به گزارش خبرنگار
گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از
زنجان، زندان مقصد امروز من برای تهیه گزارش از روزمرگی ها و موفقیت های تنی چند از مددجویان جرائم غیرعمدی است که دست روزگار سرنوشتشان را به زندان گره زد اما آن ها از این محدودیت بوجود آمده هم نهایت استفاده را کرده و هریک به نوبه خود موفقیت هایی را از آن خود کرده اند.
از درب آهنی زندان عبور کرده و وارد مسیری شدم که مرا به بند زندانیان می رساند. صدای بسته شدن درب های سفید آهنین سکوت سنگین حاکم بر فضا را می شکند پس از تحویل وسایلم به نگهبانی با راهنمایی سربازی که همراهم بود وارد محوطه شده و از آنجا راهی اندرزگاه شدم.
در بدو ورود با چند زندانی که در حال قدم زدن بودند روبرو شدم که در چهره هایشان اظهار پشیمانی و امید برای آزادی موج می زد.
در گوشهای از زندان نیز خانم جوانی را دیدم که با چشمانی گریان به عکسهای کودک خردسالش نگاه میکرد و زیر لب قربان صدقه اش میرفت...
کنارش که نشستم اشک چشمانش را پاک کرده و سخنش را با آهی از درد شروع کرد، گویی که مدتها منتظر یک گوش شنوا برای نوای دلتنگی هایش بوده است.
این مددجوی بند نسوان گفت: سال ۱۳۹۵ به علت بدهی راهی زندان و میهمان اتاق تاریک و کوچکی شدم که تا به آن روز در خواب هم ندیده بودم، هنوز در شوک این اتفاق تلخ بودم که متوجه شدم باردار هستم، شوک دستگیری و زندانی شدنم جایی برای خوشحالی از شنیدن این خبر نگذاشته بود.
او ادامه داد: پس از این اتفاق همسرم نیز مرا ترک کرد و من بار دیگر معنی شکست را چشیدم، حال روحی بسیار بدی داشتم منی که تا آن زمان حتی تا کلانتری محل هم نرفته بودم چشم باز کردم و خود را در گوشه ی زندان تک و تنها یافتم.
ماههای نخست زندانی شدنم که مصادف شده بود با دوران بارداری ام جزو تلخترین و سختترین روزهای عمرم بود.
پس از به دنیا آمدن فرزندم تصمیم گرفتم مسئولیت سرپرستی از او را به خانواده ام بسپارم و ۳ سال و نیم از روزی که فرزندم از من جدا شده میگذرد و من اصلا بعد از آن فرزندم را ندیده ام.
او میگوید: اگر توکل به خدا و پناه به قرآن نبود مطمعنا از پا در میآمدم.
این مددجو از مدت اقامتش در زندان و کارهایی که در طول روز انجام می دهد برای ما گفت و ادامه داد: وقتی به زندان آمده بودم حتی نمازخواندن هم بلد نبودم اما حالا نماز شب می خوانم، روخوانی و قرائت قرآن را یاد گرفته ام و حافظ ۶ جزء از قرآن کریم هستم.
یکی از مسئولین زندان برایم از موفقیتهای مددجویی میگوید که به علت بدهی ۶ سالی میشود که وارد زندان شده است.به سراغش میروم. او میگوید: سال ۱۳۹۴ با یکسری مشکلات مالی مواجه شدم که با شکایت طلبکاران دستگیر و راهی زندان شدم.
هرگز گمان نمیکردم روزهایی از عمرم را در زندان سپری کنم، اما انسان جایزالخطاست و هرکسی ممکن است روزی گرفتار این چاردیواری شود.
وقتی خارج از محیط زندان به این مکان فکر میکنی تنها وحشت و درد و تنهایی به ذهنت خطور میکند، اما زمانیکه خودت را گرفتار این بند میبینی تازه متوجه میشوی تمام کسانی که در زندان روزگار میگذرانند روزی مانند تو فکر میکرده اند که هیچ اتفاقی نمیتواند آنها را راهی اینجا کند.
او میگوید: قبل از زندانی شدنم مغازه دار بودم و برای خودم برو و بیایی داشتم، اما دست بر قضا چرخ گردون به کامم نچرخید و من به علت بدهی راهی زندان شدم، ماههای نخست زندانی شدنم روزهای بسیار سخت و طاقت فرسایی بود البته دروغ نگفته باشم هنوز هم هست، اما الان پس از گذشت ۶ سال خوب یاد گرفته ام که چگونه باید از فرصتهایی که سرنوشت خواه ناخواه سر راه زندگی ام قرار میدهد به نحو احسن استفاده کنم.
این زندانی ادامه داد: زمانی که تازه وارد اینجا شده بودم جزو زجرآورترین روزهای عمرم بود من آدم بسیار فعالی بودم و فکر اینکه ۷ سال تمام قرار است در زندان بمانم برایم بسیار سنگین بود دلم میخواست کسی مرا از این خواب موحش بیدار کند.
بهترین راه برای موفقیت من در زندان ادامه تحصیل بود، من یک بازاری دیپلمه بودم که مشغله کاری زیاد فرصت ادامه تحصیل یا بهتر بگویم حتی فکر کردن به ادامه تحصیل را از من گرفته بود.
شروع کردم به درس خواندن و پس از قبولی در رشته حقوق مقطع کارشناسی را در طول ۵ ترم به اتمام رساندم و سپس در آزمون سراسری شرکت کرده و با رتبه ۸۷ در رشته حقوق بین الملل قبول شدم در طول یک سال و نیم مقطع کارشناسی ارشد را هم با موفقیت پشت سرگذاشتم.
او در رابطه با علت انتخاب رشته حقوق برای ادامه تحصیل گفت: مشکلی که برای من به وجود آمد و مسیر زندگی مرا به سمت روزهای تاریک زندان سوق داد سبب شد که به فکر ادامه تحصیل در این رشته بیفتم.
چرا که اگر اندکی اطلاعات حقوقی داشتم شاید هرگز این مشکلات برایم به وجود نمیآمد، از طرفی هم در زندان با افرادی مواجه شدم که مشکلات حقوقی داشتند و احساس کردم اگر من در این زمینه اطلاعات و سواد کافی داشته باشم علاوه بر خودم میتوانم کمک حال دیگران نیز باشم.
او افزود: در طول دوران تحصیلم هرگز به فکر نمره و رتبه نبوده ام بلکه همواره درصدد یادگیری درست و کامل مباحث هستم.
این مددجو میگوید: زمانی که به اینجا آمدم فکر میکردم که همه چیز را از دست داده و دیگر به آخر خط زندگی ام رسیده ام، اما الان به جرأت میتوانم بگویم که دوباره متولد شده ام و بی صبرانه منتظر تمام شدن روزهای زندان و آغاز زندگی دوباره ام زیر آسمان این شهر هستم.
جوادی مدیرکل زندانهای استان زنجان در گفتگو با خبرنگار گروه استانهای باشگاه خبرنگاران جوان از زنجان گفت: همانطور که مستحضرید هدف از زندان در نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران صرفا نگاه تنبیهی و نگهداری مجرمان و متهمین نیست بلکه همواره به اصلاح و تربیت نفوس به خطا رفته بشری با اجرای برنامههای متنوع آموزشی مثل مباحث قرآنی، اخلاقی، اعتقادی، مهارت آموزی و اشتغال برای بازتوانی و توانمند سازی مددجویان و نهایتا بازگشت سعادتمندانه به جامعه می پردازد.
او افزود: زندانهای استان زنجان نیز برنامههای متنوعی در رابطه با این موضوع اجرا کرده که از جمله آن ها موضوعات مختلف قرآنی است و در حال حاضر ۳۷۷ نفر از مددجویان زندانهای زنجان در موضوعات مختلف قرآنی فعالیت دارند که ۱۸ نفر از مددجویان بند نسوان و مابقی از مددجویان مرد هستند.
جوادی گفت: تعداد کسانی که از این فرصت قرآنی استفاده کرده و مشمول مرخصی شده اند نیز ۷۰ درصد از کل شرکت کنندگان این طرح بوده است.
او ادامه داد: ما برای افرادی که شوق ادامه تحصیل دارند هم فرصتهای رشد و بالندگی را فراهم کرده ایم تا بتوانند به نحو احسن از اوقات فراغتی که زندان برای آنها رقم زده استفاده کنند.
مدیرکل زندان های استان زنجان افزود:در حال حاضر ۷۲ نفر از مددجویان زندانهای زنجان در مقاطع مختلف اعم از نهضت سواد آموزی و تحصیل در دانشگاههای عالی کشور در حال کسب علم و دانش هستند.
گزارشی از شیرین محمودی
انتهای پیام/م
از این مطالب باید درس گرفت
دوری مادر از فرزند:(
چقدر خوب تونسته از فرصت استفاده کنه
تلنگری شد برای من
دلم سوخت واسش :(:(:(:(:(