به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، جنگ عراق علیه ایران که یکی از طولانیترین جنگهای قرن بیستم پس از جنگ جهانی دوم است که در طول تاریخ خود همواره با فراز و نشیبهای بسیاری همراه بوده است. قطعنامه ۵۹۸ سازمان ملل به عنوان یکی از مهمترین اتفاقات جاری در این نبرد هشت ساله بسیار مهم و راهبردی است. در واقع پذیرش این قطعنامه پس از هشت سال نبرد بی وقفه و سخت این جنگ را پایان داد و طرفین را به آتش بس دعوت کرد؛ آتش بسی که ایران به دنبال آن نبود زیرا در سالهای پایانی جنگ زمین بازی به نفع ایران تغییر کرد.
چند ساعتی از روز ۳۱ شهریورماه ۵۹ نگذشته که صدای مهیب چند انفجار در تهران و چند شهر مهم کشور همچون تبریز، اصفهان، شیراز، کرمانشاه و سایر به گوش میرسد. مردم از شنیدن این صداها وحشت کرده اند و هراسان به این سو و آن سو میدوند، چون که علت این انفجارها را نمیدانستند.
پایگاه یکم شکاری مهرآباد یکی از این پایگاههای اصلی ارتش بود که ساعت ۱۳/۴۵ دقیقه همان روز توسط هواپیماهای عراقی مورد حمله قرار گرفت و بمباران شد. طبق تصاویری که آن روز از پایگاه یکم شکاری به دست آمده، تعدادی از هواپیماهای ایرانی در این حمله آسیب دیدند.
از آن روز تا انتهای دفاع مقدس، ایران و عراق عملیاتهای آفندی و پدافندی بسیاری را علیه همدیگر انجام دادند. از معروفترین این عملیاتها میتوان به عملیاتهای بیت المقدس، فتح المبین، والفجر ۸، امام مهدی (عج)، رمضان و بسیاری دیگر اشاره کرد که در ابعاد گسترده، نیمه گسترده، محدود و ایذایی اجرا شد.
ایران که پیش از انقلاب اسلامی تحت استعمار بلوک غرب و در صدر آن آمریکا بود، لقب ژاندارمی خلیج فارس را هم یدک میکشید. این لقب یعنی که ایران باید با تجهیزاتی که از آمریکا خریداری میکرد در مقابل توطئههایی که منافع آمریکا را در منطقه تهدید میکند، بایستد. البته همان طور که بسیاری از کارشناسان معتقد هستند، اصولا فلسفه تجهیز ایران به تسلیحات مدرن و پیشرفته آمریکایی برای این بود که در صورت وقوع نبرد احتمالی میان آمریکا و اتحاد جماهیر شوروی مدتی ماشین جنگی شوروی را معطل کند تا قوای آمریکا به مرزهای شوروی رسیده و حملات شوروی را دفع کنند.
تجهیز شدن ایران به تجهیزاتی مانند جنگندههای پیشرفته آن روز همانند اف ۱۴ این قدرت را به ایران میبخشید که علاوه بر پایش مرزهای کشورمان، اهداف آمریکا را هم در منطقه محقق کند. اما پیروزی انقلاب اسلامی و عدم پیش بینی چنین واقعه عظیمی از سوی تحلیلگران سیاسی آن زمان به خصوص تحلیلگران آمریکایی باعث شد که این تجهیزات در ایران بماند. همین تجهیزات شد عامل مقاومت و حفظ خاک ایران از تهاجم رژیم بعثی عراق.
طبق گفته محسن رفیق دوست وزیر وقت سپاه کشورهای بسیاری که تحت سیطره غرب و شرق بودند از خرید تجهیزات و تسلیحات مورد نیاز کشورمان در دوران دفاع مقدس مانع تراشی می کردند. حتی در یکی از معروفترین این نمونه ها، ایران یک محموله سیم خاردار از یکی از کشورهای بلوک شرق تهیه کرده بود، ولی در هنگام عبور از خاک شوروی به سوی ایران آنها مانع این کار شدند. البته ایران با هر سختی که شده تجهیزات مورد نیاز خود را از کشورهایی همچون کره شمالی و سوریه تامین میکرد تا در مقابل ماشین جنگ صدام ایستادگی کند.
هزینههای جنگ و تلفات تجهیزاتی ایران در دوران دفاع مقدس هر روز سنگینتر میشد و توانایی ایران برای تامین تجهیزات کم تر. همه این ها باعث شد تا ایران مجبور به پذیرش قطعنامه ۵۹۸ باشد تا آتش بس بین طرفین منعقد شود.
۲۹ تیرماه سال ۶۶ بود که شورای امنیت سازمان ملل متحد در جلسه شماره ۲۷۵۰ خود قطعنامه جامع و مفصلی را صادر کرد که با ۱۵ رای موافق از ۱۵ عضو حاضر در آن جلسه تصویب شد. این قطعنامه همان موقع از سوی عراق پذیرفته شد، ولی فرماندهان ایرانی که هنوز به طراحی و اجرای عملیاتهای موفق اعتقاد داشتند در جلسات خود با امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده کل قوا او را از قبول قطعنامه منصرف کردند. آنها با این وعده که ایران هنوز قدرت اجرای عملیات آفندی بر علیه عراق را دارد این وعده را به امام دادند که میتوانند در مقابل صدام مقاومت و حتی پیشروی کنند.
سردار سرلشکر پاسدار محسن رضایی فرمانده کل سپاه پاسداران در دوران دفاع مقدس روز دوم تیرماه سال ۶۷ در یکی از نامههای خود به آیت الله هاشمی رفسنجانی به عنوان فرمانده عالی جنگ و جانشین فرمانده کل قوا نیازمندیهای خود برای پیروزی در جنگ را چنین مینویسد؛
اگر ایران از نظر تجهیزاتی چنین بتواند در سال های ذکر شده تجهیزات ذیل را تهیه کند آنگاه توانایی به دست آوردن یک پیروزی در جنگ علیه عراق را خواهد داشت.
این تجهیزات به نظر برای آفند علیه عراق بسیار مناسب و کاربردی بود. اما ایران در آن زمان یک مشکل عمده داشت و آن هم عدم توانایی تامین ارز موردنیاز خود برای خرید تسلیحات ذکر شده بود. البته ایران در آن زمان از نظر فروش نفت و تامین نیازهای ارزی خود با مشکلات فراوانی دست و پنجه نرم می کرد.
این مورد اصلی و چند مورد فرعی مجموعا باعث شد تا امام خمینی (ره) به عنوان فرمانده کل قوا یک سال بعد یعنی در ۲۷ تیرماه سال ۶۷، قطعنامه ۵۹۸ را قبول کند. البته باید این نکته را ذکر کنیم که آیت الله هاشمی و حجت الاسلام حسن روحانی در آن زمان معتقد بودند که ایران باید در دوران جنگ یک عملیات پیروزمندانه دیگر را انجام دهد و سپس وارد مذاکره و پذیرش صلح شود. شاید بتوان یکی از علل موافقت ایران با این قطعنامه را موفقیت کشورمان در عملیات کربلای ۵ دانست.
در آن زمان شبه جزیره فاو، جزایر مجنون و بخش عمدهای از شلمچه را در اختیار داشت و این یعنی قرار گرفتن ایران در موضع بالاتر نسیت به عراق. البته آرایش نظامی خوب و موفق ایران در مناطق مرزی نیز عامل قدرت ایران در این زمان شده بود. در واقع مسئولان عالی ایران در دوران جنگ منتظر همین موقعیت بودند تا با موضع بالاتری نسبت به عراق وارد مذاکره شوند. البته از همان موقع که زمزمههای مذاکرات صلح در فضای سیاسی کشور مطرح میشد، شعارهایی مطرح میشد که معروفترین آن «جنگ جنگ تا رفع فتنه» بود.
قطعنامه ۵۹۸ یک تفاوت اساسی با قطعنامههای پیشین داشت و آن این بود که در این قطعنامه وضعیت حقوقی «جنگ» بین دو کشور ایران و عراق به رسمیت شناخته شده بود. این قطعنامه در مقایسه با قطعنامههای قبلی جزئیتر نگاشته شده بود و مختصر نبود. قطعنامههای پیشین صرفاً دو طرف را دعوت به آرامش میکرد، اما در این قطعنامه به موضوع تعیین متجاوز و پرداخت غرامت پرداخته شده بود.
قطعنامه ۵۹۸ زمانی به تصویب رسید که ایران نسبت به عراق وضعیت بهتری داشت؛ در واقع ایران در موضع قدرت و عراق در موضع ضعف بود. البته این موضوع، اتفاق تازهای نبود؛ چرا که سازمان ملل پس از هر حمله موفق نظامی ایران و زمانی که فشار ایران بر صدام و حامیان او افزایش پیدا میکرد، قطعنامهای با موضوع دعوت به آرامش و بازگشت به مرزها را به صورت تلویحی و یا تصریحی صادر میکرد.
بند اول قطعنامه ۵۹۸ به موضوع بازگشت به مرزهای بینالمللی اختصاص داشت.
در این بند آمده بود: «ایران و عراق یک آتش بس فوری را رعایت کرده، به تمام عملیات نظامی در زمین، دریا و هوا خاتمه داده و تمام نیروهای خود را بدون درنگ به مرزهای شناختهشده بینالمللی بازگردانند.»
در این زمان، عراق مناطق مهم و استراتژیک چندانی از ایران در دست نداشت، اما در مقابل ایران بخشهای بزرگی از خاک عراق را در تصرف خود داشت؛ بنابراین این بند به ضرر ایران و به نفع عراق بود. عراق به راحتی و بدون اجرای عملیات و پرداخت هزینهای، مناطق تصرف شده را پس میگرفت. در واقع بند اول قطعنامه آنچه را که ایران به خاطر آن جنگ را ادامه داده بود، از دست او خارج میکرد. ایران جنگ را پس از فتح خرمشهر ادامه داد تا چیزی به دست بیاورد و در مذاکرات از آن بهرهبرداری و استفاده کند.
۲- از دبیرکل درخواست میکند که یک تیم ناظر ملل متحد را برای بررسی، تأیید و نظارت بر آتش بس و عقب نشینی نیروها اعزام نماید و همچنین از دبیرکل درخواست مینماید با مشورت طرفین درگیر، تدابیر لازم را اتخاذ نموده، گزارش آن را به شورای امنیت ارائه کند.
۳- مصرانه میخواهد اسرای جنگی آزاد شده و پس از قطع مخاصمات فعال کنونی، بر اساس کنوانسیون سوم ژنو ۱۲ اوت ۱۹۴۹، بدون تأخیر به کشور خود بازگردانده شوند.
۴- از ایران و عراق میخواهد با دبیرکل در اجرای این قطعنامه و در تلاشهای میانجیگرانه برای حصول یک راه حل جامع، عادلانه و شرافتمندانه مورد قبول دو طرف در خصوص تمام موضوعات موجود، منطبق با اصول مندرج در منشور ملل متحد، همکاری کنند.
۵- از تمامی کشورهای دیگر میخواهد که حداکثر خویشتنداری را مبذول دارند و از هر گونه اقدامی که میتواند منجر به تشدید و گسترش بیشتر منازعه گردد، دوری کنند و بدین ترتیب اجرای قطعنامه حاضر را تسهیل کنند.
۶- از دبیرکل درخواست مینماید که با مشورت با ایران و عراق، مسأله تفویض اختیار به یک هیأت بی طرف برای تحقیق راجع به مسئولیت منازعه را بررسی نموده و در اسرع وقت به شورای امنیت گزارش دهد.
۷- ابعاد خسارات وارده در خلال منازعه و نیاز به تلاشهای بازسازی با کمکهای مناسب بین المللی، پس از خاتمه درگیری تصدیق میگردد و در این خصوص از دبیرکل درخواست میکند که یک هیأت کارشناسان را برای مطالعه موضوع بازسازی و گزارش به شورای امنیت تعیین کنند.
۸- همچنین از دبیرکل درخواست میکند که با مشورت با ایران و عراق و دیگر کشورهای منطقه، راههای افزایش امنیت و ثبات منطقه را مورد مداقه قرار دهد.
۹- از دبیرکل درخواست میکند که شورای امنیت را در مورد اجرای این قطعنامه مطلع کند.
۱۰- مصمم است برای بررسی اقدامات بیشتر جهت رعایت و اجرای این قطعنامه در صورت ضرورت جلسات دیگری مجدداً تشکیل دهد.
پس از پذیرش رسمی قطعنامهی ۵۹۸، از طرف ایران و انجام مذاکرات با دبیرکل سازمان ملل متحد، آتش بس میان طرفین از تاریخ ۲۹ مرداد ۱۳۶۷، (۲۰ اوت ۱۹۸۸) برقرار شد. شورای امنیت سازمان ملل متحد در تاریخ ۱۸ مرداد ۱۳۶۷ قطعنامه ۶۱۹ را تصویب کرد که به موجب آن، گروه ناظران نظامی ایران و عراق و سازمان ملل متحد (یونیماک) تشکیل و عازم مرزهای ایران و عراق شد. نیروهای یونیماک حدود ۴۰۰ نفر بودند که از ۲۵ ملیت مختلف تشکیل شده بود و در دو کشور مستقر شدند.
وظایف نیروهای یونیماک عبارت بود از:
۱- تأیید، تحکیم و نظارت بر آتش بس
۲- نظارت بر عقب نشینی نیروها به مرزهای شناخته شدهی بین المللی
۳- کمک به طرفین برای حل مسائل محلی که احتمالاً در مورد تعیین دقیق خطوط مرزی و عقب نشینی به مرزهای بین المللی و یا تیراندازی اتفاقی پدید آید.
۴- کمک به طرفین برای ایجاد یک منطقه حائل در طول مرزهای دو کشور
امام خمینی (ره) که همواره به قدرت مردم متکی بودند؛ پس از پذیرش قطعنامه با مردم سخن گفتند. بخشی از سخنان ایشان در پایین آمده است؛ «.. حال که مسئولان نظامی ما اعم از ارتش و سپاه که خبرگان جنگ میباشند، صریحاً اعتراف میکنند که ارتش اسلام به این زودیها هیچ پیروزی به دست نخواهند آورد و نظر به این که مسئولان دلسوز نظامی و سیاسی نظام جمهوری اسلامی از این پس جنگ را به هیچ وجه به صلاح کشور نمیدانند و با قاطعیت میگویند که یک دهم سلاحهایی را که استکبار شرق و غرب در اختیار صدام گذاردهاند به هیچ وجه و با هیچ قیمتی نمیشود در جهان تهیه کرد و با توجه به نامه تکان دهنده فرمانده سپاه پاسداران که یکی از دهها گزارش نظامی سیاسی است که بعد از شکستهای اخیر به اینجانب رسیده و به اعتراف جانشینی فرمانده کل نیروهای مسلح، فرمانده سپاه یکی از معدود فرماندهانی است که در صورت تهیه مایحتاج جنگ معتقد به ادامه جنگ میباشد و با توجه به استفاده گسترده دشمن از سلاحهای شیمیایی و نبود وسائل خنثیکننده آن، اینجانب با آتشبس موافقت مینمایم و برای روشن شدن در مورد اتخاذ این تصمیم تلخ به نکاتی از نامه فرمانده سپاه که در تاریخ ۶۷/۴/۲ نگاشتهاست اشاره میشود…
.... شما عزیزان از هر کس بهتر میدانید که این تصمیم برای من، چون زهر کشنده است، ولی راضی به رضای خداوند متعال هستم و برای صیانت از دین او و حفاظت از جمهوری اسلامی ایران اگر آبرویی داشته باشم خرج میکنم، خداوندا ما برای دین تو قیام کردیم و برای دین تو جنگیدیم و برای حفظ دین تو آتشبس را قبول میکنیم…
..... گفتم جلسهای تشکیل گردد آتشبس را به مردم تفهیم نمایند. مواظب باشید ممکن است افراد داغ و تند با شعارهای انقلابی شما را از آنچه صلاح اسلام است دور کنند، صریحاً میگویم باید تمام همتتان در توجیه این کار باشد. قدمی انحرافی حرام است و موجب عکسالعمل میشود. شما میدانید که مسئولان رده بالای نظام با چشمی خونبار و قلبی مالامال از عشق به اسلام و میهن اسلامیمان چنین تصمیمی گرفتهاند خدا را در نظر بگیرید و هر چه اتفاق میافتد از دوست بدانی…»
آیت الله خامنهای رئیس جمهور و رئیس وقت شورای عالی دفاع هفت سال بعد در سال ۱۴ خردادماه ۷۵ در مراسم ارتحال امام خمینی (ره) میفرمایند؛ «جنگ، تلفات دارد. جان یک انسان، برای امام خیلی عزیز بود. امام بزرگوار، گاهی برای انسانی که رنج میبرد، اشک میریخت و یا در چشمانش اشک جمع میشد. ما بارها این حالت را در امام مشاهده کرده بودیم. انسانی رحیم و عطوف، دارای دلی سرشار از محبت و انسانیت بود. اما همین دل سرشار از محبت، در مقابل تهدید شهرها به بمباران هوایی، پایش نلرزید و نلغزید. از راه برنگشت و عقب نشینی نکرد. همه دشمنان انقلاب در طول این ۱۰ سال فهمیدند و تجربه کردند که امام را نمیشود ترساند. این، نعمت بسیار بزرگی است که دشمن احساس کند عنصری، چون امام، با ترس و تهدید از میدان خارج نمیشود. امام، با منش و شخصیت درخشان خود، کاری کرد که همه در دنیا، این نکته را فهمیدند.»
برخی از کارشناسان علت مخالفت امام خمینی (ره) با پذیرش صلح و قطعنامه را این چنین تفسیر میکنند که ایشان بیشتر از خونهای ریخته شده، نگران این بودند که اگر با رژیم صدام کنار بیاییم و تا انتها در برابر آنها نایستیم خونهای بیشتری در آینده ریخته خواهد شد. ایشان معتقد بودند که باید از ریشه این مسئله حل شود. علت این تفسیر را سخنان صریح امام راحل بعد از قبول قطعنامه، درباره خون شهدا و حق خانواده شهدا میدانند.
پس از قبول قطعنامه ۵۹۸ توسط جمهوری اسلامی ایران، پیش بینی امام خمینی (ره) مبنی بر عدم پایبندی عراق بر تعهداتش به تحقق پیوست و سه روز پس از آن یعنی در تاریخ ۳۰ تیر ۱۳۶۷، صدام مجددا با قوای بسیاری به ایران حمله کرد. محسن رفیق دوست، وزیر سپاه سالهای جنگ در این باره میگوید: «بعد از پذیرش قطعنامه، در یک زمان کوتاهی، منافقین و ارتش عراق با همکاری یکدیگر از غرب و جنوب به ما حمله کردند که به لطف خدا شکستی که عراق از ما بعد از آتش بس خورد، افتضاحتر از شکست جنگ هشت ساله بود؛ لذا ما قدرت نظامی خوبی داشتیم.»
و این گونه بود که ارتش اسلام به همه فهماند که آغاز کننده هر جنگی؛ لزوما نمی تواند پایان دهنده آن نیز باشد؛ گواه این موضوع هم صدام و دار و دسته اش بودند که قرار بود یک هفته ای به تهران برسند, اما کارشان به جایی رسید که برای نجات خود از باتلاق جنگ با ایران دست به دامن سازمان ملل متحد شدند.
انتهای پیام/