به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، ۲۷ تیرماه سال ۶۷ ایران قطعنامه ۵۹۸ را در جهت پایان جنگ هشت ساله میان ایران و عراق پذیرفت. تا پیش از این قطعنامه چند قطعنامه دیگر برای آتش بس میان ایران و عراق صادر شده بود که به دلیل عدم در نظر گرفتن شرایط موردنظر ایران در آن، مسئولان کشورمان حاضر به پذیرش آن نشدند.
پس از آن منافقین با پشتیبانیهای مالی و تسلیحاتی صدام ابتدای مرداد همان سال در عملیاتی به نام فروغ جاویدان (مرصاد) به ایران حمله کردند که با مقاومت رزمندگان ایرانی در تنگه چهار زِبَر مواجه شدند، این نیروها به رغم پیشروی در داخل خاک ایران شکست خوردند و تار و مار شدند؛ البته تهاجمات و تجاوزات به خاک ایران بعد از قطعنامه و شکست حمله منافقین به ایران پایان نیافت و عراق از آن تاریخ تا حدود ۲ سال بعد در سال ۶۹ به خاک ایران حملاتی را انجام داد و حتی بخشهایی را هم در اشغال خود داشت، هرچند ایران در مقابله با عراق طی چند عملیات با نامهای دفاع سراسری و الغدیر توانست دشمن بعثی را به عقب براند.
پذیرش قطعنامه ۵۹۸ از سوی ایران، عراق را در بنبست سیاسی و نظامی قرار داد و بر گروهها و عناصر معاند نیز شوک شدیدی وارد کرده بود و به همین دلیل هم برخی از گروههای معاند همچون منافقین به ایران حمله کردند که ناکام ماندند.
در فاصله این ۲ سال حوادث مهم و گوناگونی در ایران رخ داد، امام خمینی (ره) بنیانگذار انقلاب اسلامی ۱۴ خرداد سال ۶۸ وفات یافت و حضرت آیت الله خامنهای به عنوان جایگزین وی با رای اعضای مجلس خبرگان به رهبری رسید. در دولت نیز آیت الله اکبر هاشمی رفسنجانی زمام امور را در دست گرفت و بر کرسی ریاست جمهوری نشست. البته پست نخست وزیری که تا سال ۶۸ در ساختار سیاسی جمهوری اسلامی وجود داشت هم در همان سال حذف شد و ریاست دولت به صورت رسمی در اختیار رئیس جمهور قرار گرفت.
پس از حضور آیت الله هاشمی رفسنجانی بر مسند ریاست جمهوری، صدام حسین که هنوز در عراق زمام امور را در دست داشت در رابطه با پایان جنگ و نحوه آن ۱۲ نامه (۶ نامه از سوی صدام و ۶ نامه هم از سوی آیت الله هاشمی) را با رئیس جمهور ایران یعنی هاشمی رفسنجانی تبادل کردند.
در روز پنجم اردیبهشت سال ۱۳۶۹، فرستاده ویژه صدام بههمراه فرستاده ویژه یاسر عرفات به عنوان میانجی وارد تهران شدند تا نخستین نامه صدام و درخواست عرفات برای میانجیگری میان ایران و عراق را تسلیم مقامات عالیه جمهوری اسلامی کنند. نامه نخست صدام، به صورت مشترک خطاب به حضرت آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمیرفسنجانی نوشته شده بود، اما از نامه دوم، مکاتبات میان رئیسجمهوری ایران و عراق صورت گرفت؛ هرچند رهبر انقلاب بهصورت دقیق و گامبهگام در جریان مکاتبات و مذاکرات قرار میگرفتند و همه نامههای ارسالی به تائید ایشان میرسید.
نکته جالب توجه در این فرایند، دقت نظر و تیزهوشی آیت الله هاشمیرفسنجانی بود که با شناخت کامل از روحیات و روانشناسی صدام حسین، در پیشنویس نامههای که از سوی وزارت خارجه تهیه میشد، تغییرات اساسی میداد که موجب غافلگیری طرف مقابل و واکنشهای منفعلانه آنان شد، صدام در دومین نامه خود تصریح میکند که به اتفاق سایر مسئولان ارشد عراقی، پاسخ رئیسجمهور ایران را بارها مطالعه کرده است و در آخرین نامه نیز اظهار میکند که تمامی درخواستهای ایشان را پذیرفته است.
صدام در نخستین نامه خود خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی مینویسد: «عراق همزمان هدف توطئههای صهیونیسم و امپریالیسم است، زیرا این کشور مانع و خطری در برابر توسعه صهیونیسم به حساب میآید! دشمنان سعی دارند با تضعیف عراق دست صهیونیسم را در تهدیدات و اجرای نقشههای شوم خود در منطقه و ادامه اشغال فلسطین و بیتالمقدس عرب باز نگهدارند! این نیروها مایلند آتش درگیری مجددی را بین ایران در یک سو و عراق و امت عرب از سوی دیگر، شعلهور سازند»! وی اظهار میدارد که عراق از سوی کشورهای مترقی منطقه حمایت میشود!»
آت الله هاشمی رفسنجانی این ادعای صدام را بی پاسخ نگذاشت. وی در پاسخ اظهار کرد: «البته ما هیچ مشکلی با امت عرب نداریم و از همکاری صادقانه برخی دولتهای عربی بهرهمند هستیم... این نکته را همه میدانند که ایران مدافع راستین نهضت فلسطین است نه عراق.».
رئیس جمهور وقت ایران در نامه ۱۸ ژوئن خود در پاسخ به دعوت صدام از ایران برای پیوستن به مبارزه علیه امپریالیسم و صهیونیسم میگوید: «شما خود را مدافع فلسطینیها، متولی امور آنها و نیروهای مقاومت در برابر تجاوزات امپریالیستها قلمداد میکنید و از ما دعوت میکنید که به صف مبارزان بپیوندیم، اما نویسندگان این نامه آگاهی دارند که جمهوری اسلامی ایران پیشگام مبارزه علیه امپریالیسم و هدف اصلی تجاوزات استکبار است... اگر همه دولتهای عربی با انقلاب ایران همکاری کنند [چنانکه عراق آشکارا از این امر سر باز زده است]توازن قوا در خاورمیانه به نفع اسلام و مسلمین تغییر خواهد کرد. علاوه بر این، نیروهای مترقی منطقه پشتیبان ایران هستند و متقابلاً، عراق بر خلاف ادعای صدام، از سوی سلاطین، شیوخ و رهبرانی که اعضای امت عرب به حساب نمیآیند، حمایت میشود.»
صدام حسین در نامه دوم خود به آیت الله هاشمی رفسنجانی در ۱۹ مه سال ۹۰ میلادی ایده نشستی با شرکت همه تصمیم گیرندگان عالی دو کشور را مطرح کرد، او در نامهاش خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی مینویسد: «شرکت چنین مقاماتی در مذاکرات توافق، از نظر روانشناختی و اخلاقی آنها را مقید به اجرا و پایبندی به توافقنامه میکنند و مانع تأثیر گذاری حوادث بعدی بر فرایند صلح میشود».
صدام اجلاسی را با ترکیب ذیل در نظر داشت که در طرف عراقی، شخص صدام، جانشین فرماندهی و عزت ابراهیم جانشین شورای فرماندهی انقلاب، در طرف ایرانی، دو مقام عالیرتبه یعنی آیت الله خامنهای و آیت الله هاشمی رفسنجانی.
صدام گمان میکرد در نشستی در چنین سطح، مذاکره کنندگان از اقتدار لازم برای دستیابی سریع و مؤثر به توافق برخوردار خواهند بود. وی برای آغاز مذاکرات، ۲۸ آوریل یا ۷ روز پس از رسیدن اولین نامه به دست مقامات ایرانی را پیشنهاد کرده بود.
آیت الله هاشمی رفسنجانی با نشستی در این سطح موافق نبود، لذا پیشنهاد کرد که «ابتدا مذاکره توسط یک نماینده اعزامی از عراق صورت گیرد و ملاقات در سطح بالاتر زمانی مورد پذیرش قرار خواهد گرفت که به نتایج مشخصی که مبنای مراحل بعدی قرار گیرند، دستیافته باشیم.».
او در پاسخ به صدام نه تنها ایده برگزاری یک اجلاس اولیه را رد کرد، بلکه تاکید کرده بود که حضرت آیت الله خامنهای در هیچگونه مذاکرهای در هیچ سطحی شرکت نخواهند کرد. با این وجود، وی به حاکم عراق اطمینان داد که «نمایندگان ایران تحت رهنمودهای مقام معظم رهبری عمل کرده و اگر رئیس جمهور ایران در مذاکرات شرکت کند قطعاً دارای اختیارات تام خواهد بود و تصمیمات یقیناً اجرا خواهد شد و شما نباید از بابت مسائلی که در نامه خود طرح کردهاید، نگران باشید».
نامههای رد و بدل شده دارای ویژگیهای جالبی است، در نامه مربوط به ۲۴ شوال ۱۴۱۰ صدام حسین (نامه دوم صدام)، وی از اینکه نامه آقای هاشمی با السلام علی من اتبع الهدی (سلام خاص به کفار و منحرفان) پایان یافته بود شکایت داشت.
در نامه مربوط به ۲۶ رمضان ۱۴۱۰ برابر با ۲۱ آوریل ۱۹۹۰ صدام حسین چنین آمده است:
«بسمالله الرحمن الرحیم
جناب آقای علی خامنهای
جناب آقای هاشمی رفسنجانی
از صدام بنده خدا ....
والسلام علیکم
اللهم اشهد انی قد بلغت، [خدایا تو گواه باش که من ابلاغ کردم]والسلام علیکم.»
نکته جالب در این نامه آن که صدام نامه خود را به سبک نامه پیامبر به خسرو پرویز آغاز و در آخر هم از آیات قرآن و رسالت انبیاء متنی به عنوان اتمام حجت بیان کرده بود.
رئیس جمهور ایران به نامه سوم صدام در ۱۶ جولای با پیشنهاد او مبنی بر اعزام یک نماینده شخصی به تهران، پاسخی نداد.
صدام پیشنهادات سیام جولای خود را در نامه چهارم خطاب به آیت الله هاشمی رفسنجانی بیان کرد. وی پیشنهاد برگزاری یک اجلاس سران را دوباره مطرح ساخته و در توجیه آن چنین عنوان کرد که یک موافقتنامه صلح از سویی باید تمامی مسائل مهم بین دو کشور را مورد توجه قرار دهد و از سوی دیگر هرگونه توافقی باید جزئی از یک کل تجزیهناپذیر و مجموعه به هم پیوسته باشد به گونهای که شکاف در هر بخش از آن رخنه در تمامی مواد آن به حساب آید.
وی پیشنهاد کرد که عقبنشینی نیروها به مرزهای بینالمللی و مبادله اسرای جنگی در مدت دو ماه از تاریخ پذیرش نهایی یک موافقتنامه صلح صورت گیرد.
زبان بهکارگرفته شده از سوی صدام حسین پیچیده است، ولی همانگونه که هاشمی رفسنجانی اشاره کرده است، از نرمش مواضع صدام در مورد اروند رود حکایت میکند. صدام به ایران پیشنهاد کرد که حقوق کشتیرانی و ماهیگیری ایران و شکلی از اداره مشترک - نه حاکمیت - را به رسمیت بشناسد.
در چهارمین نامه، از سویی صدام سعی دارد باز بر اراده به صلح خود تاکید کند، اما همزمان بحث اروندرود را با منطقی مطرح میکند که با همان، جنگ را آغاز کرده بود. در بند چهارم پیشنهاد بر عقب نشینی دو ماهه از تاریخ تصویب توافقنامه بین طرفین میدهد و حتی تاکید میکند هرچه کوتاهتر باشد، بهتر است. برای اولین بار موضوع اسرا را مطرح و پایبندی خود را به قراردادهای ژنو اعلام میکند، اما در بند شش، باز به سراغ ادعاهای قبلی اش میرود و در مورد شط العرب مینویسد: «حاکمیت کامل بر رودخانه متعلق به عراق باشد، زیرا که حق تاریخی و مشروع آن است.»
در بند دوازده این نامه نیز صدام سعی میکند با طرح تقسیم مشترک کمکهای بین المللی به بازسازی دو کشور «تقسیم بالمناصفه بین ایران و عراق» از اتهام آغاز گری جنگ بگریزد. این بار نیز رئیس جمهوری ایران به دلیل موضوعیت نداشتن پیشنهادهای عراق خاصه در مورد اروندرود و کمکهای بین المللی جوابی به نامه نمیدهد.
سوم آگوست، یعنی یک روز پس از تهاجم به کویت، صدام حسین رئیس جمهور عراق نامه پنجم خود را به آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور ایران نوشت. این نامه آشکارا نشان دهنده نگرانی عراق از احتمال همکاری ایران با گروه دشمنان عراق بود. صدام ادعا میکرد که حمله عراق به کویت یک مسئله عربی است و ایران نباید در آن مداخله کند. وی بهطور صریح و بیپرده به ایران در مورد مداخله در این بحران هشدار داد.
صدام با بدگمانی گفت که گزارشاتی در مورد فعالیتهای سیاسی هاشمی رفسنجانی و ملاقاتهایش با فرماندهان نظامی ایران دریافت کرده است. وی همچنین در ادامه عنوان کرد در صورتی که ایران غیر عاقلانه رفتار کند یا با پیشنهاد سیام جولای وی موافقت نکند، ممکن است پیشنهاد خود را پس بگیرد!
پاسخ هاشمی رفسنجانی در ۷ آگوست به این نامه و به پیشنهادات تفصیلی سیام جولای صدام قابل تامل است، زیرا مواردی را مطرح میکند که بیانگر موضع دائمی ایران در طول بحران کویت و حداقل تا قیام شیعیان در جنوب در فوریه - مارس ۱۹۹۱ را تشکیل میدهد.
از سویی رئیس جمهور وقت ایران خواهان ادامه مذاکرات بین ایران و عراق بود. او میدانست که موضع عراق در مورد اروند رود تا حدودی تغییر کرده است، اما پیشنهاد صدام همچنان برای ایران غیر قابل پذیرش بود.
به همین دلیل هم هاشمی رفسنجانی میگوید: «پیشنهاد مشخص ما این است که قرارداد ۱۹۷۵ مبنای مذاکرات صلح قرار گیرد، زیرا بدون پایبندی به قراردادهای پیشین، خصوصاً پیمانی که حامل امضای شخص شماست، نمیتوان به گفتههای امروز اعتماد کرد.».
علاوه بر این، عراق به سرعت خروج نیروهایش از خاک ایران را به اتمام رساند و مبادله سریع اسرای جنگی را آغاز کرد.
صدام نامه پنجم را با یادآوری شرایط دشوار منطقهای و تهدیدات متحدان سابق و دشمنان جدیدش میفرستد. این بار، اما نامه جواب ایران را به همراه دارد. رئیس جمهور وقت ایران در ابتدای نامه مینویسد: «نامه مورخه ۱۲ مردادماه سال ۶۹ شما دریافت شد؛ با اینکه اصل نامه علی الظاهر به منظور پیشبرد مذاکرات صلح تنظیم شده، لیکن بخشی از مضامین آن تاسف آور است.» آیت الله هاشمی در هفت بند به مجموع نامههای بی پاسخ صدام جواب میدهد. در این جواب ملاقات مستقیم بین روسای جمهور قویا رد میشود و تنها زمانی آن مفید ارزیابی میشود که مسایل کلیدی و مهم حل وفصل شده باشد.
آیت الله هاشمی رفسنجانی با انتقاد از اشغال کویت، درمورد گله صدام از کمکهای ایران برای اطفای چاههای نفت کویت، مینویسد که در این مدت ما نشانهای از اقداماتی که بیانگر حسن نیت شما باشد ندیدیم و ادامه اشغال خاک ایران تردیدهای جدی را نسبت به انگیزه و اراده به صلح از طرف شما ایجاد کرده است؛ در آخرین بند این نامه هاشمی با اتمام حجت برای معاهده الجزایر، پذیرش آن را تنها راه حل عملی اجرای صلح میداند.
بین ۱۴ آگوست تا پایان ماه مارس ایران میزبان چندین هیئت نمایندگی بلند پایه عراقی بود. «طارق عزیز» در اوایل سپتامبر از تهران دیدار کرد و «علی اکبر ولایتی»، وزیر امور خارجه ایران در ماه نوامبر دیدار او را پاسخ گفت. «عزت ابراهیم» به اتفاق «سعدون حمادی» در اوایل ژانویه در تهران بودند.
۲۳ مردادماه سال ۶۹ (چهاردهم اگوست ۱۹۹۰) یعنی دقیقا ۱۲ روز پس از حمله عراق به کویت صدام حسین ششمین نامه خود را به على اکبر هاشمى رفسنجانى رئیس جمهورى ایران نوشت و در آن تمایل خود را مبنى بر قبول کلیه شرایط ایران به منظور امضاء یک پیمان صلح که به جنگ میان دو کشور بطور رسمى خاتمه دهد، اعلام کرد. وى در این نامه موارد زیر را پیشنهاد کرده بود: خروج سربازان بیگانه ممکن است از طریق عراقى از خاک ایران طى مدت سه روز، مبادله اسراى جنگى طى مدت مشابه - این امر به محض برقرارى آتش بس بین دو کشور در سال ۱۹۸۸ انجام گرفت - و پذیرش رودخانه شط العرب به عنوان خط مرزى دو کشور بر اساس قرارداد ۱۹۷۵ الجزایر.
آخرین نامه صدام حسین را میتوان اوج اعترافهای وی و مبتنی بر ناتوانی او دانست. نامهای که در آن صراحتا بر اخوت میان ایران و عراق و لزوم اجرای توافق ۱۹۷۵ الجزایر تاکید نموده است. توافق نامهای که صدام پیش از حمله آن را پاره کرده و خواستار تغییر آن شده بود به این شرح میباشد:
بسمالله الرحمن الرحیم
«جناب آقای علیاکبر هاشمی رفسنجانی، رئیس جمهوری محترم اسلامی ایران
پس از اتکال بر خداوند متعال و به نیت از بین بردن تمامی موانعی که بر سر راه ایجاد روابط برادرانه میان تمام مسلمانان و از جمله برادران مسلمان ایران وجود دارد و به منظور فعال ساختن جدی و هماهنگ کردن برادران مؤمن جهت رویارویی با اشراری که میخواهند به مسلمانان و امت عرب ضربه بزنند و برای اینکه ایران و عراق را از تحریکات و بازیهای قدرتهای شرور بینالمللی و وابستگان آنان در منطقه بازداریم و به منظور هماهنگی با روح اصولی که در ۱۲ اوت ۱۹۹۰ به منظور ایجاد صلح دائمی و همه جانبه در منطقه اعلام کردیم و خواست ما از آن نامه برقراری صلح دائم و همه جانبه در منطقه بود و برای آن که از هرگونه بهانهای که مانع از همکاری و موجب افکار بد شود، ممانعت کند و همچنین برای این که امکانات عراق، دور از صحنه رویارویی عظیم معطل نماند و به منظور به کار گرفتن آنها در جهت اهدافی که مسلمانان و اعراب شرافتمند به حق بر آن توافق دارند و دوری جستن از تداخل سنگرها و کینهها و بغضها و برای آن که خیرخواهان راه خود را در بازگشت روابط عادی خواهند یافت، به عنوان ثمره مذاکرات از زمان نامه ۱۹۹۰.۰۴.۲۱ ما، تا آخرین نامه شما در هشتم اوت ۱۹۹۰، به عنوان حل نهایی و روشنی که جای هیچگونه ابهامی باقی نگذارد، تصمیمات زیر را اتخاذ کردیم:
۱ - موافقت با پیشنهاد شما که در نامه جوابیه مورخ هشتم اوت ۱۹۹۰ توسط «برزان ابراهیم تکریتی» نماینده ما در ژنو از آقای سیروس ناصری نماینده شما دریافت شد. پایه قرار دادن قرار داد ۱۹۷۵ به عنوان اصول منسجم با آنچه که در نامه ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ به ویژه در مورد تبادل اسرا و بندهای ۶ و ۷ از قطعنامه ۵۹۸ آمده است.
۲ - بر اساس آنچه که در بند اول این نامه و آنچه که در نامه مورخ ۳۰ ژوئیه ۱۹۹۰ آمده است، ما آمادهایم هیاتی را به تهران بفرستیم و یا هیاتی توسط شما به بغداد اعزام شود تا موافقتنامهها را جهت امضا آماده کند.
۳ - به عنوان ابتکار حسن نیت، ما از روز جمعه هفدهم اوت (۱۳۶۹.۵.۲۶) نیروهای خود را از مرزهای شما فرا میخوانیم و تنها نیروهای سمبلیکی را به عنوان نگهبانان و پلیس مرزی باقی میگذاریم تا در شرایط طبیعی به وظایف روزمره خود عمل کنند.
۴ - کلیه اسرای جنگ با تمام تعداد بازداشت شدگان را فوراً از راه مرزهای زمینی از جمله "خانقین" و "قصر شیرین" و مناطقی که مورد توافق دو طرف خواهد بود، آزاد خواهیم کرد و ما اولین گام در این زمینه را روز جمعه هفدهم اوت برخواهیم داشت.
آقای رفسنجانی رئیس جمهور، با این تصمیم ما همه چیز روشن و تمام خواستهها و مسائلی که بر آن تکیه میکردید، تحقق مییابد و چیزی نمانده است مگر آن که موافقتنامهها آماده و امضا شود تا هر یک از ما جهت ورود به زندگی جدید، اشراف واضح داشته باشیم.
همکاری ما باید در سایه اصول اسلامی و احترام متقابل و دور کردن طرفهایی باشد که خواستار شر برای منطقه هستند و قصد دارند از آب گلآلود ماهی بگیرند و شاید با یکدیگر همکاری کردیم تا خلیج (ِفارس)، دریاچه صلح و امن و خالی از ناوگان و نیروهای خارجی باشد که بدخواه ما هستند. به علاوه همکاری در مسائل حیاتی دیگر- والله اکبر والحمدلله.
صدام حسین - رئیس جمهوری عراق - ۲۳ محرم ۱۴۱۱ ه - ۱۴ اوت ۱۹۹۰ م.»
متن کامل پاسخ رئیس جمهوری اسلامی ایران به نامه پنجم رئیسجمهور عراق به شرح زیر است:
بسمالله الرحمن الرحیم
الحمدالله علی ما انعم و له الشکر علی ما الهم
ریاست جمهوری محترم عراق جناب آقای صدام حسین
نامه مورخ ۱۳۶۹.۵.۲۳ (۱۴ اوت ۱۹۹۰) جنابعالی دریافت شد. اعلام پذیرش مجدد معاهده ۱۹۷۵ از سوی شما راه اجرای قطعنامه و حل اختلاف در چارچوب قطعنامه ۵۹۸ و تبدیل آتش بس موجود به صلح دائم و پایدار را هموار ساخت.
شروع عقبنشینی نیروهای شما از اراضی اشغالی ایران را دلیل صداقت و جدی بودن شما در راه صلح با جمهوری اسلامی ایران به حساب میآوریم و خوشبختانه در موعد مقرر آزادی اسراء هم آغاز گردید که امیدواریم عقبنشینی نظامیان شما طبق زمانبندی اعلام شده و آزادی اسرای دو طرف با آهنگ و سرعت هر چه بیشتر ادامه یافته و تکمیل گردد.
همانگونه که از طریق نماینده ما، در ژنو به اطلاع رساندهایم اکنون ما برای پذیرش نمایندگان شما در تهران آمادگی داریم و امیدواریم با تداوم جوّ مثبت و حسن نیت موجود بتوانیم به صلح جامع و پایدار با حفظ همه حقوق و حدود مشروع دو ملت و دو کشور اسلامی دست یابیم.
والسلام علیکم
اکبر هاشمی رفسنجانی رئیس جمهوری اسلامی ایران
۱۳۶۹/۵/۲۷»
نامه نگاری صدام حسین رئیس جمهور وقت عراق خطاب به مقامات عالیرتبه جمهوری اسلامی ایران یعنی آیت الله خامنه ای رهبر انقلاب و آیت الله هاشمی رفسنجانی رئیس جمهور وقت کشورمان را می توان اینگونه تفسیر کرد.
جنگ هشت ساله ایران و عراق طولانی ترین جنگ قرن بیستم است، عراق و شخص صدام حسین در ابتدای این جنگ به زعم اینکه با حمایت مالی و تسلیحاتی آمریکا و سایر کشورها می تواند با استفاده از شرایط ایران و وقوع انقلاب اسلامی در کشورمان، ایران را در یک هفته تصرف کند و قلمروی خودش را گسترش دهد. غافل از اینکه ایران با توجه به مهارت نیروهای خود مانند ارتش در دوران دفاع مقدس و استفاده از توان سپاه پاسداران انقلاب اسلامی و بسیج در مقابل عراق ایستادگی کرد.
صدام حسین در راس رژیم بعثی عراق مدرنترین تسلیحات و اتکا به سلاحهای کشتار جمعی و استفاده از حربههای گوناگون پس از هشت سال نتوانست راه به جایی ببرد. یعنی همان طور که در نامههای بالا هم آمده است عراق و شخص صدام حسین پس از حدود ۱۰ سال در مقابل ایران تعظیم میکنند و در مقابل ایران تسلیم میشوند، البته عراق در این میان از مواردی همچون احتمال حمله ایران به این کشور در هنگام اشغال کویت و تلاش برای جلب حمایت ایران در مقابل نبرد با کشورهای ناتو و آمریکا را نمیتوان نادیده گرفت.
انتهای پیام/
خخخخخ
التماس مطالعه دقیق تاریخ
ا
بقول بنده خدادنیا دنیای گفتمان هس نه موشک
جنگ سبب خسارات زیادی گردید که میتوانست خیلی زود هم تمام میشد!
مگه نباید نام خدا اول بیاید؟
یه سیاستمدار باسواد و زیرک بودن