به گزارش خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، بنا به دلایلی غم انگیزترین لحظات در یک فیلم سینمایی بیشتر از هر بخش دیگری در ذهن مخاطبان میمانند. برای مثال در فیلم «دختر من» بیش از هر چیز مرگ شخصیت توماس به یادمان مانده است و یا در انیمیشن «شیر شاه» کمتر کسی یادآور پیروزی سیمبا در پایان فیلم میشود، اما عده زیادی در مورد مرگ موفاسا صحبت میکنند.
این لحظات احساسی و غمگین در عمیقترین بخش از ذهن شما جا خوش میکنند. دقیقا به همین دلیل است که فیلمسازها کمی فیلمشان را غمگین میکنند تا تاثیر نهایی خودشان را بگذارند اما تاثیرگذارتر از مرگ و کشته شدن یک شخصیت مکمل که به قهرمان داستان در رسیدن به خواسته هایش کمک میکند، مرگ خود قهرمان فیلم است. در تعداد زیادی از فیلمها قهرمان به دست شخصیت منفی فیلم کشته میشوند که در ادامه تعدادی از این موارد را میبینید:
گلادیاتور «Gladiator»
شخصیت کومودوس در این فیلم سینمایی یکی از منفورترین شخصیتهای منفی سینماست که تقریباً هرکسی که این فیلم را دیده باشد، دوست دارد ببیند او سزای اعمالش را دیده است. زمانی که نوبت به مبارزه با راسل کرو به عنوان شخصیت قهرمان ماکسیموس می رسد، به نظر میآید مخاطبان به خواسته خود رسیدهاند، اما پایانی تلخ و شیرین رقم میخورد. راسل کرو حریف خود را از بین میبرد، اما وقتی برای شادی و اعلام پیروزی ندارد چرا که به خاطر زخمهای زهر آلود پس از پیروزی، فوراً جانش را از دست میدهد.
هشت نفرت انگیز «The Hateful Eight»
قهرمان خواندن هر کسی در فیلم وسترن «هشت نفرت انگیز» کوئنتین تارانتینو تقریباً نادرست است چرا که همانطور که از اسمش پیداست، هر کدام از شخصیت ها از جهاتی نفرت انگیزند و هر کدام دستانشان آلوده است و تعریف متفاوتی از درست و غلط دارند. با این حال شخصیتی که کرت راسل بازی کرد را میتوان کاراکتری قهرمان نامید. او کسی بود که تصمیم داشت وظیفه اش برای مجازات یک قانون شکن به پایان برساند، اما با نوشیدن یک قهوه مسموم به قتل رسید.
شجاع دل «Braveheart»
اگرچه داستان زندگی و مرگ ویلیام والاس مدتها قبل از نمایش این فیلم برای همه مشخص شده بود و هیچ سرنوشت خوشایندی در انتظار این مبارز اسکاتلندی وجود نداشت، اما باز هم مرگ او در فیلم سینمایی «شجاع دل» باعث تاثیرگذاری زیادی در ذهن سینماروها شد.
لوگان «Logan»
برای هرکسی که با فیلم سینمایی «مردان ایکس» آشنایی دارد، فیلم سینمایی «لوگان» که برای رده سنی بزرگسال بود با داستان غم انگیزنش، احساسات مخاطبان زیادی را تحت تاثیر قرار داد. لوگان برای نجات تعدادی جهش یافته نوجوان به یک کمپ میرود و در نهایت به طرز غم انگیزی توسط فردی مشابه خود کشته میشود.
۳:۱۰ به یوما «3:10 To Yuma»
با توجه به تعداد فیلمهایی که در ژانر وسترن در چند دهه اخیر ساخته شده، اشتباه است که این ژانر را فراموش شده بدانیم. وقتی که به فیلمهای بازسازی شدهای مثل «۳:۱۰ به یوما» نگاه میکنیم بیشتر به این موضوع پی میبریم. این فیلم داستان استثنایی از جدال خیر و شر است و در واقع مرز بین این دو شخصیتها از بین میرود. کریستین بیل نقش مردی را دارد که به ازای دریافت جایزه، قصد دارد یک مجرم را به دست قانون برساند اما او در این مسیر به قتل میرسد.
بی خوابی «Insomnia»
آل پاچینو در نقش ویل دورمر، فاصله زیادی با یک قهرمان بدون نقص دارد. او در این فیلم به صورت تصادفی در حالی که به دنبال یک قاتل است، به طور ناخودآگاه به همکار خود شلیک میکند و او را به قتل میرساند اما می خواهد این موضوع را مخفی نگه دارد. قاتل اصلی نیز از این موضوع باخبر است و سعی دارد با استفاده از این موضوع او را از ادامه تحقیقات باز دارد. در سکانس پایانی جدال این دو کاراکتر به طور همزمان به یکدیگر شلیک میکنند و قهرمان و ضد قهرمان همراه با هم میمیرند؛ اما شخصیت آل پاچینو به قتل ناخواستهای که انجام داده اعتراف میکند تا مرگ آسوده ای را تجربه کند.
منبع: What Culture
انتهای پیام/