به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،علم چیزهای بسیاری میداند. ما دوردستترین نقاط منظومه شمسی را جستجو کرده ایم، به بالاترین نقاط بلندترین کوهستانها رسیده ایم و عمق اقیانوسها را بررسی کرده ایم. اما همه چیز را نمیدانیم و دستکم یک راز بزرگ باقی مانده که هنوز رمزگشایی نشده و آن خود شمایید! یا بهتر بگوییم همه ما انسان ها! با توجه به اینکه تمام عمرمان از دورن یک کالبد انسانی گرم و نرم به بیرون نگاه میکنیم شاید فکر کنید کنترل خیلی خوبی روی این بدن دارید، اما متاسفانه باید بگوییم که اینطور نیست.
علیرغم این موضوع که ما به یافتههای باورنکردنی و فراوانی در مورد خودمان دست یافته ایم، مثلا توانسته ایم ژنوم انسانی را به طور دقیق شناسایی کرده و میتوانیم در آزمایشگاه کلیه بساریم، هنوز هم سوالات بسیار سادهای در مورد خود داریم که همچنان علم از پاسخ دادن به آنها عاجز است. چرا همدیگر را میبوسیم؟ وقتی میخوابیم چرا فکر میکنیم در حال سقوط از یک ارتفاع بلند هستیم؟ نوجوانان چرا رفتارهای عجیب و غریبی دارند؟ این سوالات و بسیاری دیگر سوالاتی در مورد بدن انسان هستند که دانشمندان هنوز به دنبال پاسخی برای آنها بوده و به نظر نمیرسد به این زودیها به آنها دست یابند.
۸- پرشهای هیپنیکی
بعد از یک روز کاری طولانی و سخت به خواب میروید و تازه به خواب رفته اید که ناگهان وحشت زده از خواب میپرید انگار که از یک صخره بلند در حال افتادن هستید و به یکباره خوابتان آشفته میشود. این چیزی است که به آن «پرشهای هیپنیکی» (Hypnic Jerk) گفته میشود. تئوریهای بسیاری در مورد علت این پدیده وجود دارد، اما نمیتوان هیچ کدام را به طور قطع درست دانست. اصلیترین تئوریها و آنچه که بین مردم نقل میشود این است که این پدیده بازمانده عادت نیاکان ما در روزگاری است که روی درختان میخوابیدند. پرش هیپنیکی در واقع واکنشی است که ما را از خوابیدن و افتادن از روی چیز مرتفعی که روی آن خوابیده ایم نجات میدهد. این حالت معمولاً زمانی رخ میهد که فرد هنگامی که هنوز به طور کامل ریلکس و آرام نیست به خواب میرود یا زمانی که قصد خوابیدن ندارند و در واقع این پش هیپنیکی یادآور این سوال برای شماست که آیا مطمئنید الان قصد خوابیدن دارید؟
یک تئوری دیگر به نقش مغز در این ماجرا میپردازد و میگوید که مغز در چنین شرایطی نمیتواند به خوبی انتقال بین حالت خواب و بیداری را برقرار کنند. وقتی میخوابیم، مغزمان به طور موقتی بدنمان را فلج میکند و این بدین خاطر است که هنگام خواب بلند نشده و خواب هایتان را بازی نکنید. اما این فلجی موقت میتواند به وحشتی منجر شود که مغز را بیدار کرده و خود را عمدتاً در قالب وحشت شبانه و کابوس نشان میدهد. بر اساس این تئوری، اگر مغز فرآیند خوابیدن و فلج موقتی را درست متوجه نشود، میتواند شما را به این فکر وادارد که اتفاق بسیار بدی رخ داده و همین موضوع باعث پرشهای هیپنیکی در خواب شود که اطمینان یابد شما کنترل و بکارگیری اعضای بدنتان را از دست نداده اید.
۷- عطسه واکنش به نور
عطسه واکنش به نور که با نامهای Photic Sneeze Reflex و Sun sneezing نیز شناخته میشود پدیدهای است که باعث میشود برخی افراد وقتی به نوری بسیار درخشان نگاه میکنند دچار عطسه شوند. اگر چه این ماجرا برای برخی شبیه داستانهای قدیمی میدانند، اما واقعیت دارد و مشکل این است که دلیلش را نمیدانیم. تنها چیزی که در مورد این پدیده میدانیم این است که احتمالاً ژنتیکی است. عطسه کردن اغلب در اثر تحریک مجرای بینی رخ میدهد و به همین دلیل این تصور که نگاه کردن به خورشید میتواند باعث عطسه کردن شود کمی عجیب به نظر میرسد. یک توضیح درباره عطسه واکنش به نور این است که چشمها و بینی از طریق عصب سه قلو به هم متصل هستند.
این بدان معناست که وقتی این عصب در اثر نور تند فعال میشود، سیگنال آن به نحوی بینی را نیز تحریک میکند و باعث میشود اعصاب آن به اشتباه فکر کنند چیزی بینی را تحریک کرده و در نتیجه عطسه کردن رخ میدهد. در حالی که این تاثیر بسیار بی خطر به نظر میرسد یا گاهی اوقات بسیار مفید نیز واقع میشود، این پدیده در عمل میتواند خطرناک باشد. عطسه واکنش به نور میتواند هنگام خروج از تونل در حین رانندگی رخ دهد و باعث تصادف شود و شواهد نشان داده که برای خلبانان نظامی و تجاری نیز دردسرساز شده است.
۶- اثر انگشت
بدون اثر انگشت، میتوانید از یک قتل قسر در بروید، اما هیچ کس در مورد اینکه چرا انسانها اثر انگشت دارند مطمئن نیست. بسیاری از چین و شکنها بدن در اثر تا شدن ها، کشیده شدنها و چروکیدنهای مکرر ایجاد شده اند، اما الگوهای خاص انگشتان دست و پا از بدو تولد وجود دارند. این اشکال حک شده زمانی که انسان هنوز در رحم است شکل میگیرد، علیرغم این باور عمومی که، حتی دوقلوهای همسان نیز اثر انگشتهای یکسانی ندارند. مکتبهای فکری مختلفی در مورد اثر انگشتهای منحصربفرد انسانها وجود دارد.
برخی دانشمندان بر این باورند که این اثر انگشتها میتواند ابزاری برای داشتن کنترل بهتر در هنگام گرفتن اجسام در شرایطی باشد که دستها و پاها خیس هستند و میگویند این همان دلیلی است که باعث میشود بعد از مدت طولانی در حمام بودن نوک انگشت پا و دست چروکیده میشود. یک تئوری دیگر این است که اثر انگشت حساسیت نوک انگشتان ما را افزایش میدهد و بدین ترتیب میتوانیم فراز و فرودهایی که تنها ۱۳ نانومتر سایز دارند را نیز حس کنیم و بدین ترتیب اثر انگشت پدیدهای بسیار کارآمد و موثر در زندگی روزمره است. همچنی باور عمده در مورد شکل بیضی شکل اثر انگشت برای این است که بتوانیم بافت نقاط برجسته و نوک تیز را بهتر درک کنیم.
۵- بوسیدن
بوسیدن چیزی نیست که بتوان در تمام قلمرو حیوانات شاهد آن بود و حتی در میان تمام انسانها نیز موضوعی پذیرفته شده نیست. پس شاید برخی فکر کنند این بدین معناست که بوسیدن رفتاری است که از طریق فرهنگ کسب شده و یکی از عجیبترین رفتارهای فرهنگی است. خب البته اینطور نیست، زیرا بوسیدن تاثیرات فیزیولوژیکی روی انسان دارد و باعث میشود بدن هورمون اوکسی توسین را ترشح کند. از این رو میتوان گفت که بوسیدن ترکیبی از یک رفتار فرهنگی و یک ویژگی ذاتی انسان بوده و میتوان آن را یک رفتار فرهنگی غیراکتسابی نامید.
دلایل اینکه چرا همدیگر را میبوسیم میتوانند متعدد و عجیب باشند. یکی از این تئوریهای معمول این است که اولین تجربه ما از آرامش، امنیت و عشق زمانی است که مادرانمان در کودکی از دهان خود به ما غذا میدادند (یعنی جوییدن غذا و انتقال مستقیم آن از دهان مادر به دهان نوزاد) همان کاری که امروزه شامپانزهها در مورد نوزادان خود انجام میدهند. این رویه توسط نیاکان ما انجام شده و هنوز هم گاهی انجام میشود. یک تئوری دیگر این است که انسانها ذاتاً به رنگهای روشنی مانند قرمز جلب میشوند که آنها را به سمت میوههای رسیده هدایت میکند.
این تئوری تشریح میکند که از آنجایی که لبهای قرمز بیشتر در نژاد قفقازی دیده میشوند، پدیده بوسیدن در عرضهای جغرافیایی شمالی شکل گرفته و از آنجا به فرهنگهای دیگر منتقل شده است و همین ایده دلیل همه گیر نبودن آن در میان تمام انسانها را توضیح میدهد. همچنین این امکان وجود دارد که رابطهای بین بوسیدن و برآورد سازگاری بیولوژیکی جفت جنسی ما وجود داشته باشد. برخی مطالعات نشان داده اند که ما بیشتر به بوی عرق افرادی جذب میشویم که سیستم ایمنی بدنشان بیشترین سازگاری را با سیستم ایمنی بدن خودمان داشته باشد.
۴- عجیب بودن نوجوانان
نوجوانان موجوداتی بسیار عجیب و غریب هستند. این را به عنوان یک مشت انسان بالغ کسل کننده نمیگوییم، زیرا علم نیز همین باور را در مورد آنها دارد. در قلمرو حیوانات نمیتوان با نوجوانان راحت کنار آمد و آنها را درک کرد. شما توله خرسها را نمیبینید که یکباره عصبانی شوند و از خانه بیرون بزنند، یا بچه لاک پشتها را نمیبینید که حلقه در بینی خود کنند. پس چه چیزی در مورد انسانها رخ میدهد که آنها را برای چندین سال از فرشتههایی کوچک و دوست داشتنی به شیاطینی غیرقابل تحمل تبدیل میکند. برخی بر این باورند که دلیل این است که در این دوره مغز در حال تغییر کلی در ساختار خود است.
دانشمندان فکر میکنند دلیل اینکه بعد از جشن تولد ۱۳ سالگی دیگر دنیا برایتان بی معنی جلوه میکند این است که مغزتان کاملاً خاموش شده و مسیرهای عصبی را از نو طرح ریزی میکند تا مغزی بسازد که متفکر، منطقی و جذب کننده جنس مخالف است. سوال مهم این است که چرا این اتفاق همزمان با ورود ما به بلوغ جنسی رخ میدهد. بدون شک زمانی که انسان قابلیت تولید مثل را پیدا میکند، منطقیترین زمان برای تلاش برای جلب توجه مخالف است و تغییرات رفتاری در واقع یک انتخاب تکاملی است در حالی که خود نوجوان فکر میکند بهترین راه ارتباط با جنس مخالف گفتن از ماجراهای عجیب و غریب و فراطبیعی است.
۳- خوابیدن
خوابیدن پدیده بسیار عجیبی است و یکی از آن پدیدههایی در مورد انسان که هنوز به طور کامل آن را درک نکرده ایم. توانایی خوابیدن در تزریق دوباره انرژی به بدن بسیار عجیب است، علیرغم این واقعیت که بسیاری این کارکرد را تنها کارکرد خوابیدن میدانند. بدن انسان انرژی اش را از غذا گرفته و مقدار انرژی که در طول خوابهای خوب شبانه ذخیره میکنیم در واقع بسیار اندک است، در حدود ۵۰ کیلو کالری، که بسیار بیشتر از انرژی است که در طول خواب برای زنده نگه داشتن شما صرف میشود. پس خوابیدن برای تزریق دوباره انرژی به بدن برای یک روز طولانی دیگر، به آن مفهوم انرژی زایی که میشناسیم نیست. برخی دیگر بر این باورند که خوابیدن راهی برای حفظ عملکرد صحبح مغز است که به آن اجازه میدهد ترمیمها و تعمیرات را با خیال راحت انجام دهد بدون اینکه مجبور باشد به طور همزمان با عوامل تحریک کنندهای که در طول بیداری وجود دارد مواجه شود. برخی دانشمندان بر این باورند که خواب دیدن به همین فرآیند ترمیم مربوط است.
خواب دیدن به ما اجازه میدهد تا تجربیاتمان را از طریق دنیای امن خواب و رویا پردازش کنیم، یعنی این که مجبور نیستم با افزایش و کاهش سطح هورمونها مواجه شویم که اغلب در اثر تجربیات ترسناک و ناخوشایند رخ میدهند. در واقع مغز ما با این کار از این تجربیات رویایی یاد میگیرد. به همین خاطر است که میتوانید حتی از بدترین خوابها نیز بیدار شده و بیش از چند دقیقه بعد از آن خوابهای وحشتناک نترسید. اگر نخوابیم، عملکرد مغز به سرعت رو به زوال گذاشته و در واقع تنها ۱۷ ساعت بیداری، عملکرد مغز ما را به سطحی کاهش میدهد که در هنگام مست شدن تجربه میکنیم. مدتهای طولانی بیخوابی در نهایت باعث سردرگمی، توهم و در پایان، مرگ میشود. رکورد نخوابیدن در جهان اکنون ۱۱ روز است و زمانی که آن ۱۱ روز برای رندی گاردنر به پایان رسید او به این باور رسیده بود که یک فوتبالیست مشهور است.
۲- چپ دست بودن
تنها حدود ۱۰ درصد از انسانها چپ دست هستند و به طور دقیق نمیدانیم چرا. این واقعیت که انسانها تا به این اندازه متمایل به یک طرف (قرینه ای) هستند برای دانشمندان به اندازه کافی گیج کننده هست، زیرا بسیاری از دیگر حیوانات چنین ترجیحی در مورد یک طرف از بدن نسبت به طرف دیگر را نشان نمیدهند (غیر از میمونها و خرسهای قطبی که به طور کلی چپ دست هستند). چیزی که ما میدانیم این است که چپ دست بودن یک ویژگی ژنتیکی است، اما این بخش گیج کننده ماجرا نیست. حتی با پذیرفتن عدم تناسب غیرنرمال نیز، آمار چپ دستی نیز به خودی خود گیج کننده است. شواهد باستان شناسی نشان میدهد که ۱۰ درصد چپ دستی در جمعیت انسان در طول تاریخ ثابت باقی مانده است.
این بدان معناست که شاید هیچگاه شاهد پایان چپ دستها یا آغاز افزایش درصد تعداد آنها نباشیم و این نسبت همچنان ثابت باقی خواهد ماند. نکته عجیب دیگر اینکه مغز چپ دستها همیشه متفاوت از مغز راست دستها نیست، زیرا اغلب اوقات مغز آنها عملکرد و ساختاری شبیه راست دستها داشته، بسیاری از آنها راست پا هستند در حالی که بسیاری از راست دست ها، چپ پا هستند. به طور کلی، شاید فکر کنید با چنین میزان از قالب بودن راست دستی، باید نسل چپ دستها تاکنون منقرض میشد، اما این اتفاق رخ نداده است، حتی با وجود تمام تابوهای اجتماعی و ترسهایی که در مورد افراد چپ دست در طول تاریخ وجود داشته است.
۱- خندیدن
هیچ صدایی در جهان لذت بخشتر از صدای خنده و قهقهه یک نوزاد نیست، البته غیر از اینکه در نیمه شب باشد و شما فرزندی نداشته باشید! علیرغم این واقعیت که خندیدن کاری است که هر روزه انجام میدهیم، دانشمندان در مورد علت خندیدن انسانها مطمئن نیستند و نکته جالب اینکه تنها تعداد معدودی از حیوانات این کار را انجام میدهند. علیرغم این واقعیت که بسیاری از حیوانات همانند ما انسانها دارای ساختارهای اجتماعی پیچیده هستند، اکثر آنها شوخ طبعی و خنده ندارند. نزدیکترین حرکت به خنده انسانها در میان بچه میمونها دیده میشود، آنها هنگامی که میبینند والدینشان یکدیگر را قلقلک میدهند صدایی شبیه نفس نفس زدن تولید میکنند که دلیل انجام آن نیز همانند خنده خود ما تاکنون برای دانشمندان مشخص نشده است.
همچنین خندیدن لزوماً چیزی نیست که با شوخی همراه باشد و کسانی که مجبور بوده اند به جوکهای بی مزه بخندند شاهد این مدعا هستند. گفته میشود که تنها ۲۰ درصد از خندههای ما در پاسخ به جوکهای واقعاً خنده دار یا محرکهایی مانند قلقلک است و بقیه به خاطر مودب نشان دادن بوده یا خندههای غیرطبیعی که برای تداوم مکالمه است بدون این که صحبت بامزه و خنده داری رد و بدل شود. برخی معتقدند که خندیدن به عنوان راهی بای کنترل رفتار ما در جمعهای اجتماعی به کار گرفته میشود. تفاوت بین «خندیدن با» و «خندیدن به» یک نفر میتواند کلید این معما باشد. وقتی به کسی میخندید، در واقع به آنها میگویید که رفتارشان برای گروه شما قابل قبول نیست و با این کار یا آنها را از گروه بیرون انداخته یا وادار به تغییر رفتار میکنید.
در مورد «خندیدن با»، این یک سیگنال مبنی بر این است که رفتار شما در گروه قابل قبول و نرمال است. این واقعیت که شوخی نقش مهمی در انتخاب جنسی دارد- که زنان حس شوخ طبعی مردان را دوست دارند- میتواند دلیل وفور شوخ طبعی و خندیدن در میان انسانها باشد که به عنوان یک ویژگی انسانی موفق از نسلی به نسل دیگر منتقل شده است.
منبع: روزیاتو
انتهای پیام/
مورد 7 هم برای خودم اتفاق افتاده
سعی کنید مطالب علمی بیشتری بذارید.
خداقوت
خیلی خوب بود ممنون