به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از ساری، در محاصره واژههای تکراری برای خبری تکراری قرار گرفته ام با کلید واژههایی آشنا " میانکاله، آتش، بهشت پرندگان، انسانهای بی درد و درمان " و ذهنم میایستد مانند قلمم، مانند قلبم از تصور آتشی که ۹ باره به جان حیات سبز مازندران افتاده است، آتشی که از دوم تیر ماه نوبرانه سال ۹۹ را برای میانکاله به ارمغان آورد و دوباره ۱۴ تیر، ۱۶ تیر، ۲۶ تیر و .. سریال ۹ قسمتی آتش سوزی میانکاله ۲۶ مرداد به اوج خود رسید با بازیگرانی که برخیها را میشناسیم و برخیها را نه.
بازیگران سکانسهای پی در پی آتش سوزی میانکاله دو دسته هستند، یک سو انسانهای سبزپوشی که بلد نیستند عجیب و غریب باشند، آدمهایی که دلهره را تا از چشمهای محیط زیست پس نزنند میدان را خالی نمیکنند، خواه میدان مقابله با شکارچیان غیرمجاز باشد خواه میدان آتش و دود.
آن سوتر، اما انسان که نه، آدمهایی هستند که باورش کمی سخت است در میان آنها زندگی میکنیم، آدمهایی که نمیدانند درخت و جنگل در خدمت نسل بشرند، نمیدانند این اکسیژن سازها اگر نباشند ما هم نیستیم، نمیدانند آتش در حیاتِ سبز یعنی مرگ را پیشکش آیندگان کردن.
از انسانهای دسته نخست بسیار گفتیم، از تیمارگران محیط زیست، آنانی که سوته دلانه محیط بانی میکنند، بی خیال زخمهای برداشته از شکارچیان غیرمجاز، بی خیال رد شوم گلوله ها، بی خیال توهینهای مسموم، اما از انسانها دسته دوم کمتر نوشتیم از همانهایی که سریالی کمر بسته اند به قتل محیط زیست، از انسانهای طبیعت ستیز و خودخواهی که آتش زدنهای دیوانه وارشان تنِ انسان و استان را هر باره میلرزاند.
" بهشت پرندگان همچنان در میان دود و آتش " جملهای بود که ۲۰ ساعت پس از شروع آتش سوزی در تماس با آهنگری فرمانده یگان حفاظت محیط زیست مازندران که در میانکاله حضور داشت به ذهنم رسید.
آهنگری میگفت: آتشی که از بامداد یک شنبه ۲۶ مرداد از شرق و غرب میانکاله شعله ور شد اکنون به بوتههای خشک تمشک رسیده و یکسره دارد میسوزاند و پیش میرود، شاید تا صبح منطقهای را به کویر لوت تبدیل کند.
بیشتر بخوانید
از خستگی نیروهایش گفت، از نداشتن امکانات کافی برای مهار آتش، از مهربانی آدمهای همان حوالی که پا در رکاب محیط بانان زده بودند به دلِ شعله ها، ۲۰ ساعت تمام، با زبان خواهش از مسئولان از دلشورههای بدنهای خسته گفت و حالِ بیقرارِ محیط بانانی که لودر ندارند، بالگرد ندارند، شلنگ ندارند، یک ایستگاه آتش نشانی ندارند، فقط بیل دارند و چکمههایی که بندهایش را محکم بسته اند.
او میگوید: پناهگاه حیات وحش میانکاله امسال ۹ بار در آتش سوخت، بیش از ۳۵۰ هکتار از اراضی جنگلی و مرتعی و تالابی خاکستر شد و عامل همه این ۹ آتش سوزی آدمهایی هستند ساکن همین حوالی.
جمله را که میشنوم حیران میمانم، آخر آن انسانها و این آدمها اهل یک خطه هستند یکی به فکر فرو نشاندن شعلههای آتش در حیات وحش، یکی به فکر فرونشاندن بغضهای کینه و نفرت.
میانکاله از یک شنبه تا دوشنبه ۲۷ مرداد طعمه بزرگترین آتش سوزی سالهای اخیر شد و آتش ۳۴۰ هکتار از اکو سیستم این پناهگاه بی نظیر را بلعید، بیش از ۲۰۰ هکتارانارستان و ۱۴۰ هکتار پوشش گیاهی.
ابراهیمی مدیر کل حفاظت محیط زیست مازندران میگوید:عامل انسانی همانند گذشته این آتش را به دامن پناهگاه انداخت وعمدی یا غیرعمد بودن آن پس از بازداشت متخلفین و طی کردن مراحل اداری و قضایی مشخص خواهد شد.
اما این عوامل انسانی که همیشه پشت نقاب مخفی شده چه کسانی هستند؟ شاید بهترین گزینه برای رسیدن به این پاسخ ، افراد بومی فعال در محیط زیست منطقه باشند.
سراغ یکی از فعالان شناخته شده این عرصه در کشور میروم که میخواهد نامش فاش نشود، بومی همین منطقه است و همان ابتدای گفتگو آماری میدهد که تنم را میلرزاند میگوید:" بنویس و با سند ثابت میکنم در ۱۰ سال گذشته یک سوم خاک میانکاله در آتش سوخته است" گله میکند که چقدر از میانکاله باید نابود شود تا مسئولان، یک ایستگاه آتش نشانی دایر کنند یا یک دستگاه لودر بدهند به محیط بانی؟
اینجا هم صحبت کمبود امکانات در پناهگاهی است که جزو نخستین پناهگاهای ثبت شده در کنوانسیون بین المللی رامسر است، جایی که به دلیل وجود ۲۰۰ گونه پرنده آن را بهشت پرندگان ایران میدانند.
میگویم بارها از کمبود امکانات اطفای حریق و نبود یک دستگاه بالگرد نوشتیم و گفتند نامه نگاری کردیم برای دریافت امکانات و هنوز نیامده است .
به سراغ اصل مطلب می روم و میپرسم این عوامل انسانی که هربار آتش سوزیها را گردن آنها میاندازند دقیقا چه کسانی میتوانند باشند که چند گروه را ردیف میکند که هر کدام از دید او سهمی در مظان اتهام دارند.
این فعال محیط زیست بیشترین سهم آتش سوزیهای اخیر در میانکاله را به قاچاقچیان گراس میدهد و میگوید: این قاچاقچیان به صورت گروهی در مناطقی از میانکاله که رفت و آمد نمیشود و پوشیده از درختان است ماده مخدر گراس میکارند و هر بار که محیط زیست یا عوامل انتظامی از آنها زهر چشم میگیرند و مزارعشان را تخریب میکنند آتش در چند نقطه به جان میانکاله میافتد.
او میگوید: این آتش سوزی هم چون در چند نقطه اتفاق افتاد امکان دارد کار قاچاقچیان گراس باشد که آتش انتقام آن گریبان ۳۴۰ هکتار از طبیعت میانکاله را گرفت.
این فعال محیط زیست که بیش از ۲۰ سال است درخصوص میانکاله مطالعه کرده و جوامع محلی را هم کاملا میشناسد ادامه میدهد: متهمان بعدی مالکانی هستند که میخواهند زمینهای خود را که به میانکاله وصل است گسترش بدهند به همین دلیل زمین را آتش میزنند و بعدها که آبها از آسیاب افتاد آن منطقه را آرام آرام به زمین خود اضافه میکنند.
او ادامه داد: هر گاه یک نقطه از میانکاله که چسبیده به زمینهای کشاورزی است دچار حریق شد باید سراغ این افراد رفت که در مورد این آتش سوزی اخیر صدق نمیکند.
این فعال محیط زیست، صیادان غیرمجاز، بازگیرهایی که به دنبال پرندگان شکاری و فروش آن به شیخ نشینهای خلیج فارس هستند را نیز در ردیف متهمان قرار میدهد و میگوید: این افراد اگرچه میتوانند عامل آتش سوزی باشند، اما معمولا کنش و واکنشهای خود را با محیط بانان به شکل دیگری، رودرو و فیزیکی نشان میدهند.
او از افراد دیگری که در میانکاله زمین یا ملک موروثی دارند نیز نام میبرد و میگوید: این افراد نمیتوانند متهم آتش سوزیها باشند چرا که دود این آتش اول از همه به چشم خود آنها میرود.
این فعال محیط زیستی، اما از اتفاق نامبارکی که چند سال اخیر زیر پوست میانکاله افتاده خبر میدهد و میگوید: در گذشته جوامع محلی نقش بارزی در حفاظت از میانکاله داشتند، اما این موضوع چند سال است که کمرنگ شده است به گونهای که اکنون مردم حتی برای اطفای آتش در میانکاله نیز کمتر تمایلی از خود نشان میدهند.
علت این رفتار جوامع محلی را از او پرسیدم به اهمیت نقش بهره برداران در مدیریت منابع اشاره میکند و میگوید: در گذشته از ظرفیتها و قابلیتهای مردم منطقه خصوصا در غرب میانکاله برای حفاظت استفاده میشد و مردم محلی هم به دلیل بهره برداری از منابع خدادادی مانند ماهی ، تمشک یا انارهای وحشی تلاش بیشتری در حفظ این پناهگاه داشتند، اما این موضوع چند سالی است که اجرا نمیشود و مردم به دلیل نوع برخوردهایی که با آنها میشود احساس بیگانگی میکنند.
او امکان دست داشتن ساکنان مناطق غربی در آتش سوزیهای اخیر میانکاله را رد میکند و میگوید: اگرچه امکان حضور این افراد در میانکاله از آنها گرفته شده است، اما حس تعلقی که از کودکی به این پهنه زیست محیطی دارند بسیار زیاد است.
این فعال زیست محیطی ضرورت اجرای قانون منع ورود افراد به پناهگاه حیات وحش میانکاله را انکار ناپذیر میداند، اما از مسئولان این پناهگاه میخواهد قانون را با سعه صدر بیشتری نسبت به بومیانی که خود سالها محافظ این پناهگاه بودند اجرا کنند.
پایان گزارش متهمان پرونده آتش سوزیهای سریالی میانکاله را در ترازو میگذارم قاچاقچیان گراس، زمین خواران سودجو، صیادان و بازگیران و ملاکان و شاید هم دلسوزان محیط زیستی که نمیدانند کبریتها یاغی نیستند آن که عادت کرده است کبریت بر جان طبیعت بکشد یاغی است.
گزارش از سید رضا کریمی
انتهای پیام /س
به قدرت رسیده
جنگلها را اتش میزند .جنگل اموزون را
مهد کودک و دبستان به بچه ها اموزش داده شود
ای داد از تبعیض