به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، در محرم و صفر امسال، باشگاه خبرنگاران جوان برنامهای گفتگومحور با نام «تنهای تنها» را تدارک دیده است که در حدود ۳۰ دقیقه به زندگی افرادی میپردازد که کارشان به گونهای متفاوت با محرم و امام حسین (ع) گره خورده است.
برنامه «تنهای تنها» که در این ایام از سایت باشگاه خبرنگاران جوان تقدیم شما میشود، در نوزدهمین قسمت خود میزبان دکتر معصومه صیادی ( ماما) و دکتر سیده شهره احسانی (دندانپزشک) بوده است.
هر بچهشیعهای به گونهای دلش به صحن و سرای امام حسین (ع) و جاده نجف به کربلا گره میخورد. شما در چه زمانی دلتان لرزید و عاشق این صحن و سرا شدید؟
احسانی: چند سال در مسیر نجف به کربلا قدم میزدم و هر سال که میگذشت، برای سال بعدش مشتاقتر میشدم.
اولین بار چه زمانی به کربلا رفتید؟
اولین بار ۳ سال پیش به آنجا رفتم.
حالتان قبل از رفتن به کربلا با حال بعد از رفتنتان به این سرزمین چه تفاوتی داشت؟
صیادی: من اولین بار سال ۱۳۹۷ برای خدمتگزاری به زائران اربعین حسینی به کربلا رفتم. در سال ۱۳۹۸ نیز این تجربه را تکرار کردم؛ البته پیش از آن بارها به کربلا سفر کرده بودم. بنابراین تصور میکردم پیادهروی اربعین و زیارت امام حسین (ع) در پایان این پیادهروی هم مثل سایر زیارتهای این بارگاه است؛ اما وقتی در فضای حاکم بر این نوع زیارت امام حسین (ع) (پیاده) قرار گرفتم، به اعضای خانوادهام گفتم باید اربعین را دریابید.
زیارت آقا عبدالله، زیارت امیرالمؤمنین و زیارت آقا ابوالفضل دلچسب هست، ولی اربعین یک دنیا و حال دیگر است.
خانم احسانی؛ شما قبل از سفر به کربلا چه احساسی داشتید و بعد از آن چه احساسی را تجربه کردید؟
در مسیر پیادهروی اربعین امکانات زیادی برای زائران وجود ندارد؛ ولی زائران به اندازهای از قدم برداشتنشان در این مسیر لذت میبرند که نمیتوانند حال خود در آن زمان را توصیف کنند. انسان با دیدن خلوص مردم در مسیر پیادهروی اربعین حالی دیگر پیدا میکند و لذت میبرد.
خانم دکتر قبل از اربعین سال گذشته اتفاق ویژهای برای شما افتاد. درباره آن اتفاق به ما توضیح میدهید؟
پای من حدود دو ماه قبل از اربعین ۱۳۹۸ دچار سانحه شد. حدود ۵ هفته قبل از اعزام برای خدمترسانی به زائران اربعین حسینی مجبور شدم، برای جراحی زانوهایم به اتاق عمل بروم؛ اما چون خودم را برای خدمتگزاری به زائران متعهد میدانستم، از دکترم اجازه گرفتم که در پیادهروی اربعین شرکت کنم. دکتر به من گفت میتوانی در موکب مخصوص خودتان بنشینی، اما با توجه به شرایطت اصلا به راهپیمایی کردن و ایستادن به مدت زمان طولانی فکر نکن.
من با ویلچر به نجف رفتم و وقتی وارد فرودگاه شدم، دکتر موسوی مسئول دندانپزشکان قافله ما من را مسئول دندانپزشکی نجف کرد. من تا اندازهای از شنیدن این موضوع تعجب کردم؛ چون پذیرش مسئولیت دندانپزشکان نجف کار دشواری بود، ولی چون هیچ وقت به کارهای سخت «نه» نمیگویم، گفتم تا به امروز تجربه این کار را نداشتم و خودم را در اندازهای نمیبینم که بتوانم مسئولیت دندانپزشکان نجف را برعهده بگیرم، اما اگر در خصوص انجام این مسئولیت کاری از دستم بربیاید، آن را انجام خواهم داد.
من در نجف ویلچر نداشتم و با ۲ عصا راه میرفتم. سال گذشته درمانگاه نجف افتتاح شد و همیشه اولین سال، سختترین سال است یعنی باید کار را از صفر شروع کرد . در عرض ۳ روز درمانگاه خالی ما با همت بچههایمان به یک درمانگاه کاملا مجهز تبدیل شد.
من در نجف به سختی راه میرفتم، اما به دلیل زیادی کار، دردم را فراموش کرده بودم. فقط من در نجف راه نیفتادم، خیلی از بیمارها نیز در این شهر راه افتادند.
واکنش اطرافیان به وضعیت شما چگونه بود؟
۲، ۳ روز بعد از استقرار من در درمانگاه نجف، ۲ عصایم به یک عصا تبدیل شد. دکتر فانی بعد از گدشت ۵ یا ۶ روز به من گفت تو اینجا در منبع نوری و این نور تو را به این شکل میبرد و میآورد. من نیز در درمانگاه نجف و با توجه به شرایطم توانایی از خودم نمیدیدم و باور داشتم که قدرت دیگری کمکم میکند.
شما هم آن نور را احساس میکردید؟
من کاملا این نور را حس میکردم. ما با حرم حضرت امیرالمؤمنین (ع) ۱۰۰ متر فاصله داشتیم و من نور را در همه جا حس میکردم.
در آنجا دکتر فانی به من می گفت، تو نیازی به عصا نداری و سعی کن عصا را کنار بگذاری. فردای آن روز عصا را کنار گذاشتم. وقتی به تهران برگشتم اگرچه عصایم در کنارم بود، اما به راحتی روی پای خودم ایستاده بودم و همسرم از این موضوع تعجب کرد.
خانم دکتر صیادی شما در مسیر پیادهروی اربعین چه دیدید؟
عشق و ایثار نیروهای درمان و جامعه پزشکی برای من جالب بود. ما موکب خادمین حضرت زینب (س) را داشتیم. این موکب متشکل از گروهی از پزشکان مهدوی موسسه منتظران منجی و جامعه پزشکان دانشگاه تهران بود. اکثر نیروهای موکب خادمین حضرت زینب (س) فوق تخصص داشتند و زمانشان را برای اربعین گذاشته بودند، اما در آنجا همه لباس خادمی پوشیده بودند.
یک دندانپزشک داشتیم که هر صبح قبل از اذان صبح سرویسهای بهداشتی را تمیز میکرد. این در صورتی است که مسئول این کار قبلا مشخص شده بود، زیرا اکیپ ۳۰ نفره ما هر روز ۷۰۰۰ مریض میدیدند.
این حس قشنگ از کجا میآید؟
ما اربعین را نمادی از حکومت جهانی امام زمان (عج) میدانیم و همکاری خاصی در این حکومت وجود دارد. حس قشنگ خادمان زائران اربعین از همین همکاری ناشی میشود.
پزشکان خدمتگزار به زائران اربعین چه به امام حسین (ع) میگفتند؟
آنها فقط ارادتشان را به این امام بزرگوار نشان می دادند و لبیک یا حسینشان را به لبیک یا مهدی تبدیل کرده بودند؛ چون ما در مسیر اربعین قدم می گذاریم تا موانع ظهور امام زمان (عج) را برطرف کنیم و برای ظهور ایشان آماده شویم؛ زیرا امام زمان (عج) وقتی ظهور میکنند، خودشان را فرزند حسین (ع) معرفی میکنند.
خانم دکتر وقتی به صحن و سرای امام حسین (ع) رسیدید، به ایشان چه گفتید؟
احسانی: لبیک یا حسین (ع). خدمتگزاریام به زائران امام حسین (ع) اصلا کاری به حساب نمیآمد و امام حسین (ع) به من یاد داد که داشتههای یک فرد، با چرتکه حساب نمیشود و در دل او است. من با خجالتزدگی به بینالحرمین رفتم و وقتی آدمهای عاشق را دیدم عشقم به امام حسین (ع) بیشتر شد.
خانم دکتر صیادی شما چه خاطره خاصی از خدمتگزاری به زائران اربعین دارید؟
یک خانم فرانسوی به ما مراجعه کرد و وقتی کارش تمام شد، به ما گفت ۳۸ سال با واکر راه رفته و ۶ بار عمل جراحی شده. او پس از پایان درمانش در موکب ما، بدون واکر و با گریه فراوان سرپا ایستاد و روز بعد بدون واکر به موکب آمد.
او گفت روز قبل زمانی که حالم در هتل خراب شد، از قسمت پذیرش هتل پرسیدم که بیمارستان نزدیک به این هتل کجاست؟ آنها گفتند درمانگاهی در نزدیکی این هتل هست. بنابراین اول به سمت موکب شما آمدم، اما وقتی به آن نزدیک شدم با دیدن جمعیت پشت در موکب احساس کردم که مراجعه به این درمانگاه نمیتواند کمک زیادی به من کند. در مسیر رفتن به سمت بیمارستان ۲ ندا شنیدم و این نداها من را به سمت موکب آوردند. پس از بهبودی متوجه شدم که این نداها و آمدنم به موکب شما معجزه امام حسین (ع) بودهاند.
دکتر احسانی جاده نجف به کربلا چه مفهومی برای شما دارد؟
در راه عشق نباید چیزی پرسید و خود راه به ما میگوید چه باید کرد. من در این مسیر متوجه شدم که آدم عاشق از خودش فارغ میشود. من آرزو داشتم که در اربعین امسال به پیادهروی مسیر نجف به کربلا مشرف شوم.
شما و خانوادهتان در جبهه مقابله با کرونا نیز حضور داشتید. در این جبهه چه دیدید؟
من به نوعی پشت جبهه مقابله با کرونا هستم، اما حدود یک ماه قبل به عنوان بیمار در بیمارستان بودم و دیدم که جبهه عوض شده است، اما عشق همان عشق جبهه و جنگ است.
انتهای پیام/
به تو از دور سلام به سلیمان جهان از طرف مور سلام به تو از دور سلام حسین ع از طرف وصله ناجور سلام به تو دلبسته شدم به شبای جمعی کربلا وابسته شدم بخدا من از همه به غیر تو خسته شدم حسین ع آقام همه میرن تو می مونی باهام .
والسلام صلوات التماس دعا . لبیک یا حسین ع .
خدا ده قدم بطرف ات بر میدارد
باید زندگی خانمهایی که در سراسر امریکای شمالی و
اروپا مسلمان شدند و حجاب را هم رعایت میکنند
بخوانید
تا متوحه دین واقعی شوید
در مورد دین
باید تحقیق کنید تا به یقین برسید
اصلا دین را انکار کنید و بعد تحقیق را شروع کنید
هر چه راجع دین از طرف خانواده .جامعه بهتون گفته و یاد داده شده
دور بریزید .خودتون راجع به تمام دین ها تحقیق کنید
تا به اسلام برسید
اجرتان با ابا عبدالله الحسین علیه السلام
حسین جان ما را هم بپذیر