به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از کرمان ، این روزها سریال در چشم باد باز پخش میشود سریالی خوش ساخت که از عشق بیژن ایرانی به ایران میگوید در بخشهای مختلف این سریال حوادث تاریخی، وطن فروشی و وطن پرستی به خوبی دیده میشود.
پرداختی از زندگی مردم در زمان رضا شاه تا جنگ تحمیلی استعماری که بیژن را آواره میکند درد دخالت بیگانه آنقدر شدید است که حتی رضا شاه را مانند مهره شطرنج با ضربهای بیرون میکند و بازی را در کیش و مات نگه میدارد بازی که برندهای جز اجانب ندارد و کشور در غم فرو میرود داغ از دست دادن عزیزان و دردی که مادران و زنان بابت از دست دادن فرزندان و همسرانشان به دل میکشند دردی که التیام نیست.
به تاراج رفته مغموم سیلی خورده و تحقیر شده استثمار بیگانگان ادامه دارد گویی مردم کشورهای دیگر برده هستند و حق انسان بودن ندارند، با بمب و موشک کشور گشایی میکنند بی آنکه به اصل آزادی انسانها بهاء دهند برای قطرهای نفت وفروش سلاح جنگها راه میاندازند و در این راه از خون کودکان نیز نمیگذرند.
در سریال در چشم باد امثال بیژن کم نبودند وجه تسمیه ایرانی حکایت از ایرانیها دارد ایرانی که آواره میشود مانند بیژن و دلش با وطن است ایرانی که تا آخرین لحظه میجنگد و کشته میشود مانند اسد ایرانی و پدری ایرانی که سالها جنگیده تا عرق به کشورش را جار بزند و نگذارد اجنبی در کشورش زور بگوید البته در هر کشوری فرصت طلبی مانند نادر ایرانی هم هست که احتکار میکند و تلاش میکند سکه به سکه بیفزاید و فاطمه ایرانی نمونه زن ایرانی که تلاش میکند بنیان خانواده را حفظ کند و عفیف باشد.
در هر حال در چشم باد از کشورهایی یاد میکند که مانند باد در کشور میپیچیدند و آن را به تاراج میبرند این درد زورگویی بلاخره با نیشتر انقلاب خالی شد و کشورهای چپاولگر مانند دمل چرکی بیرون ریخته شدند واین غم که در کشور خود حق نداشته باشی و تحقیر شوی التیام یافت.
گرچه چپاولگران همچنان در اطراف کشورم میپیچند و خیال خام دارند، اما عشق به میهن بیش از هرحیله و نیرنگی کارساز است.
یادداشت از حمیده یزدی نژاد
انتهای پیام/ی