذاشت و سعی کرد با اتخاذ راهبرد تهاجمی ابتکار عمل را به دست گیرد.

در سال ۶۶ روند افزایش توان رزمی عراق با گسترش سازمان و خرید و تولید تجهیزات نظامی آغاز شد. بسیاری از یگان‌های عراق در دو عملیات کربلای ۵ و ۸ آسیب‌های فراوانی متحمل شده بودند. از این رو بازسازی یگان‌ها با فراخوان‌های مجدد عمومی و نیرو‌های شهربانی به همراه عفو عمومی زندانیان و فراری‌ها آغاز شد. عراق در مدت زمان کوتاهی توانست با فراغت کامل بازسازی، آموزش و تجدید سازمان ارتش عراق را دنبال کند.

پیش از این، ارتش عراق هر سال تنها یک نوبت فراخوان داشت، اما با تشدید روند تحولات جنگ و کاستی‌های موجود در سازمان رزم عراق، فراخوان در سال ۶۶ به ۳ نوبت افزایش پیدا کرد.

ایران که در زمستان هر سال عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا می‌کرد، در سال ۶۶ و در پی تغییر راهبرد از جنوب به شمال‌غرب، عملیات بزرگی در جبهه جنوب اجرا نکرد. البته برخی حملات هوایی عراقی به زیرساخت‌های اقتصاد ایران، کاهش تولید نفت و عدم جذب نیروی کافی را هم از دلایل اجرا نشدن یک عملیات بزرگ در جبهه جنوب برشمرده‌اند. عملیات والفجر ۱۰ نیز که در جبهه شمال‌غرب اجرا شد، نیرو‌های دشمن را آنگونه که انتظار بود، درگیر نکرد و نتایج آن، انتظارات موجود را برآورده نکرد.

در نتیجه عراق فرصت کافی برای توسعه سازمان رزم خود پیدا کرد و در نیمه دوم سال ۶۶ عراق تنها در منطقه جنوب، از فاو تا چنگوله ۴۳۵ گردان نیروی پیاده، زرهی و مکانیزه در اختیار داشت که ۱۳۰ گردان آن در احتیاط و ۳۰۵ گردان درگیر بودند، در حالی که مجموع نیرو‌های ایران در این منطقه کمتر از ۱۰۰ گردان و حدود ۸۰ گردان بود.

همچنین عراق در سال پایانی جنگ و با تغییر استراتژی ایران از جنوب به شمال‌غرب فرصت لازم را به دست آورد تا برای ایجاد استحکام در رده‌های پدافندی خود، دست به احداث سنگر‌های جدید و ترمیم سنگر‌های قدیمی بزند. فعالیت مهندسی دشمن در سال ۶۶ در منطقه جنوب (شلمچه، شبه‌جزیره فاو، هور و شرق عماره – غرب فکه) از بیش‌ترین حجم برخوردار بود.

افزایش توان تسلیحاتی عراق در سال پایانی جنگ نیز به گونه‌ای بود که از آن به عنوان «انقلاب در تاسیسات و نهاد نظامی عراق» یاد می‌شود. عراق در این سال از شوروی، آمریکا، فرانسه و آلمان تجهیزات و تکنولوژی‌های پیشرفته خریداری کرد. کشور‌های عربی نیز منابع مالی عراق را برای خرید تسلیحات تامین کردند.

شوروی علاوه بر ارسال سلاح به عراق، با ارزیابی از ضعف‌های ساختاری ارتش آن کشور در وضعیت دفاع و حمله، در توسعه نیرو‌های مسلح عراق و طرح‌ریزی استراتژی تهاجمی این کشور نیز نقش فعال و محوری داشت. کمک‌های شوروی تا اندازه‌ای تاثیرات سرنوشت‌ساز بر روند تحولات جنگ داشت.

آمریکا نیز با سازماندهی فشار دیپلماتیک به ایران از جمله با تصویب قطعنامه ۵۹۸، همزمان با حضور نظامی گسترده در منطقه خلیج‌فارس، حفاظت از نفت‌کش‌های کویت را برعهده گرفت. بدین وسیله، آمریکا فرصت و امکان مناسب را برای حملات ویران‌کننده عراق به پایانه‌های نفت ایران و مراکز صنعتی و اقتصادی ایران فراهم کرد. همچنین سازمان سیا در سال پایانی جنگ اطلاعات فوق‌العاده محرمانه‌ای از مراکز استراتژیک ایران در اختیار عراق قرار داد.

آمریکایی‌ها همچنین علاوه بر فروش سلاح به عراق، در بسیاری از زمینه‌ها تسهیلات لازم را برای تامین نیازمندی‌های تسلیحاتی عراق فراهم کردند.

عراق علاوه بر خرید تسلیحات و تجهیزات نظامی از کشور‌های غربی و شوروی، اقدام به تولید تسلیحات جدید نیز کرد. مهمترین آن‌ها دستیابی عراق به موشک‌های زمین به زمین با برد ۶۰۰ کیلومتر بود. رئیس گروه تحقیقات موشکی عراق در مرداد ماه ۶۶ در نامه‌ای به صدام از آزمایش موفق پرتاب موشک «الحسین» با برد ۶۰۰ کیلومتر خبر داد. این اتفاق یک تحول اساسی در صنایع موشکی عراق و آغاز شکل‌گیری مرحله جدیدی از حمله موشکی عراق به شهر‌ها و مراکز غیرنظامی بود. عراقی‌ها در ادامه موفق به تولید موشک «العباس» با برد ۸۶۰ کیلومتر هم شدند.

عراق پس از افزایش خرید‌ها و تولید‌های تسلیحاتی و کمک‌های کشور‌های غربی، عربی و شوروی، اقدام به تغییر استراتژی از پدافند به تهاجم کرد.

منبع: تسنیم

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.