به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، دختر ۱۸ ساله وقتی در پلیس امنیت حاضر شد هیچ گاه گمان نمیکرد به خاطر تبلیغاتش، مدل شدنش و تبلیغات گروههای انحرافی در فضای اینستاگرام برای درآمد زایی پایش به چنین جایی باز شود.
ترانه سرگذشت خود را برای مامور پلیس چنین شرح داد: از ۱۵ سالگی با فضای اینستاگرام آشنا شدم. از وقتی خودم را شناختم دختری تنها بودم که ساعتها در گوشه اتاقم با تنهایی خودم خو گرفته بودم و مادر برای کمک به اقتصاد خانواده هر روز صبح علی الطلوع مشغول سوزن زدن به پارچه بود و تا پاسی از شب سفارشات مشتریها را آماده میکرد و پدر و برادرم هم در بیرون از خانه در مغازه مشغول بکار بودند.
مادرم با من خیلی دوست بود و همیشه میگفت دلم میخواهد به تمام آرزوهایت برسی و نمیخواهم سختیهایی که من در زندگی ام کشیده ام تو هم تحمل کنی به همین خاطر من در رفت و آمدهایم با دوستانم و در روابطم و مخصوصا در فضای مجازی هیچ محدودیتی نداشتم.
همین تنهاییها بود که من با فضای اینستاگرام خو گرفتم و هر روز در گشت و گذار در پیجهای مختلف چیزهای بیشتری یاد میگرفتم، از گذاشتن کلیپهای خنده دار در فضای مجازی تا پذیرفتن تبلیغات و کسب درآمد و به اصطلاح بلاگرها چیزهایی یاد گرفتم.
رشته تحصیلی دبیرستانم بازیگری بود و علاقه زیادی به طراحی و ساختن ویدئو و کلیپ و دابسمش داشتم و اینها شده بود تفریحات روزمره من.
اوایل پیجم قفل بود و چند دنبال کننده بیشتر نداشتم، ولی یک مرتبه برای اولین بار پیجم را باز گذاشتم و یکی از کلیپهایی که خودم ساخته بودم را درون پیجم گذاشتم.
وقتی با استقبال زیاد از طرف جوانانی هم سن و سال خودم روبه رو شدم تشویق شدم تا کارهای جذاب تری تهیه کنم و درون پیجم بگذارم.
کم کم فالورهای پیجم زیاد شد. حالا دیگر من تنها به ساختن کلیپ و دابسمش بسنده نمیکردم ، چون فالورهای بالایی داشتم از گوشه و کنار پیشنهاد تبلیغاتی برای پیجهای دیگر هم به من داده میشد و همین باعث شد من به فکر درآمد زایی بیفتم.
رفته رفته کارم بالا گرفته بود و مدل هم میشدم و برای رسیدن به آمال و آرزوهایم دست به هر کاری میزدم و اصلا فکر نمیکردم شاید این کارها روزی برای من دردسر ساز شود.
کارم به جایی رسیده بود که دیگر تا پاسی از شب مشغول ساختن کلیپهای متفاوت بودم و صبحها کسل و خواب آلود به مدرسه میرفتم و سر کلاس چرت میزدم.
همین تغییر رفتار و به طبع فعالیتم تغییر پوششم در مدرسه سبب شده بود که مدرسه عذر مرا بخواهد.
اصلا پیگیر کار تحصیلم نشدم و من، دختر ۱۸ ساله تنها فکرم درآمدزایی و مستقل شدن شده بود و به چیز دیگری فکر نمیکردم.
شاخهای اینستاگرام را الگوی کار خود قرار داده بودم و میخواستم به پای آنها برسم و با خود میگفتم چطور دختری هم سن و سال من روزانه درآمدش از من بالاتر است و فالورهای بالایی دارد و من چرا نتوانم؟
هر پیشنهاد تبلیغاتی که به من میشد بدون اینکه به درستی یا نادرستی تبلیغ فکر کنم آن را در پیجم استوری میکردم و درآمدم را روز به روز افزیش میدادم حتی بدون هیچ آگاهی از گروههای انحرافی چند تبلیغ و نماد برای فقط رسیدن به پول بیشتر در پیجم قرار داده بودم.
وقتی مامور پلیس روز گذشته احضاریه را به دستم داد دنیا روی سرم خراب شد و فکر نمیکردم هیچ گاه زیاده خواهی هایم من را به سمت وسوی دیگری کشانده باشد.
دیدگاه کارشناس:
آزادی زیاد از حد خانوادهها و عدم کنترل فرزندان در فضای مجازی سبب دردسرهایی برای فرزندان میشود.
در پرونده فوق از آن جا که مادر خانواده در گذشته در خانواده پرجمعیتی زندگی میکرده و بسیاری از آمال و آرزوهای خود را بر باد رفته دیده سعی در آزاد گذاردن فرزند خود به امید اینکه آرزوهای فرزندش نیز مانند او پایمال نشود، داشته غافل از اینکه آزاد گذاشتن فرزندان در فضای مجازی بدون آگاهی و علم به این فضا موجب آسیبهایی به فرزندان در سن نوجوانی خواهد شد.
متاسفانه جوانان با الگو قرار دادن افراد بیگانه در فضای مجازی قصد همسو کردن خود و افکار و عقایدشان با آنان داشته.
هر چند فضای مجازی مانند چاقوی دو لبهای میماند که میتوان هم استفاده مفید از آن کرد و هم مضر و هیچ گاه پلیس با درآمدزایی در فضای مجازی مخالف نبوده و افراد برای انجام کسب و کار در فضای مجازی هم، چون فضای حقیقی تابع قوانین و مقرراتی خواهند بود و باید قبل از راه اندازی پیج در اتحادیه صنوف فضای مجازی کسب مجوز کنند تا فعالیت آنان قانونی باشد و ضوابط و مقررات را نیز به درستی عمل کنند و به گمان اینکه فضای مجازی است نبایستی هر گونه تبلیغ را منتشر کنند چرا که این فضا توسط پلیس رصد میشود و ممکن است پایان خوشی برای افرادی که قصد درآمد زایی از این راه را داشته به دنبال نداشته باشد.
خانوادهها باید برای فرزندان خود محدودیتهای زمانی استفاده از فضای مجازی تعریف کنند و هیچ گاه به بهانه اینکه فرزندم بزرگ شده و خوب و بد را از هم تشخیص میدهد او را به حال خود رها نکنند و از طرفی خانوادهها سعی نکنند کمبودهای خود را در وجود فرزندان خود جبران کنند.
استعدادهای فرزندان خود را بشناسند و با هدایت آن به سمت و سویی صحیح سعی در رشد و شکوفایی آن داشته باشند.
همیشه حال و احوال فرزند خود را زیر نظر داشته باشند و کوچکترین تغییر در رفتار و حرکات و گفتار آنان را جدی بگیرند و سعی در یافتن راه حلی برای مشکل آنان بردارند تا گرفتار آسیبهای بزرگ نشوند.
تهیه و تنظیم: سرگرد سلیمه رحیمی کارشناس اجتماعی پلیس امنیت عمومی استان کرمان
انتهای پیام/ی