در مطلب زیر به گزارش‌های غیرواقعی درباره جایگاه حمایت از نهضت‌های آزادی‌بخش در منظومه فکری امام (ره) پرداخته ایم.

به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، دهه ۶۰شمسی از جمله مهم‌ترین مقاطع تاریخ انقلاب اسلامی است که می‌توان ریشه بسیاری از حوادث امروز را در آن روزها جست‌وجو کرد. متأسفانه به دلیل فقدان امکانات و عدم احساس نیاز، رویدادها و حوادث آن روزهای مهم، آنچنان که باید ثبت و ضبط نشد تا ناظران امروزی بتوانند با آگاهی بیشتری دست به تحلیل آن اتفاقات مهم بزنند. به همین دلیل (عدم ثبت و ضبط دقیق رویدادها) است عده‌ای که می‌خواهند به هر دلیلی آن روزها را برای اهداف این روزهای خود تحریف‌کنند، دست‌شان باز است و چه بسا به خود جرأت می‌دهند با خیالی آسوده درباره انقلاب‌اسلامی حتی در ارتباط با دال‌های مرکزی انقلاب اسلامی قلم‌فرسایی کنند و با مصادره به مطلوب دست به تحریف واقعیت‌های آن دوره بزنند.


بیشتربخوانید


یکی از مهم‌ترین این مسائل که امروز دستاویز جریان تحریف برای تحریف واقعیت‌های مربوط به دوران حیات امام خمینی(ره) قرار گرفته، ایده «صدور انقلاب» است. ایده «صدور انقلاب اسلامی» که با نگاه به آرای امام‌خمینی(ره) می‌توان آن را یکی از دال‌های مرکزی و اصلی منظومه فکری ایشان معرفی کرد، در مقاله‌ای با عنوان «بنیان امنیت ملی» از سوی جناب آقای سعید حجاریان مورد موشکافی قرار گرفته و قرائتی بدیع و بعید از آن ارائه است.

آقای حجاریان در شماره ششم نشریه «مشق فردا» در همین رابطه اشاره می‌دارد: «آیت‌ا... خمینی در قامت یک فقیه اعتقاد به صدور انقلاب نداشت و معتقد بود نباید یک ریال از پول مملکت را به نهضت‌های آزادیبخش پرداخت و شرعا هم این امر را جایز نمی‌دانست. علاوه بر این، پرداخت شهریه به طلبه‌های غیرایرانی را هم جایز نمی‌دانست و معتقد بود چنانچه در خارج از خاک ایران مقلدانی وجود دارند، خودشان باید از عهده تأمین مالی برآیند. آیت‌ا... خمینی در قامت رهبر انقلاب اسلامی نیز از این الگو تبعیت می‌کرد و ایران به عنوان جمهوری اسلامی را متولی شیعیان نمی‌دانست. هرچند در دوره حیات وی ذیل نهادهای انقلابی چنین راهبردی بعضا نقض می‌شد. به عنوان مثال در دولت موقت، مهندس بازرگان راهبرد امنیت ملی مبتنی بر صدور انقلاب را مردود می‌دانست، اما همزمان و در درون دولت، ابراهیم یزدی و مصطفی چمران چنین راهبردی را پیش می‌بردند. در دولت میرحسین موسوی نیز کم و بیش باورهایی به حمایت از نهضت‌ها وجود داشت، اما کوشش‌ها به ویژه در دفتر اطلاعات و تحقیقات نخست‌وزیری - که متولی مواجهه با نهضت‌ها محسوب می‌شد - بر آن بود که از بی‌انضباطی مالی و حمایت افسارگسیخته جلوگیری شود.»

حجاریان در این مقاله تلاش داشته تا با ارائه تصویری تازه از نگاه امام‌خمینی (ره) به موضوع صدور انقلاب، دست به یک آشنازدایی ماهرانه بزند و براساس آن فعالیت‌های برون مرزی (اعم از نظامی و فرهنگی) جمهوری اسلامی - که امروز نماد اقتدار و مایه افزایش قدرت بازدارندگی نظام اسلامی و از نقاط قوت انقلاب و مورد خشم و غضب دشمنان انقلاب اسلامی است - را نه تنها در مخالفت با دیدگاه سیاسی امام خمینی(ره) بلکه در مخالفت با شرع نشان دهد و ادعا کند که بر اساس نظر فقهی بنیانگذار انقلاب اسلامی هیچ مجوز شرعی برای آن وجود ندارد. علاوه بر این، نویسنده محترم در ادامه متن خود نیز چنین ادعا می‌نماید که بحث صدور انقلاب و حمایت از جنبش‌های آزادیبخش تحت حمایت افرادی چون مرحوم آیت‌ا... منتظری(ره) به عنوان یکی از مغضوبان حضرت امام خمینی(ره) دنبال شده تا بدین ترتیب بر دامنه تردید قائلین به صدور انقلاب بیفزاید. حال باید دید گزاره‌های تاریخی و تصریحات آشکار و متواتر امام‌خمینی (ره) نیز مؤید این دیدگاه حجاریان هست یا خیر؟

پرده اول؛ مخالفت امام خمینی (ره) با تحرکات برون‌مرزی
حدفاصل بهمن ۵۷ تا پایان تابستان ۶۱، جمهوری اسلامی آبستن چالش‌های برون‌مرزی مهمی شد که طی آن از یک‌سو فعالیتی چشمگیر از حضور رجال سیاسی و نظامی جمهوری اسلامی در مجامع بین‌المللی دیده می‌شود و از سوی دیگر واحدهای مهمی چون «واحد نهضت‌های آزادیبخش» در سپاه پاسداران انقلاب اسلامی شکل می‌گیرد که وظیفه اصلی خود را حمایت از جنبش‌های رهایی‌بخش در همه نقاط دنیا معرفی می‌کند. اما دو اتفاق مهم که در ادامه می‌آید، گرمای شورانگیر سال۶۱ را با ابهام مواجه کرد اما پشتوانه نظری و برکات این دو اتفاق سال‌ها بعد خود را نشان داد و نگاه امام خمینی(ره) به ایده صدور انقلاب را روشن ساخت. در پیرامون نخستین اتفاق باید یادآور شد ازجمله فعالیت‌های مهم نظامی آن روزها، اعزام نیروهای سپاه پاسداران به فرماندهی حاج احمد متوسلیان به سوریه و جنوب لبنان بود که به‌رغم اثرگذاری‌های مهم، با مخالفت امام(ره) نیمه کاره رها شد اما سؤال اساسی این است که علت دستور امام خمینی(ره) چه بود؟ آیا محذورات فقهی و انقلابی امام خمینی(ره) را به صدور چنان دستور مهمی واداشت؟ روایت حجت‌الاسلام محتشمی‌پور- سفیر وقت ایران در سوریه - از این ماجرا تا اندازه زیادی به روشن شدن جوانب موضوع کمک می‌کند. محتشمی‌پور محتوای دیدار خود را با امام خمینی(ره) پس از دستور توقف اعزام نیرو از سوی ایشان چنین نقل می‌کند: «روز چهارشنبه ۲۶خرداد۱۳۶۱، اول صبح برای ملاقات با حضرت امام به جماران رفتیم. ساعت ۹و۳۰ دقیقه صبح امام به ما وقت ملاقات دادند و با آقای رفیق‌دوست خدمت ایشان رسیدیم.
 
در همان اتاق کوچک مقابل امام روی زمین نشستیم. من ابتدا شروع کردم تشریح این‌که اسرائیل چه جوری حمله کرد و وارد جنوب شد و چه جنایاتی را در جنوب لبنان کرده. اینها را تشریح کردم تا رسیدم به بیروت و شرایط آنجا را که می‌گفتم بی‌اختیار اشکم جاری شد. احساس کردم امام خیلی متأثر شدند. به من فرمودند: «حالا شما با آقایان سران سه قوه ملاقات و صحبت کنید ولی این نکته را هم من به شما بگویم، ما در جایی قدم گذاشتیم که قابل اعتماد و تکیه نیست. جایی است که در آن تکیه‌گاه و عقبه محکمی نداریم.
 
ما اگر بخواهیم این نیرو را در سوریه و لبنان تدارک و پشتیبانی کنیم، منوط به این است که یا از طریق عراق و یا از طریق ترکیه عبور کنیم. عراق که دشمن است و با ما سر جنگ دارد. ترکیه هم که عامل آمریکا و ناتو است. بر این اساس ما این نیرویمان را بردیم در میان آتش و خون بدون این‌که بتوانیم آنها را تدارک کنیم.» این روایت به‌طور کامل شرح می‌دهد که مخالفت امام خمینی(ره) در این ماجرا نه به دلیل محذورات فقهی بلکه به دلیل ورود شرایط زمان و مکان بوده که دوراندیشی سیاسی و نظامی امام خمینی(ره) را به نمایش می‌گذارد و نشان می‌دهد در حقیقت امام خمینی(ره) هیچ مخالفت مبنایی با اصل ماجرا نمی‌کنند بلکه شرایط آن روز را برای آن کار مناسب نمی‌بینند.»
 
چرایی انحلال واحد نهضت‌های آزادی بخش در سپاه
اما ماجرای دیگری - که به‌مراتب از ماجرای نخست بهت‌آورتر می‌نماید- در همین سال رقم می‌خورد و آن مربوط به انحلال واحد نهضت‌های آزادیبخش در سپاه است که اتفاقا این ماجرا مورد استناد آقای حجاریان در مقاله خود هم قرار گرفته و به نظر می‌رسد با تکیه بر مغلطه «اشتراک‌لفظی» دستور انحلال واحد نهضت آزادیبخش در سپاه را مترادف با مخالفت امام خمینی(ره) با مطلق حمایت از نهضت‌ها در نظر گرفته‌اند. امام خمینی(ره) با هوشمندی مانع فعالیت‌ها و اقدامات بی‌حساب‌وکتاب سیاسی، نظامی و تسلیحاتی این واحد نظامی که با حمایت مرحوم آیت‌ا... منتظری و فرماندهی سیدمهدی هاشمی (برادر داماد آیت‌ا... منتظری) می‌رفت تا نظام نوپای جمهوری اسلامی را در تنگناهای متعدد بین‌المللی قرار دهد، شدند. محسن رفیق‌دوست در تشریح یکی از کارهای حساب‌نشده مهدی هاشمی تحت حمایت مرحوم منتظری که ایاد سعید ثابت (رقیب صدام در حزب بعث) را به ایران آورده بود چنین یاد می‌کند: «یک روز سیدمهدی تلفن را گرفت و من با آقای منتظری صحبت کردم. ایشان گفت: هفت‌میلیون تومان از پول‌ها را به سیدمهدی بدهید که برای گروه ایاد خرج کند.
 
در آن روز، هفت‌میلیون تومان خیلی پول بود. ما این پول را به سیدمهدی دادیم. بعد از هفت هشت روز سیدمهدی قرار گذاشت که من با آقای‌محسن رضایی (مسؤول وقت اطلاعات سپاه) و یکی دیگر از فرماندهان سپاه، شب برویم و با این ایاد سعید ثابت در حضور سیدمهدی جلسه‌ای داشته باشیم و ببینیم که این آقا می‌خواهد علیه صدام چه کار کند و چه اقدامی انجام بدهد. وقتی به آن خانه رفتم، کار خدا بود که از درِ آشپزخانه وارد ساختمان شوم. وقتی وارد شدم، دیدم روی کابینت‌ها پر از شیشه‌های مشروب پر و خالی است! خیلی عصبانی شدم. اصلا خونم به جوش آمد و از همان درِ آشپرخانه وارد سالن شدم. در گوش سیدمهدی گفتم که من چنین منظره‌ای را در آشپرخانه دیدم. سیدمهدی گفت: تو فکر می‌کنی ما اینها را آوردیم اینجا که حمد و سوره‌شان را درست کنیم؟ گفتم: نه، نیاوردیم که برای آنها مشروب بخریم و بدهیم بخورند. سیدمهدی گفت: اصلا کاری نداشته باشید. فرداصبح نزد آقای منتظری به قم رفتم و داستان را تعریف کردم. ایشان گفت: شما در این کارها دخالت نکنید. از آنجا بلند شدم و یکراست به جماران رفتم و خدمت امام رسیدم. امام فرمودند: شما دیگر به ایشان کاری نداشته باشید و این پول را زیرنظر آقای محلاتی خرج کنید.»
 
چند مدت بعد امام خمینی(ره) از طریق شهید رجایی به محسن رفیق‌دوست دستور داد تا ایاد سعید ثابت و تیم او را از ایران اخراج کند. مجموعه تندروی‌های این واحد در به کارگیری افراد ناشایست و همچنین ارسال سلاح و مهمات بدون ضابطه به کشورها و گروه‌ها و تداخل‌های کاری آن با واحدهای دیگر سپاه - به خصوص واحد اطلاعات- و همچنین ریاست سیدمهدی هاشمی بر این واحد - که تندروی‌های ناشایستی داشت و بعدها معلوم شد که پیش از انقلاب با ساواک در ارتباط بوده و بعد از انقلاب دست به قتل مخالفین خود زده و همه اینها در نهایت منجر به اعدام او شد - موجب شد تا امام خمینی(ره) در سال ۶۱ حکم به انحلال این واحد دهد. اما سوال اینجاست که آیا این انحلال را می‌توان پایانی بر ایده صدور انقلاب دانست یا خیر؟

پرده دوم؛ تبیین مفهوم صدور انقلاب برای جلوگیری از تندروی‌ها
همانگونه که در سیره مبارزاتی امام خمینی(ره) در سال‌های پیش از پیروزی انقلاب محرز است ایشان بیداری فطرت و جان انسانها را مقدمه هر حرکت سیاسی و نظامی می‌دانند و به همین دلیل نیز مشی گروه‌های تسلیحاتی در آن سال‌های حساس را تایید نکردند، در سال‌های پس از پیروزی انقلاب اسلامی نیز همین مشی ادامه یافت و ایشان تلاش داشتند با تکیه بر مفاهیم اعتقادی برآمده از آموزه‌های دینی، اقدام به بیداری ملت‌ها کنند و پس از آن در صورت نیاز تجهیز تسلیحاتی را نیز- با در نظر گرفتن ملاحظات مهمی چون مصالح جمهوری اسلامی و مردم مسلمان منطقه و ایران و...- در دستور کار قرار دهند. همچنان که امام خمینی(ره) هرگونه حرکت نظامی پیش از بیداری جان مسلمین و آزادی‌خواهان جهان را محکوم به شکست می‌دانستند و در مقابل هرگونه تندروی- ولو در نهادهای انقلابی- می‌ایستادند. ایشان در تبیین مفهوم صدور انقلاب تاکید داشتند: «ما که می‌گوییم انقلابمان را می‌خواهیم صادر کنیم، می‌خواهیم این را صادر کنیم، می‌خواهیم این مطلب را، همین معنایی که پیدا شده، همین معنویتی که پیدا شده است در ایران، همین مسائلی که در ایران پیدا شده، ما می‌خواهیم این را صادر کنیم.
 
ما نمی‌خواهیم شمشیر بکشیم و تفنگ بکشیم و حمله کنیم... معنی صدور انقلاب ما این است که همه ملت‌ها بیدار بشوند و همه دولت‌ها بیدار بشوند و خودشان را از این گرفتاری که دارند و از این تحت سلطه بودنی که هستند و از این‌که همه مخازن آنها دارد به باد می‌رود و خودشان به نحو فقر زندگی می‌کنند نجات بدهد... ما که می‌گوییم می‌خواهیم انقلاب‌مان را صادر کنیم، نمی‌خواهیم با شمشیر باشد بلکه می‌خواهیم با تبلیغ باشد. ما می‌خواهیم تبلیغات گسترده‌ای را که کمونیست‌ها و دیگران برضد اسلام می‌کنند، با تبلیغات صحیح خنثی کنیم، و بگوییم که اسلام همه چیز دارد. اسلام مثل مسیحیت کنونی نیست.»  البته امام خمینی(ره) در سال‌های پایانی عمر خود اعلام حمایت همه‌جانبه جمهوری اسلامی از نهضت‌های اسلامی را مطرح کردند که در ادامه بحث به آن نیز پرداخته خواهد شد.

پرده سوم؛ نهادسازی اصولی برای صدور انقلاب
اگرچه حجاریان در متن خود تلاش دارد که انحلال واحد نهضت‌های آزادیبخش را پایانی بر اقدامات برون‌مرزی نظامی و حتی فرهنگی! جمهوری اسلامی جلوه دهد، اما گزاره‌های تاریخی موجود نشان از پویایی و ضابطه‌مند شدن هر چه بیشتر فعالیت‌های برون مرزی پس از تجربیات شکست‌خورده سال ۶۱ دارد.
 
نخستین اقدام نظامی برون مرزی تنها به فاصله یک سال بعد صورت گرفته که بر اساس آن با توجه به پیچیدگی‌های جنگ تحمیلی و همچنین نیاز به اقدامات نظامی برون‌مرزی، قرارگاه رمضان در سال ۶۲ شکل می‌گیرد.
 
اما متوقف نشان دادن فعالیت‌های برون‌مرزی نظامی تنها خواسته آقای حجاریان نیست بلکه با بیان این جمله که امام خمینی(ره) «پرداخت شهریه به طلبه‌های غیرایرانی را هم جایز نمی‌دانست و معتقد بود چنانچه در خارج از خاک ایران مقلدانی وجود دارند، خودشان باید از عهده تأمین مالی برآیند.» چنین وانمود می‌کند که گویی حضرت امام خمینی(ره) با فعالیت‌های فرهنگی برون‌مرزی نیز چنان که به نظر می‌رسد سر سازگاری نداشت. این خبر مرسل آقای حجاریان در حالی مطرح می‌شود که امام خمینی(ره) سال ۶۳ در پاسخ به نخست‌وزیر وقت میرحسین موسوی، حکم جواز کمک به طلاب غیرایرانی را نیز صادر می‌کند. در کتاب صحیفه امام (ره) در شرح ماجرا چنین آمده است: «در پاسخ به نامه مورخ ۵‌/‌۳‌/‌۱۳۶۳ دبیر شورای سرپرستی طلاب غیرایرانی به نخست‌وزیر، مبنی بر درخواست تأمین بخشی از هزینه‌های مربوط به امور طلاب غیرایرانی در حوزه علمیه قم از محل درآمدهای کارخانه صنعتی واقع در نجف‌آباد اصفهان که به موجب تبصره ۸۲ سرپرستی آنها به عهده دولت می‌باشد، آقای میرحسین موسوی، نخست‌وزیر، در ذیل نامه مرقوم داشته است: «برادر حجت‌الاسلام حاج سید احمد آقا خمینی؛ اگر از نظر شرع مورد قبول مقام معظم ولایت فقیه قرار گیرد اینجانب موافقم و ان‌شاءا... مفید خواهد بود». امام خمینی نیز در پاسخ فرمودند:
 
«بسمه تعالی»
در صورت موافقت با موازین شرعی، موافقت می‌شود.‌» از این حکم مصرح نیز که بگذریم، تنها نیم نگاهی به فعالیت‌های مبلغانی چون مرحوم سیدهادی خسروشاهی برای مسلمانان غیرایرانی با کسب اجازه از امام خمینی(ره) نیز به‌روشنی ادعای حجاریان را نقض می‌کند. مرحوم حجت‌الاسلام خسروشاهی که اوایل دهه ۶۰ به عنوان سفیر ایران در واتیکان انتخاب شد، اقدام به تاسیس «مرکز فرهنگی اسلامی اروپا» در رم و تاسیس ماهنامه‌ای به زبان انگلیسی به نام «انکوائری» کرد. راه‌اندازی مجله العالم برای مسلمانان انگلیس از دیگر اقدامات مهم آن مرحوم بود که با کسب اجازه مستقیم از امام خمینی(ره) رخ داد که این‌چنین از آن یاد می‌کنند: «آن زمان عربستان سعودی در انگلستان نشریات عرب‌زبان بسیاری منتشر می‌کرد که مروج تفکرات وهابی‌های ضدشیعه بودند. به‌خصوص علیه انقلاب اسلامی ایران به‌شدت فعال بودند. باتوجه به این مساله، قصد کردیم مجله‌ای به زبان عربی در لندن منتشر کنیم. هنگامی که خدمت امام‌خمینی رسیدم، قضیه را گفتم ایشان خیلی خوشش آمد و فرمود: کار بسیارخوبی است، انجام دهید. 

پرده آخر؛ حمایت همه‌جانبه از جنبش‌های آزادی بخش
در کنار همه شواهد تاریخی یاد شده، باید در نظر گرفت پیام‌های امام خمینی(ره) در سال‌های پایانی عمرشان، نظر نهایی و چکیده دیدگاه‌هایشان است که ایشان در این پیام‌ها نیز بی‌هیچ قید و تخصیصی از حمایت همه‌جانبه جمهوری اسلامی ایران از نهضت‌های آزادیبخش در جهان سخن به میان می‌آورند. از جمله آن‌که در پیام پذیرش قطعنامه ۵۹۸ تصریح دارند:
 
« من به‌صراحت اعلام می‌کنم جمهوری اسلامی ایران با تمام وجود برای احیای هویت اسلامی مسلمانان در سراسر جهان سرمایه‌گذاری می‌کند و دلیلی هم ندارد  مسلمانان جهان را به پیروی از اصول تصاحب قدرت در جهان دعوت نکند و جلوی جاه‌طلبی و فزون‌طلبی صاحبان قدرت و پول و فریب را نگیرد. ما باید برای پیشبرد اهداف و منافع ملت محروم ایران برنامه‌ریزی کنیم. ما باید در ارتباط با مردم جهان و رسیدگی به مشکلات و مسائل مسلمانان و حمایت از مبارزان و گرسنگان و محرومان با تمام وجود تلاش کنیم و این را باید از اصول سیاست خارجی خود بدانیم. ما اعلام می‌کنیم جمهوری اسلامی ایران برای همیشه حامی و پناهگاه مسلمانان آزاده جهان است و کشور ایران به عنوان یک دژ نظامی و آسیب‌ناپذیر نیاز سربازان اسلام را تأمین و آنان را به مبانی عقیدتی و تربیتی اسلام و همچنین به اصول و روش‌های مبارزه علیه نظام‌های کفر و شرک آشنا می‌کند. » ‌
 
حالا با این شواهد مستند، اصرار حجاریان بر عدم خواسته امام خمینی(ره) بر فعالیت‌های برون‌مرزی و تحریف آشکار مواضع امام راحل عظیم‌الشان چه دلایلی می‌تواند داشته باشد، موضوع دیگری است که باید به آن توجه جدی داشت. به نظر می‌رسد تحریف امام خمینی(ره) از سوی این جریان تلاشی است برای ایجاد تردید در سیاست خارجی اصولی جمهوری اسلامی، سیاست خارجی‌ای که هم مصالح و منافع کشور را لحاظ و هم آرمان‌های انقلاب را صیانت می‌کند. این راه در زمان امام خمینی(ره) با نهادسازی‌های مشخص با کمترین تداخل کارکردی با دیگر اجزای نظام اسلامی نظیر تشکیل سپاه قدس با به کارگیری افراد شایسته و با رهنمودهای صریح ایشان آغاز شد و معنای عقلانی و ثمربخشی را به ایده صدور انقلاب بخشید و جمهوری اسلامی طی سال‌های پس از امام(ره) بر همین سیاق پیش رفته است.
 
منبع: روزنامه جام جم
انتهای پیام/
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.