به گزارش خبرنگار دفاعی امنیتی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، دفاع مقدس جمهوری اسلامی ایران در مقابل ارتش بعث، نقطه عطفی در تاریخ کشورمان است، دفاعی که در آن همه مردم پای کار آمدند؛ هر چند در این میان عده ای نیز با خیانتهایشان در داخل نمک به زخم مردم می پاشیدند و از درون جنگی بزرگ به راه انداختند، مثل بنیصدر و دار و دستهاش.
ابوالحسن بنیصدر فردی بود که در هیچ کجای تاریخ از او سابقه انقلابیگری ثبت نشده است و تنها در زمان حضور امام خمینی (ره) در پاریس به ایشان پیوست. البته بعدها مشخص شد که وی و افرادی مانند صادق قطبزاده و مسعود رجوی فقط و فقط با هدف انحراف در مسیر انقلاب ملت ایران و از طریق آمریکاییها به جمع یاران امام خمینی (ره) پیوستند. در اسناد لانه جاسوسی آمریکا هم اسنادی مبنی بر ارتباط بنیصدر با سفارت آمریکا در قبل و بعد از انقلاب بیرون آمد.
وقتی که جنگ صدام بر علیه کشورمان آغاز شد؛ بنیصدر به هیچ وجه این تجاوز را جدی نگرفت. سردار محمد اسماعیل کوثری از فرماندهان دفاع مقدس در مورد بیاعتنایی بنی صدر به هشدارهایی که در مورد حمله عراق داده میشد میگوید: «پنج روز مانده بود به شروع جنگ تحمیلی و ما خبرهایی را که به مرکز میآمد دسته بندی میکردیم و برای رئیس شورای عالی دفاع که در آن موقع شخص بنی صدر بود، میفرستادیم. با وجود اینکه در گزارشها آمده بود که نیروهای ما ارتش عراق را تحت نظر دارند و آنها به طور قطع به ما حمله خواهند کرد، اما بنیصدر به این گزارشها توجهی نمیکرد».
سردار احمد غلامپور نیز با اشاره به یکی از جلسات بنیصدر با فرماندهان سپاه پاسداران در کرمانشاه میگوید: پس از آنکه در جلسهای کاظمی و بروجردی گزارش دادند، بنیصدر در آن جلسه بچههای ما را تودهای خطاب کرد و گفت که شما میخواهید عراق را تحریک کنید. شما دارید این گزارشات را میدهید که ما را تضعیف کنید …»
دریابان علی شمخانی فرمانده سابق سپاه پاسداران خوزستان نیز طی سخنانی نقل میکند که وقتی احتمال بروز جنگ به دلیل تحرکات مرزی و بعضی اطلاعات استخباراتی، به مسئولان رده بالای کشور منتقل میشد، آقای بنیصدر میگفت: اگر شما در مرز حضور پیدا نکنید، عراقیها حمله نمیکنند»؛ این جملهای است که من خودم از ایشان شنیدم، در حالی که یگانهای اطلاعاتی نیروی زمینی قبل از شروع جنگ، گزارشهای متعددی از آمادهسازی لجستیکی و توپخانهای و اقدامات شناسایی دشمن ارائه میدادند.
ابوالحسن بنی صدر که با بیتوجهی نسبت به هشدارها در مورد حمله عراق به خاک کشورمان سعی کرده بود مقامات ارشد نظام را در بیخبری نگهدارد پس از حمله عراق، سعی کرد تا راه را برای سلطه صدام بر خوزستان هموار کند. شواهد به وضوح نشان می دهد که بنی صدر مستقیماً در سقوط قصر شیرین و خرمشهر دست داشت. حدود چهل روز ارتش، پاسداران و مردم در خرمشهر استقامت کردند، ولی او حتی یک قبضه اسلحه سنگین به خرمشهر نفرستاد؛ بلکه دستور داد که همه اسلحههای سنگین از جزیره آبادان نیز خارج شود.
یکی از اقدامات بنیصدر برای تضعیف نیروهای مدافع انقلاب و بازکردن راه پیشروی نیروهای بعثی آن بود که به ارتش گفته بود بدون دستور او به سپاه و بسیج اسلحه ندهند. امیر سرتیپ ناصر آراسته جانشین رئیس گروه مشاورین نظامی فرماندهی معظم کل قوا و رئیس هیئت معارف جنگ شهید سپهبد صیاد شیرازی طی مصاحبهای در مورد دستور بنیصدر برای ندادن اسلحه به سپاه و بسیج میگوید: «بنیصدر رسماً به ارتش میگفت که به سپاه و بسیج اسلحه ندهید.» هدف اصلی بنیصدر بروز تفرقه و عدم وحدت میان ارتش و سپاه پاسداران بود. او نه خودش در جایگاه فرماندهی کل قوا به سپاه تجهیزات میداد و نه میگذاشت نیروهای ارتش به سپاهیها سلاح بدهند.
امیر ابراهیم گلفام جانشین معاونت فرهنگی و تبلیغات دفاعی ستاد کل نیروهای مسلح در این زمینه میگوید: «سپاه در آن مقطع تشکیلات نوپایی بود و به شدت نیازمند حمایتها و پشتیبانیهای تجهیزاتی و تسلیحاتی بود، اما بنی صدر در مقابل تخصیص امکانات به سپاه، مقاومت میکرد. در چنین شرایطی برخی از فرماندهان ارتش مثل امیر حسنیسعدی که فرمانده عملیات آبادان بود یا سرهنگ کِهتری که فرمانده گردان لشکر ۷۷ بود، از جمله چهرههایی بودند که خودشان داوطلبانه بخشی از تجهیزات و تسلیحات ارتش را در اختیار نیروهای سپاه قرار دادند».
ابوالحسن بنیصدر معتقد بود جنگ را باید به روش دیپلماتیک حل کرد! اصلا انگار نه انگار که بعثیها با تانک و هواپیما و توپ و لشکرهای پیاده و زرهی ریختهاند داخل ایران. یکی از استراتژیهای خیانتبار «بنیصدر» این بود که باید خرمشهر و آبادان را بدهیم به دشمن!
ایده بنیصدر بعدها توسط مرحوم آیتالله «هاشمی رفسنجانی» چنین بازگو شد: «چقدر این نمایندههای خوزستان در مجلس داد زدند و از ته دل گریه کردند. پاسداران آنجا داد میکشیدند و خواستشان این بود که یک واحد ارتشی برای حمایت از نیروهای درگیر به آنجا برود. بنیصدر میگفت نمیتوانیم بفرستیم و نداریم. سعی او بر این بود که خرمشهر و آبادان را بدهیم و نیروهایمان را در شمال حفظ کنیم و بعد که بر خود و اوضاع مسلط شدیم، شهرها را پس بگیریم»!
مگر حلال زاده نیستی