تحلیل گر ارشد مسائل رسانه های معاند گفت: ما شاهد تمام شدگی آمریکا هستیم،‌ شاهد تمام شدن مدل آمریکایی هستیم و در این میان رسانه های بسیاری تلاش کردند تصور هالیوودی مردم از آمریکا به هم نخورد.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،طی روز‌های اخیر حمله هواداران ترامپ به کنگره آمریکا با تصمیم گیری‌ها و اظهارنظر‌های متفاوتی همراه بود. بسیاری از رسانه‌ها تلاش کردند این وقایع را به آمریکا ربط ندهند و رسانه‌های معاند هم با بی تفاوتی از کنار ماجرا عبور کردند!

در این باره با «علیرضا داودی» تحلیل گر ارشد مسائل رسانه‌های معاند و کارشناس مسائل راهبردی، گفتگو کردیم و او معتقد است آنچه دیدیم نشان دهنده تمام شدن آمریکاست.

با توجه به اتفاقاتی که دیروز در انتخابات آمریکا رخ داد ما چهار نوع رفتار را از سمت رسانه‌ها مشاهده کردیم. رسانه‌های بیگانه فارسی زبان و رسانه‌های خارجی غیر فارسی زبان مدنظرمان هست. نوع رفتار اول عدم پوشش لحظه به لحظه این رویداد بود به این معنا که اگر اتفاقی در ایران یا حوزه محور مقاومت و کشور‌های همسوی ایران رخ دهد، اتفاقات را نقطه به نقطه نشان می‌دهند و این نوع از خبررسانی میزان و ضریب خطا و تحلیل و برداشت مخاطب را بالا می‌برد و هم به رسانه‌ها کمک می‌کند که موضوع‌های انحرافی و موضوع‌های غیر واقع را به عنوان تحلیل آن نقطه در اختیار مخاطب قرار بدهند. چون همه توجه مخاطب شما به جزئیات مسائل جلب می‌شود در حالیکه معمولا در رویداد‌ها باید از یک پله بالاتر نگاه کنیم تا بتوانیم جزئیات و چگونگی شکل گیری شان را درست درک کنیم.

طی روز‌های اخیر حمله هواداران ترامپ به کنگره آمریکا با تصمیم گیری‌ها و اظهارنظر‌های متفاوتی همراه بود. بسیاری از رسانه‌ها تلاش کردند این وقایع را به آمریکا ربط ندهند و رسانه‌های معاند هم با بی تفاوتی از کنار ماجرا عبور کردند!


بیشتر بخوانید


«علیرضا داودی» تحلیلگر ارشد مسائل رسانه‌های معاند و کارشناس مسائل راهبردی، معتقد است آنچه دیدیم نشان دهنده تمام شدن آمریکاست.

با توجه به اتفاقاتی که دیروز در انتخابات آمریکا رخ داد ما چهار نوع رفتار را از سمت رسانه‌ها مشاهده کردیم. رسانه‌های بیگانه فارسی زبان و رسانه‌های خارجی غیر فارسی زبان مدنظرمان هست. نوع رفتار اول عدم پوشش لحظه به لحظه این رویداد بود به این معنا که اگر اتفاقی در ایران یا حوزه محور مقاومت و کشور‌های همسوی ایران رخ دهد، اتفاقات را نقطه به نقطه نشان می‌دهند و این نوع از خبررسانی میزان و ضریب خطا و تحلیل و برداشت مخاطب را بالا می‌برد و هم به رسانه‌ها کمک می‌کند که موضوع‌های انحرافی و موضوع‌های غیر واقع را به عنوان تحلیل آن نقطه در اختیار مخاطب قرار بدهند. چون همه توجه مخاطب شما به جزئیات مسائل جلب می‌شود در حالیکه معمولا در رویداد‌ها باید از یک پله بالاتر نگاه کنیم تا بتوانیم جزئیات و چگونگی شکل گیری شان را درست درک کنیم.

این کارشناس مسائل راهبردی رسانه ادامه داد: اتفاقی که روز گذشته در آمریکا رخ داد نسبت در سه واقعه قابل بررسی است: جمع شدن هواداران ترامپ، حضور نمایندگان کنگره، ورود معترضین به داخل کنگره. این رسانه‌ها آمدند و موضوع‌ها را به صورت نقطه‌ای کار کردند و نکته جالب اینجاست که این نقطه گذاری‌ها هم نقطه گذاری‌های غیر متصل در حوزه لحظه پوشش بود.

وی ادامه داد: در سال ۷۸، ۸۸، ۹۶، ۹۸ و بسیاری از سال‌هایی که رویداد‌هایی در ایران رخ داد را مشاهده کنید، این رسانه‌های آمریکایی یا توشات رفته بودند یا اینکه تری شات و واقعه را متصل به هم از زمان شروع تا زمان پایانش روی قاب تلویزیون داشتند، اما در واکنش اول جالب بود که دیروز و در این واقعه که منتسب به خودشان بود، این نقاط را منفصل از هم نشان می‌دادند و طوری وانمود می‌کردند که انگار یک اتفاق ساده و پیش پا افتاده‌ای در آمریکا رخ داده است و این واکنش اول شان بود.

داودی ادامه داد: در واکنش دوم به سراغ پر کردن فواصل بین پخش‌هایی که دارند با موضوع‌ها و تحلیل‌هایی که مدنظر خودشان بود رفتند. یعنی وقتی دیدند حجم واقعه آنقدر زیاد است -، چون معمولا این حجم واقعه با توجه به شرایط امروز دور از چشم رسانه‌های شرقی و رسانه‌های اجتماعی نمی‌ماند- آمدند و فاصله بین نقاط را با تحلیل‌های خودشان و برنامه‌های میانی پُر کردند. برای مثال سی ان ان تا دقایقی بعد از اینکه مردم وارد کنگره آمریکا شده بودند درباره محور‌های صحبت‌های ترامپ درباره تجمعی که شکل گرفته بود صحبت می‌کرد. بی بی سی فارسی داشت برنامه مختص شکل گیری گروه موسیقی سنتی را پخش می‌کرد و شبکه دیگرشان هم داشت آشپزی پخش می‌کرد و بین این برنامه‌ها گریزی به ماجرای کنگره شان هم می‌زد تا از حساسیت مخاطبشان نسبت به موضوع و حساسیت رسانه‌ها کم کنند.

تحلیل گر ارشد مسائل رسانه‌های معاند، همچنین بیان داشت: مدل و رفتار سومی که این رسانه‌ها از خود بروز دادند این بود که آمدند و جهت گیری کردند. این جهت گیری از اینجا به بعد فضا را متفاوت کرد، چون دیدند نمی‌توانند پوشش خبری را به این سبک ادامه دهند و نمی‌توانند ماجرا را منفصل نشان دهند و نمی‌توانند فواصل بین این اتفاق‌ها را با برنامه‌های بی ربط پر کنند. مدل سوم می‌شود جهت گیری، سو گیری و سمت گیری و تحلیلی که به شمای مخاطب می‌دهند. یعنی شمای مخاطب دارید واقعه را می‌بینید، اما از دریچه تحلیلی که این‌ها می‌خواستند ارائه کنند.

وی با بیان اولین واقعه‌ای که رسانه‌های معاند به سمتش رفتند، گفت: آن‌ها روز گذشته همه مسائل آمریکا را در ترامپ خلاصه کردند و این کارشان خیلی جالب بود. از صدای آمریکا، من و تو، بی بی سی فارسی، ایران اینترنشنال، رادیو فردا، سی ان ان، الجزیره، العربیه و سایر رسانه‌ها همگی به این سمت رفتند که تحلیل را ارائه کنند و نقطه گذاری برداشتی و روایتی داشته باشند و از اینجا به بعد دیدیم همه راجع به روایتی که در آمریکا رخ می‌دهد سه موضوع را پنهان می‌کنند: اینکه این اتفاق نتیجه ناکارآمدی سیستم در آمریکا است هم در حوزه دموکرات‌ها و هم در حوزه جمهوری خواه ها.

وی ادامه داد: در ایران ادعای تقلب می‌شود چه طور برخورد می‌کنند؟ در آمریکا تقلب واقعا صورت گرفته است و این‌ها چکار می‌کنند؟ اما این‌ها برای خودشان مدل سرکوب را انتخاب می‌کنند و کاملا رفتارهایشان متفاوت است. اولا به هیچ وجه به مکانیزم شکل گیری این رویداد نمی‌پردازند و تاریخچه و عقبه خبر را که منجر به این رویداد شده است را به طور کامل حذف کردند. نکته بعدی به سمت تحریف خود واقعه رفتند به این صورت که نقش مردم را حذف کردند. در صورتیکه اگر چنین اتفاقی در ایران رخ داده بود این مردم بودند که به خیابان‌ها ریخته بودند، اما در آمریکا شدند شورشی، اراذل، اوباش و همه این‌هایی که می‌توانستند قلمداد کنند. حالا دنیا شانس آورد که این رسانه‌ها تصمیم نگرفتند بگویند که گروه‌های تروریسی، ایرانی ها، عراقی ها، افغانی‌ها در این تجمع‌ها دخیل بودند! چونکه آنقدر رویداد مشهود بود نتوانستد چنین کاری کنند و بنابراین آمدند و فاعل و عمل کننده را حذف کردند.

داودی در ادامه نیز افزود: نکته سوم که بسیار هم مهم بود در همین اثنی آمدند و پکیج دوگانه ظالم و مظلوم، محق و غیر محق را پیاده کردند که بایدن بشود مظلوم و اینکه بگویند همه فرایند‌های آمریکا مثبت است و فقط ناآرامی‌ها است که سیستم را به این شکل درآورده است. پس بنابراین از روی بایدن و رفتار دموکرات‌ها جنس تخلفات بسیار گسترده‌ای که در حوزه انتخابات کردند را به طور کامل جمع کردند و همه مسائل را به ترامپ و رفتار وی و هوادارانش آنهم در حوزه اقلیت معطوف کردند. بدون اشاره به ۷۰ میلیون رای‌ای که ترامپ در این حوزه آورده بود و بدون اشاره به اینکه اساسا ترامپ محصول همین سیستم آمریکایی است.

آن‌هایی که دیروز در همایش گفتند آمریکا را نجات دهیم، از کره مریخ که نیامده بودند، این‌ها ماحصل فرایند آمریکایی بودند در طول دوران حکومت آمریکا؛ بنابراین کل این فرایند را روی نفر آوردند و نفر را هم روی ترامپ خلاصه کردند که کنترل کردن یک نفر برای رسانه‌ها بسیار راحت‌تر بود. دلیل بسیار جدی وجود دارد. تا قبل از دیروز تصویری از آمریکای هالیوودی در ذهن همه بود و دیروز آمریکای واقعی شد. بزرگترین شکستی که رسانه‌ها احساس کردند دارد آمریکا را در برمی گیرد و بزرگترین رسالتی که برای خودشان مدنظر بود این بود که نگذارند آمریکای هالیوودی از هم بپاشد که دیروز پاشید. شما تصاویر را نگاه کنید که طرف در وسط کنگره چه کار کرده است؟ و یکی پایه میکروفون را برداشته و دارد می‌رود! و یکی دسته جارو را برداشته! و تصاویری که واقعیت آمریکا است.

آمریکای سی آی‌ای که هر واقعه‌ای را در نطفه خفه می‌کرد دیروز کجا بود؟ آمریکای جنگ ستارگان و روز استقلال کجا بود؟ مشخصا آنچه که دیروز مردم از آمریکا دیدند شکست چند صد سال رفتار هالیوودی بود که تا به حال در تصویرسازی از آمریکا رخ داده بود. پس بنابراین فضایی که الان رخ داده مترتب بر این شدت بود.

رفتار چهارمی که رسانه‌ها از خود بروز دادند به سمت اینکه نقطه کانونی اعتراض‌ها در دنیا نه به سیستم آمریکایی نه به مکتب آمریکایی بلکه به ترامپ است. آن‌ها شروع کردند و اروپایی‌ها و بسیاری از کشور‌های دیگر به ترامپ تاختند که تو کوتاه بیا و بی خیال شو. یعنی همین الان هم آمدند تا مسئله را جهانی تلقی کنند. لیکن این جنس جهانی تلقی کردن براساس به هم ریختگی نرم و ایجاد نوعی آنارشیسمی بود که در آمریکا رخ داده است، نتوانستند پنهانش کنند.

نیمی از سیاست مدار‌ها دیروز از عبارت‌هایی استفاده کردند که خیلی جالب است آدم معطل می‌ماند که آیا این خود آمریکایی‌ها هستند که دارند اینگونه صحبت می‌کنند؟ و اگر تصویرشان به صورت زنده نبود آدم دچار شک می‌شد. شورش، آشوب، آشفتگی، حمله بی سابقه علیه دموکراسی فارغ از اینکه این جنس از دموکراسی خودش دارد این کار را انجام می‌دهد، دلقک بازی، شکست سیستم آمریکایی و ... همگی از جمله عبارت‌هایی هستند که روز گذشته از زبان سیاست مداران آمریکایی مطرح می‌شود.

دستاورد‌های چهارم هم قابل توجه است. رسانه‌ها آمدند و می‌خواستند این را به یک معضل جهانی تبدیل کنند در حالیکه اساسا اینطور نبود و مبنا‌ها اینطور نبود. یک معضل آمریکایی بود. ما در این اتفاق شاهد فروپاشی آمریکا نیستیم بلکه ما شاهد تمام شدگی آمریکا هستیم، ما شاهد تمام شدن مدل آمریکایی هستیم. شما فرانسه و انگلیس را نگاه کنید و ببینید چه اتفاقی برایشان می‌افتد؟ امروز اسکاتلند و ایرلند به دنبال جدا شدن از انگلیس هستند و این تصمیم شان نیز جدی است. حتی آلمانی که همه به آن در اروپا می‌نازیدند را ببینید امروز چه وضعیتی دارد؟ یا رژیم صهیونیستی که همه این‌ها به دنبال حمایت از او بودند را ببینید که الان در داخل با چه مشکلاتی روبرو است؟ همه این‌ها نتیجه این است که آمریکا در حال تمام شدن است و این تمام شدن به مفهوم تئوریک و عملیاتی و حتی به مفهوم تسلط بر تصویرسازی برای کل جهان هم تلقی می‌شود.

آنچه که ما الان درباره آن صحبت می‌کنیم یک فرمول جدید است برای وضعیتی که آمریکا به واسطه مدل‌هایی که داشته و شرایطی که در آن قرار گرفته است دیگر امکان و توان خروج از آن را فعلا ندارد.

رسانه‌ها باید وظیفه جمع و جور کردن را به عهده می‌گرفتند. اما اینجا لازم است مقایسه‌ای داشته باشیم بین توانمندی رسانه‌ای جهانی که خیلی‌ها در داخل ایران کشته و مرده آن هستند و خیلی‌ها به خاطرش خودشان را هلاک می‌کنند و می‌روند و با منفی‌ترین افرادش قدم می‌زنند. به خاطرش مجبورند از همه آرمان‌ها و ایدئولوژی‌ها و مکتب‌هایی که دارند دست بکشند و طرفی که خودش عامل اصلی بدبختی دنیا است را مودب بدانند و ... ما قدرت مندتر از رسانه‌هایی مثل نیویورک تایمز، یورونیوز، سی ان ان، ان بی سی که نداریم. اتفاق‌هایی که در یازده ماه گذشته در دنیا افتاد را چطور توانستند جمع کنند؟ توانستند جمع کنند و کنترل کنند؟ تهش شد اینی که می‌بینید! اما حالا بیایید و راجع به قدرت رسانه‌ای در ایران به رغم همه مشکلاتی که وجود دارد ببینید با چه سیستمی عمل کرده است؟

رسانه ملی و خبرگزاری‌هایی که مخاطب آن‌ها را معتبر می‌داند چقدر خوب مسائل را جمع کردند. البته در همین رسانه‌های داخلی مان نیز متاسفانه رسانه‌های آمریکایی نشان و غرب نشان هم کم نداریم، اما در یک جنگ نابرابر رسانه‌ای ببینید کدام کشور توانسته حتی در مدل ارائه مدل رسانه‌ای برای کنترل پدیده‌های منفی اجتماعی و سیاسی که آثار امنیتی اقتصادی دارند موفق‌تر عمل کند؟ خیلی از اساتید و افرادی که مبانی ارتباطات و سیاست را درس می‌دهند و غرب را قبله آمال برای رسیدن به خیلی از کامیابی‌ها می‌دانند، اتفاقا الان وقتش است که بیایند و جواب بدهند! چون الان هم مدل‌های ناکامی رسانه ای، سیاسی، اقتصادی، امنیتی شان درآمده است و از همه مهمتر ناکامی و کنترل و مهندسی افکار عمومی شان هم که بیرون زده است. الان چه نقطه مثبتی در اروپا و آمریکا وجود دارد؟ که این‌ها بتوانند درباره اش صحبت کنند؟ این سوال بسیار بزرگی است و پاسخ‌هایی که درباره اتفاق‌ها در آمریکا داریم، می‌تواند فتح بابی باشد و حتما از این قبیل جریان‌ها و تفکراتی که آنچه همیشه از بیگانه تمنا می‌کنند، در این ماجرا مشهود است.

منبع: فارس

انتهای پیام/‌

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.