به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، گاهی پیش میآید که پدر و مادری، یکی از فرزندان خود را به دلیل مهربانی بیشتر او، ادب، استعداد و یا نکات دیگری بیشتر دوست دارند و ابراز محبت بیشتری نسبت به او دارند. گاهی هم ضعیف بودن یکی از فرزندان، بیماری او یا هر موضوع دیگری ایجاب میکند که والدین به آن فرزند توجه بیشتری داشته باشند. در همه این موارد، ممکن است ابراز محبتهای والدین به خدشهدار شدن عدالت میان فرزندان منجر شده و یک یا چند فرزند احساس کمبود محبت کرده و با مشکلات عاطفی مواجه میشوند. در این اوضاع است که مشخص میشود توصیه اکید اسلام در خصوص رعایت عدالت میان فرزندان تا چه اندازه در بقای خانواده و حفظ آرامش و امنیت خاطر اعضای آن تأثیر داشته و دامنه آن تا اجتماع و کاهش بحرانها و آسیبهای اجتماعی و اخلاقی کشیده میشود.
بیشتربخوانید
در گفتوگویی که با حجتالاسلام ابراهیم داستانی، استاد حوزه و دانشگاه و محقق سبک زندگی اسلامی، انجام داده به بررسی موضوع عدالت و نبودن تبعیض میان فرزندان پرداخته ایم. آن طور که این پژوهشگر سبک زندگی دینی توضیح میدهد، عدالت داشتن میان آنها و تفاوت قائل نبودن در بین ایشان، به این مفهوم نیست که پدر و مادر از نظر تأمین نیازهای مادی و شیوه اظهار محبت و علاقه نسبت به فرزندان خود به یک صورت رفتار کنند و به عنوان مثال، تمام لوازم مورد نیازی را که برای فرزند نوجوان خود فراهم کردهاند، در اختیار کودک خردسال هم قرار بدهند. چون بدیهی است که نیازهای هر انسان در سنهای مختلف با فرق دارد و درنتیجه مایحتاج دوران کودکی با دوران نوجوانی متفاوت است. در عین حال، نیازهای عاطفی و شیوه پاسخ دادن به این عواطف و احساسات هم به همین گونه است.
در عین حال تفاوت داشتن فرزندان به دلیل خصلتها و صفاتی مانند مهربانی، عاقل بودن، دلسوزی و یا هر علت عقلی دیگری، امر طبیعی است که میتواند محبت بیشتری از سوی والدین به خود جذب کند. اما در میان تمام مواردی که موجب میشود فرزندی احساس کند در نظر پدر و مادر با فرزند دیگر تفاوت دارد، کمکهای مالی و بیان محبت بیشتر احساس میشود. بر اساس روایتی که در کتاب وسائل الشیعه نوشته شده، اگر در بین فرزندان تفاوت قابل توجهی نباشد و یکی بر دیگری مزیت و برتری خاصی نداشته باشد، فرق گذاشتن والدین در کمکهای مالی مکروه و گاهی به منزله ظلم بوده و گناه محسوب میشود.
عدالت در برخورد با فرزندان
یکی از اصول مهم در زندگی فردی و اجتماعی، موضوع رعایت عدالت و انصاف است. این موضوع، در زندگیهای خانوادگی و به خصوص در تربیت فرزند چه جایگاهی دارد؟
خداوند متعال در آیه هشتم از سوره مبارکه مائده میفرماید: «اعْدِلُواْ هُوَ أَقْرَبُ لِلتَّقْوَى وَاتَّقُواْ اللّهَ إِنَّ اللّهَ خَبِیرٌ بِمَا تَعْمَلُونَ؛ عدالت کنید که به پرهیزگارى نزدیکتر است و از (معصیت) خدا بپرهیزید که از آنچه انجام مىدهید، با خبر است.» بر اساس این آیه شریفه، عدالت شرط اساسی برای انجام هر برخورد و قضاوتی است که موجب میشود حقوق افراد محفوظ بماند.
طبیعی است که این نکته در مورد روابط بین اعضای خانوادهها اهمیت بیشتری به خود میگیرد. از آنجایی که فرزندان در خانواده، رفتار صحیح و عدالت را از پدر و مادر و بزرگترهای خود میآموزند، مسئولیت بزرگترهای خانواده در مراعات و رعایت تساوی در بین فرزندان و به خصوص کودکان و نوجوانان مشخص میشود.
به این ترتیب میتوان ادعا کرد که عدالت در برخورد با فرزندان، یکی از اصول اساسی است که در موارد گوناگون باید از طرف والدین و بزرگترهای خانواده رعایت شود تا جلوی آسیبها و تهدیدهای احتمالی گرفته شود.
همچنین طبق روایتی که در کتاب مکارم الاخلاق نوشته شده، رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «بین فرزندان خود با عدالت رفتار کنید، همان طور که دوست دارید آنها در نیکی و احسان به شما با عدالت رفتار کنند.» این روایت نشان میدهد که والدین وظیفه دارند بین فرزندان خود فرقی قائل نشوند و با همه آنها به عدالت و مساوات رفتار کنند. به عبارت دیگر، عدالت حقی است که از طرف فرزندان بر عهده پدر و مادر است که باید رعایت شود.
مفهوم حقیقی عدالت
در اینجا این سؤال مطرح میشود که اصولاً منظور از عدالت بین فرزندان چیست؟ به هر حال ممکن است فرزندی از لحاظی ضعیفتر باشد که نیاز به توجه بیشتری دارد و یا فرزند دیگری قابلیتها و استعدادهایی داشته باشد که باید به آن توجه ویژهای شود تا رشد پیدا کند. در این زمینه چگونه میتوان با توجه به تفاوتها، عدالت را میان آنها اجرا کرد؟
نکته قابل توجه در مورد رعایت عدالت در بین فرزندان این است که عدالت داشتن میان آنها و تفاوت قائل نبودن در بین ایشان، به این مفهوم نیست که پدر و مادر از نظر تأمین نیازهای مادی و شیوه اظهار محبت و علاقه نسبت به فرزندان خود به یک صورت رفتار کنند و به عنوان مثال، تمام لوازم مورد نیازی را که برای فرزند نوجوان خود فراهم کردهاند، در اختیار کودک پنج شش ساله هم قرار بدهند.
چون بدیهی است که نیازهای هر انسان در سنهای مختلف با فرق دارد و درنتیجه مایحتاج دوران کودکی با دوران نوجوانی متفاوت است. در عین حال، نیازهای عاطفی و شیوه پاسخ دادن به این عواطف و احساسات هم به همین گونه است.
ضرورت احترام گذاشتن و مشورت کردن با فرزندان
خوب است بدانیم که کودک بیشتر از هر چیزی نیازهای عاطفی و زیستی پررنگی دارد و شیوه پاسخ دادن به این نیازها باید گونهای باشد که از افراط و تفریط خودداری شود. اما نوجوان بیشتر از هر چیزی میخواهد از طرف خانواده و بزرگترها به عنوان یک شخص صاحب نظر و محترم شناخته شود، یعنی احترام گذاشتن و مشورت کردن با نوجوان از جمله مواردی است که نیازهای عاطفی و شخصیتی او را تأمین میکند؛ بنابراین مشخص است که شیوههای برخورد با کودک و نوجوان متفاوت است، اما این موضوع به معنای فرق گذاشتن و بیعدالتی بین آنها نیست.
درنتیجه نحوه در آغوش کشیدن، بوسیدن و اظهار محبت به فرزندان باید متناسب با سن و جنسیت آنها باشد و رعایت این نوع موارد، به منزله عدم رعایت عدالت تلقی نمیشود. بلکه عدالت این است که در مورد فرزندی نسبت به فرزند یا فرزندان دیگر بیتوجهی و بیمهری صورت نگیرد تا آسیبهای روحی و عاطفی را متوجه او کند.
کنترل احساسات
اما بعضی از والدین در مواجهه با یک فرزند خود نمیتوانند احساسات خود را کنترل کرده و به یکی از فرزندان خود بیشتر از بقیه محبت میکنند!
بله، اما توجه داشته باشید که در این مورد هم خوب است به سیره و سبک زندگی رسول گرامی اسلام صلوات الله علیه و آله عمل کنیم. دقت آن حضرت در برخورد با کودکان و رعایت عدالت در بین فرزندان تا اندازهای بود که وقتی شخصی همراه با فرزندان خود به خدمت آن حضرت میرسید، ایشان به رفتارهای او با فرزندانش هم توجه داشته و نکاتی را تذکر میدادند.
آیا در این مورد، مطلب مستندی هم در تاریخ زندگی آن حضرت وجود دارد؟
نمونهای از تفاوت قائل شدن در میان فرزندان در روایتی که شیخ حر عاملی در کتاب وسائل الشیعه نوشته، شرح داده شده است. ماجرا از این قرار بود که مردی در حضور پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله یکی از فرزندانش را در آغوش گرفت و او را بوسید، اما به فرزند دیگرش هیچ توجهی نکرد و او را نبوسید. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به او هشدار داده و فرمودند: «چرا در بین فرزندانت به مساوات رفتار نمیکنی؟» و به این ترتیب رعایت عدالت و مساوات در بین فرزندان را تعلیم فرمودند.
ماجرای دیگری هم در کتاب بحارالانوار نوشته شده با این مضمون که مردی در خدمت رسول اکرم صلیالله علیه و آله بود. همان موقع پسر خردسالش از راه رسید و مرد، او را بر زانوی خود نشاند. بعد از او، دختر خردسالش و مرد او را در مقابل خود نشاند. پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله خطاب به او فرمودند: «چرا میان این دو فرزندت مساوات را رعایت نمیکنی؟» یعنی حتی در زمینه در آغوش گرفتن فرزندان هم باید جانب عدالت را رعایت کنیم.
به این ترتیب، اگر پدر و یا مادری در بین فرزندان خود جانب عدالت و مساوات را حفظ نکند و با این کار باعث شود که حق یکی به نفع دیگری پایمال شده و از بین برود و یا احساس حقارت یا خودکمبینی در فرزندی ایجاد شود، چنین رفتاری گناه است و پدر و مادر به دلیل چنین برخوردی مسئول هستند.
وقتی یکی را بیشتر دوست داری...
نکتهای که توجه داشتن به آن خالی از لطف نیست، آن است که امکان دارد پدر و یا مادری یکی از فرزندان خود را به دلیل داشتن مزیتهایی از جمله مهربانی و دلسوزی نسبت به والدین و یا فضیلتهای دیگر، بیشتر از بقیه فرزندان دوست داشته باشند. در این مورد، آیا ابراز محبت والدین به آن فرزند از منظر شرعی اشکال دارد؟
در این خصوص باید توجه داشت که ابراز احساسات و اظهار علاقه در میان فرزندان و به خصوص کودکان و نوجوانان به گونهای نباشد که روحیه حساس آنها را تحریک کند. به همین دلیل بهتر آن است که پدر و مادر تلاش کنند تا این گونه عواطف خود را کنترل کرده و از نظر فرزندان مخفی نگاه دارند.
چون کودکی و نوجوانی، دوران حساس و مهمی است که فرزند توجه ویژهای نسبت به رفتار والدین و بزرگترهای خانواده دارد و هر نوع احساس تفاوت داشتن با فرزند دیگر، روحیه او را تهدید میکند و ممکن است منجر به حسادت، پرخاشگری، لجبازی، به هم ریختن اوضاع خانه و مسائل دیگر شود که کنترل آن برای والدین مشکل خواهد بود.
البته در مواردی که یکی از فرزندان دارای ویژگیهایی است که او را بر دیگران ممتاز میکند، بیان آن خصلت و اظهار آن در برابر بقیه فرزندان میتواند آنها را متوجه کند که دلیل توجه والدین نسبت به او چیست. به این صورت راه هر گونه سوءتفاهم برای فرزندان دیگر بسته میشود و کار به حسادت و پرخاشگری کشیده نمیشود.
نمونه این رفتار در سبک زندگی امامان معصوم علیهم السلام به دست میآید. به عنوان مثال در روایتهای بسیاری که نمونه آن در کتاب بحارالانوار نوشته شده، نقل شده که امام موسی کاظم علیه السلام در مواردی فرزندش، حضرت رضا علیه السلام را بر فرزندان دیگر خود ترجیح میدادند و او را الگویی برای آنها معرفی میکنند. البته در تمام این موارد دلیل برتری آن حضرت را مشخص کرده و میفرمودند: «برادرتان، علی علیه السلام، دانشمند آل محمد علیهم السلام است. درباره دین خود از او بپرسید و هر چه که بیان میکند، به خاطر بسپارید.»
هشدار نبی مکرم اسلام
نعمان بن بشیر یکی از مسلمانان همعصر پیامبر اسلام صلیالله علیه و آله بود. تعریف کرده است که: روزی در دوران کودکیام، همراه با پدرم به خدمت رسول خدا صلیالله علیه و آله رفتیم. پدرم به آن حضرت عرض کرد: «این پسر من است و من به او نوکری هدیه کردهام.» رسول اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «آیا به فرزندان دیگرت هم همین هدیه را دادهای؟» پدرم جواب داد: «نه» و رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودند: «پس هدیهات را پس بگیر» و تأکید فرمودند: «از خدا بترسید و عدالت را در بین فرزندانتان رعایت کنید.»
و طبق روایت دیگری فرمودند: «پس من را شاهد نگیر که نمیخواهم بر ظلم شهادت بدهم.» و در ادامه فرمودند: «آیا دوست داری که فرزندانت در نیکویی و احسان نسبت به تو یکسان باشند؟» گفت: «آری» فرمودند: «پس تو هم چنین باش.»
بنابراین پدر و مادر باید از هر رفتار و هدیهای که موجب تفاوت گذاشتن بین فرزندان میشود، خودداری کنند و به هر فرزندی که خدا به آنها عطا فرموده، چه دختر باشد و چه پسر، راضی باشند و نسبت به تمام فرزندان خود به یک اندازه عشق و علاقه خود را بروز بدهند و به این صورت، روحیه برادری و مهربانی را در میان آنها تقویت کنند. چراکه در کتاب بحارالانوار روایتی نوشته شده با این مضمون که رسول خدا صلیالله علیه و آله فرمودهاند که: «خدا رحم کند به پدر و مادری که فرزندش را در نیکو بودن یاری میدهد.»
تفاوت بهجای تبعیض
در میان تمام مواردی که موجب میشود فرزندی احساس کند در نظر پدر و مادر با فرزند دیگر تفاوت دارد، کمکهای مالی و بیان محبت بیشتر اتفاق میافتد. آیا در این موارد و به خصوص کمکهای مالی هم باید در هر صورت، عدالت رعایت شود؟
همان طور که اشاره شد تفاوت داشتن فرزندان به دلیل خصلتها و صفاتی مانند مهربانی، عاقل بودن، دلسوزی و یا هر علت عقلی دیگری، امر طبیعی است که میتواند محبت بیشتری از سوی والدین به خود جذب کند.
اما طبق سؤالی که مطرح کردید، در میان تمام مواردی که موجب میشود فرزندی احساس کند در نظر پدر و مادر با فرزند دیگر تفاوت دارد، کمکهای مالی و بیان محبت بیشتر احساس میشود. بر اساس روایتی که در کتاب وسائل الشیعه نوشته شده، اگر در بین فرزندان تفاوت قابل توجهی نباشد و یکی بر دیگری مزیت و برتری خاصی نداشته باشد، فرق گذاشتن والدین در کمکهای مالی مکروه است.
رعایت عدالت در ابراز محبت
اما در مورد بیان محبت باید نکات ظریفی را مورد توجه داشت. البته علاقه بیشتر به یکی از فرزندان و یا دوست داشتن فرزندان به شکلهای مختلف امری طبیعی است. در این مورد در کتاب وسائل الشیعه نوشته شده که مردی به خدمت امام رضا علیه السلام رفته و عرض کرد: «یک مردی بعضی فرزندانش را بر بعضی دیگر برتری میدهد و بیشتر دوست دارد.» امام رضا علیه السلام فرمودند: «امام صادق علیه السلام هم همین گونه بود و فرزندش، حضرت موسی کاظم علیه السلام را بیشتر از بقیه فرزندانش دوست داشت.» آن مرد دوباره عرض کرد: «مردی دخترش را بیشتر از پسرش دوست دارد.» و امام رضا علیه السلام فرمودند: «دختر و پسر با هم مساوی هستند.»
خانه عدالت
سیره تربیتی حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها و حضرت امیرالمؤمنین علیه السلام در رعایت عدالت میان فرزندان خود چگونه بود؟
نمونه بارز و آشکار عدالت و دادورزی در بین فرزندان را باید در خانواده امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها جستجو کرد. آن دو بزرگوار در سایه هدایتها و راهنماییهای پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله به شیوهای عدالت را در بین فرزندان خود اجرا میکردند که محبت و دوستی در میان آنها تقویت میشد.
در کتاب بحارالانوار ماجرایی نوشته شده با این مضمون که روزی امام حسن و امام حسین علیهماالسلام در دوران کودکی خود، در حضور پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله مشغول بازی و کشتی گرفتن بودند. در همین زمان، پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله امام حسن علیه السلام را تشویق به پیروزی میکردند. حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها که این ماجرا را مشاهده کردند، بر اساس روحیه عدالت ورزی خود نسبت به فرزندانش، به پدر خود عرض کردند: «پدر جان! فرزند بزرگ را تشویق میکنی تا بر فرزند کوچک پیروز شود؟» پیامبر اکرم صلیالله علیه و آله فرمودند: «تو اطلاع نداری که در همین موقع برادرم، جبرئیل، در حال تشویق حسین علیه السلام است تا بر برادرش پیروز شود. به همین دلیل من هم حسن علیه السلام را تشویق میکنم تا بر برادرش پیروز شود.»
این ماجرا و نمونههای بسیار دیگری نشان میدهد که عدالت در خانه آن حضرت جاری بود و ایشان با نهایت دادورزی با فرزندان خود رفتار میکردند. به همین دلیل بود که فرزندان آن بزرگواران درنهایت برادری و دلسوزی و مهربانی با یکدیگر رفتار میکردند.
همان طور که طبق روایتی که در کتاب جلاءالعیون نوشته شده، امام حسین علیه السلام احترام خاصی نسبت به برادر بزرگوار خود، امام حسن علیه السلام، قائل بودند و در حضور ایشان صحبت نمیکردند و همچنین نسبت به خواهر گرامی خود، حضرت زینب سلامالله علیها، بسیار مهربان و دلسوز بودند و با وجود اینکه از لحاظ سنی از آن بانوی مکرم بزرگتر بودند، در برابر ایشان از جا بلند میشده و میایستادند. این احترام به دلیل تربیت صحیح و عادلانه، در رفتار تمام فرزندان امام علی علیه السلام و حضرت فاطمه زهرا سلامالله علیها نسبت به یکدیگر وجود داشت.
منبع: تسنیم
انتهای پیام/
واگذارشون به خدا
خدا لعنت که پدر مادری که بین بچه هاش فرق می زاره تف تو روح این جور والدین
خداهم جای حق نشسته
دلم واقعا برای خودم میسوزه ،کاش توی یه خانواده ای که قدرمو میدونستن به دنیا میو مدم
از زمانی که بدنیا اومدم چیزی به اسم غذا فقط تو مهمونیا میدیدیم تو خونه اما نون پنیر لاکچری بود من با نون رب نون روغن نون نمک نون کوفت و زهرمار بزرگ شدم و صدتا مرض بی درمون گرفتم و بزور زندم ولی بابام پول خرج عروسی بقیه رو میداد منتش سر ما بود مامانمون هم که مامان بقیه بود... یه دکتر بزور میبردن بخاطر همین رفتم تو کما تازه فهمیدن دکتر لازمه وقتی مغزم آسیب شدید دید...دوبار تلاش برای مرگ متاسفانه سگ جون بودم زنده ماندم
اگه هم امکاناتی داشتیم واسه چشم و همچشمی جلوی بقیه بود که ثابت کنن والدین خوبی بودن ما بچه های بدی بودیم که رفتیم تو کما
من با برادرم دوقلو همسانیم اما مهر و محبت از پدر و مادرم در حق ما و برادرم یکسان نیست آیا درست هست تبعیض گذاشتن بین فرزند
خدا میدونه که چقدر منو تو بچگی و نوجوانی اذیت کردن.پدرم که اصلن منو نمیدید و مادرمم فقط زبانش به تحقیر و ناسزا با من باز میشد.
خدا هم بعد از این همه ظلمی که بمن کردن پسر عزیزشون رو ازشون گرفت و داداشم خودکشی کرد...
الانم خدا میدونه چقدر بین منو خواهر کوچیکم فرق میذارن.من همیشه محتاج یه قرون پول بودم و بخاطر تنگدستی و بیپولی چها که نکردم حتی از لباسای هم اتاقیام دزدی میکردم و حتی از صندوق صدقات اتاقمون تو خوابگاه هم پول برمیداشتم...ولی الان پدرم تمام و کمال چه خرج هایی که برای خواهرم نمیکنه
هرچی بخاد از شیر مرغ تا جون آدمیزاد براش فراهم میکنن .قربون صدقش میرن و خلاصه من همه اینارو میبینم و با تک تک سلول های بدنم دلم میسوزه...مگه من چگناهی کردم
تازه بمن میگن اینا از رزق و روزی خودشه?ای خدا عدلت کجاس؟
چرا اینقدر فرق میذارن.خودشون ریشه حسادتو میکارن ....
فقط میتونم بگم به طور وحشیانه و سنگ دلانه و بی رحمانه منو از خانه بیرون انداختن بدون هیچ پول و امکاناتی
اصلا باورم نمیشه که خواهرام و برادرم و مادرم انقد بی رحم و عقده ای و حسود باشن و چشم پیشرفت منو ندارن
واقعا حیف کلمه انسان که روی بعضی ها میزارن
از این زندگییییی بدممم میااد
همیشع نمره هام بیست بوده هیچی حتی یه بار نمره کمتر از بیست نگرفتم
اون وقت وقتی میخام برا خودم هدیه بگیرم دعوام میگیرن
ولی وقتی داداشم تو یه روز پونزده میلیون خرج میکنه خیچی نمیشه
از خدا شاکی هستم که چرا حق مظلوم رو از ظالم نمیگیره؟!
من و دوتا از برادرهای دیگه ام هر کدوم یک واحد بالای ملک پدری ساختیم،وقتی واحد من کامل شد بخاطر مشکلاتی که پیش اومد مجبور شدیم جای دیگه خونه اجاره کنیم و واحدم رو اجاره بدم ب برادر کوچکترم،گفتن یکی دوسال بمونه تا وضعیتش بهتر بشه!الان ۵ سال گذشته ولی خونه رو تحویل نمیده پدرومادر هم میگن تو حق نداری بیای اینجا!باید صبرکن خونه فروش بره و حتی یک قرون بمن ندادن که لااقل پول پیش خونه ای دیگه برای خودم پیدا کنم!از ۳ سال پیش تا الان بهونه فروش دارن!ولی هیچ خبری نیست،این وسط من دربه در و آواره هستم!
منم هیچ بی احترامی ای نکردم و فقط میگم حق من رو بدین ولی بعد از ۳ سال سر دووندن هیچ جواب درست و حسابی بمن ندادن!همیشه همه جا میگن ب پدر و مادرتون احترام بزارین!خب پدر و مادر نباید ب اولاد احترام بزاره؟ و حق خوری نکنه و تبعیض قائل نشه؟
از طریق قانون میتونم حل کنم ولی نخواستم کار ب اونجاها بکشه و آبروریزی بشه.
پیش خدا خیلی التماس کردم دعا کردم ولی با اینکه میبینه که من بخاطر نداشتن پول ودیعه بیشتر تو چه خونه هایی با چه همسایه هایی و چه مشکلات فراوانی سروکله میزنم!ولی هیچ کاری برام نکرده؟!برای همین ازش گله دارم،چرا کاری نمیکنه که من بتونم تو خونه خودم که با دستای خودم ساختمش یک نفس راحت بکشم و راحت زندگی کنم؟!هر کی این نظر رو میخونه لطفا برام دعا کنه
سپاسگذارم
من خودم خداروشکر پدر و مادرم بین ما فرق نمیذارن ولی پدرومادر مادرم اونو خیلی اذیتش میکنن خیلی دلم ازشون پره مامان من که از همه ی برادرا و خواهرش مظلوم تر و مهربونتره ولی همش خالمو دوس دارن ولی خداروشکر دایی هام مامانمو دوس دارن دلم به همین خوشه اون مثلا پدر و مادرم در ظاهر مهربونن هااا ولی یه کارایی میکنن ادم شاخ در میاره فقطم خالمو واسه این دوس دارن که چون تهران زندگی میکنه اونا حتی بین نوه هاشونم فرق میذارن همیشه هر وقت اونا از تهران میان شهرستان هرررچی میخوان واسشون میخرن
ازش بدم میاد هم از خالم هم از پدربزرگ و مادربزرگم خدا ازشون نگذره
هر وقت مامانم از بدی هاشون تو گذشته واسم میگه میخوام از غصه دق کنم
بنظرتون آدم باید با همچین پدر و مادر های بدذاتی چیکار کنه؟؟؟
چجوری بهشون بفهمونه که بابا این یکی هم بچتونه و به محبت شما نیاز داره؟فک کردن همه چی به اینه که ۴تا نمازشونو بخونن و بعدشم د برو که رفتی بهشت ولی نمیدونن تو این دنیا دل یکیو شکستن که آخرش آهش دامنشونو میگیره
ما هم خدایی داریم
من همیشه کارهای خواهرم کارهای خونه رو همه انجام میدم ودرسام همیشه 20 بوده.
ولی برا خواهرم بس نیست که بامن مثل یه خدمت کار رفتار کنه همیشه منو جلو مامان بابا خورد میکنه اونا هم همش دارن قربونش میرن من یه مامان دارم که هیچ وقت به حرفم گوش نمیده و یه بابای بی منتق جوری رفتار میکنند که انگار وجود ندارم.
الان من یک بیمار هستم. الان من افسردگی شدید دارم.
چگونه میتوانم حالم را خوب کنم؟
مادرم الان هم بدجنس است.
خداوند در قرآن گفته به والدین احترام بگذارید. پس چرا در مورد حق فرزند چیزی نگفته.
مادرم فقط به خاطر دختر بودن من، خیلی اذیتم کرده است.
خیلی به من ستم کرده است.
و فقط عاشق فرزند پسر خود بود.
اما پدره و من دوسش دارم از ته قلبم برای پدرم آرزوی سلامتی دارم.. از 14سالگی روی پای خودم بودم ووولی بازم دمش گرم اامیدوارم همه عدالت را داشته باشند
تا جایی که ادم حاضر به مرگ برادر و خواهر خودش میشه
پدر مادرا خواهشا رعایت کنید.
مادرم همیشه میگوید عاشق فرزند پسر است. حتی وقتی غذا میپزه اول برای برادرم میبرد. با اینکه برادرم زن هم دارد. خوش به حال زن برادرم چه کیفی میکنه و چه غذاهای خوشمزه ای میخوره.
مادرم خیلی بین فرزند پسر و دختر فرق میگذارد.
قرآن دروغ گفته که باید به پدر و مادر احترام گذاشت. مادری که نام بسیار زشتی روی فرزندش در شناسنامه بگیرد مادر نیست، شیطان است.
مادر من از شیطان هم بدتر است. خیلی به من ظلم کرده است.
مادرم خیلی بدجنس است و حرف های بدی به من میزند.
مادرم نمیگذاشت روزه بگیرم. مادرم زمانی که من روزه بودم به من میگفت میخواهی روزه بگیری بغلی بشی!
از فحش هم بدتره.
چقدر زجر کشیدم. هیچ وقت نمیبخشمش. میخواهم مادرم را عاق کنم.
من دردم را باید به چه کسی بگویم.
حتی پیش روانشناس رفتم. و روانشناس بسیار تعجب کرده بود و گفت تا حالا با این مورد برخورد نکرده است.
دلم پره.