به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، رشتههای فنی به علت درآمد بالا و جایگاه شغلی مناسب طرفداران بسیاری دارد و همین امر سبب میشود تا بیشتر دانش آموزان برای ادامه تحصیل در مقاطع بالا این رشته را انتخاب کنند.
گرایش بسیار دانش آموزان یا محصلان به رشتههای فنی سبب شده که رشتههای مهم مانند علوم انسانی که از جایگاه ویژهای در اداره جامعه و بهبود زندگی انسان در عصر مدرن برخوردارند مغفول واقع شود، با نگاهی به سیستم آموزشو تحصیل کشورهای پیشرفته مانند ژاپن و آلمان میتوان به صحت این حقیقت بیشتر پی برد، در این کشورها دانشجویان درس خوان و باهوش بیشتر در رشتههای علوم انسانی جذب شده و میشوند.
با وجود اینکه در ابتدا شاهد آن هستیم که بسیاری از گرایشها به سمت رشتههای فنی است، اما بسیاری از فارغ التحصیلان این رشتهها پس از اتمام دوره کارشناسی ترجیح میدهند برای ادامه تحصیل در مقاطع ارشد و دکتری در برخی شاخههای رشته علوم انسانی تحصیل کنند.
بیشتر دانشجویان مدعی این موضوع هستند که در دانشکدههای علوم انسانی نظم و جدیت علمی کمتری در مقایسه با دانشکدههای فنی و مهندسی دیده میشود، در واقع رشتههای مهندسی علم نیستند بلکه بیشتر مهارتی هستند که با یاد دادن یک روش خاص به افراد این امکان را میدهند تا آنها به حل یک مسئله جزئی بپردازند و دانشجویانی که با انگیزههای علمی وارد این رشتههای میشوند شاید نتوانند کار خاصی را آنطور که باید و شاید انجام بدهند، همچنین در رشتههای فنی و مهندسی دانشجویان با اجسام بی جان سروکار دارند، اما موضوع علم در علوم انسانی انسان و کنشهای اجتماعی و پیوند او با جامعه است.
به عقیده بیشتر اساتید دانشگاهی فارغ التحصیلان رشتههای علوم انسانی به نسبت دانش آموختگان دیگر تاثیر زیادی در پیشبرد اهداف جامعه خواهند داشت، اما متاسفانه این دانشجویان آنطور که باید جدی گرفته نمیشوند و همین عامل باعث میشود تا فارغ التحصیلان رشتههای مهندسی و فنی برای رفع مشکلات جامعه پیش قدم شوند، اما نتوانند آنطور که انتظار میرود مسائل را حل کنند.
اهمیت علوم انسانی در جامعه ما به اندازهای است که بدون وجود دانش آموختگان این رشته شاید فضای کشور در حوزههای مختلف اقتصادی، فرهنگی، سیاسی و ... دچار کساد شود که همین عامل منجر به بروز معضلهای جدی در آیندهای نه چندان دور خواهد شد.
علوم انسانی در کشورهای توسعه یافته به اندازهای اهمیت دارد که نخبهترین افراد جذب این رشته میشوند، گفتنی که بیشتر دانشجویان مقطع دکتری در کشور آمریکا در رشته علوم انسانی تحصیل میکنند و در مقابل سهم بیشتری به دانشجویان مهاجر برای تحصیل در رشتههای فنی و پزشکی میدهند.
مطابق گفتههای مقام معظم رهبری دانشگاهها به عنوان یک نهاد علمی برای رفع نیازهای جامعه باید مکانی برای حرف نو باشد بنابراین لازم است تا با ایجاد فضایی مناسب از دانشجویان علوم انسانی در داخل و خارج از کشور حمایت شود تا این افراد با ارائه روشهای نوین و ایدههای جدید به رفع مشکلات کشور بپردازند.
به علت پیچیدگی روز افزون روابط انسانی در جامعه باید دانست که رشته انسانی در دنیای امروز به مراتب مهمتر از قبل شده، اما در ایران به جای سوق دادن نخبگان به سمت رشتههای علوم انسانی و تعمیق این علوم، نه تنها شاهد بی اعتنایی بلکه ناظر تنزل علوم انسانی هستیم و برای بهتر شدن شرایط باید وزارت علوم و وزارت آموزش و پرورش بیش از پیش به این رشته توجه نشان دهند.
وحید احمدی عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تربیت مدرس در گفتوگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی، درباره اهمیت جامعه علمی حوزه علوم انسانی در کشور اظهار کرد: حدود ۴۷ الی ۴۸ درصد جامعه علمی از نظر جمعیت دانشجویی و دانش آموختگی شامل رشته علوم انسانی میشود.
او افزود: در دنیا مطرح کردن واژه «توسعه یافتگی» و یا ظهور آثار «توسعه یافتگی» علوم انسانی و غیر علوم انسانی تقریبا هم تراز با هم در حال پیشرفت هستند، یعنی درهم آمیختگی این دو به این معناست که همکاری و ارتباط رشته علوم انسانی و رشتههای غیر علوم انسانی کاملا مشهود است.
احمدی تصریح کرد: تمامی شرکتهای نوآوری بزرگ مانند گوگل، فیسبوک و ... در کنار علوم تجربی و مهندسی نقش بزرگی ایفا میکنند و رشتههای علوم انسانی و غیر انسانی در این زمینه با یک دیگر همکاری میکنند؛ برای مثال هر شرکتی که تاسیس میشود با رشتههای اقتصاد، حقوق، علوم اجتماعی، علوم بازرگانی، بحثهای روان شناسی، بازار یابی و ... تقویت میشود و اوج میگیرد.
عضو هیئت علمی دانشکده مهندسی برق و کامپیوتر دانشگاه تربیت مدرس ادامه داد: طبق آمار سالهای ۹۵ الی ۹۶ در حوزه علوم انسانی، دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد و دکتری در کشور ایران حدود ۵۳ درصد و مابقی رشتهها ۴۷ درصد را تشکیل میدهند. ۳۷ درصد رشته علوم انسانی را اعضای هیئت علمی و ۶۳ درصد مابقی را غیر علوم انسانی یعنی رشتههای علوم پایه، فنی و مهندسی، کشاورزی، هنر و معماری تشکیل خواهند داد.
احمدی با بیان اینکه نسبت استاد به دانشجو در حوزه علوم انسانی به نسبت دانشجو به استاد در همین حوزه و در مقطع تحصیلات تکمیلی پایینتر است، تاکید کرد: در حوزه علوم انسانی حدود ۹۵ درصد مجموع مقالات علمی در ILC و حدود ۵ درصد در ISI، در رشتههای علوم پایه حدود ۸۳ درصد مقالات در ILC و حدود ۱۷ درصد شامل ISI، در شتههای فنی و مهندسی ۶۸ درصد برای ISI و ۳۲ درصد برای ILC، در علوم کشاوری ۲۶ درصد برای ISI و ۷۴ درصد برای ILC یعنی مقالات داخلی است، در علوم پزشکی هم ۶۲ درصد ILC و ۳۸ درصد ISI را تشکیل میدهند؛ بنابراین درصد حضور علوم انسانی در جامعه بین المللی خیلی محسوس نیست و بیشتر مجلات داخلی را شامل میشود.
او اظهار کرد: در حوزه علوم انسانی وضعیت کمی نشریات داخلی حدود ۵۵ درصد و حدود ۴۵ درصد مابقی را حوزه غیر علوم انسانی تشکیل میدهد؛ بنابراین در این مرحله نسبتا وضعیت بهتری داریم. انجمنهای علمی داخلی هم برای علوم انسانی ۳۵ درصد و برای غیر علوم انسانی حدود ۶۵ درصد را تشکیل میدهند.
بیشتر بخوانید
ماندانا نوربخش، عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا در گفتوگو با خبرنگار حوزه دانشگاهی، درباره اهمیت رشته انسانی اظهار کرد: مهمترین عاملی که میتواند به صورت زیرساختی به رشد یک کشور کمک کند، رشد تفکر در آن کشور است.
او افزود: علوم انسانی باعث رشد تفکر در جامعه میشود و با وجود اینکه رشد تکنولوژی برای کشور سودآور است، اما علوم انسانی به توسعه همه جانبه و پیشرفتهای زیرساختی در تمامی سطوح خواهد شد.
نوربخش تصریح کرد: امروزه در جامعه ما به علت دلایل گوناکون توجه زیادی به علوم انسانی نمیشود و حتی بسیاری از افراد فرزندان خود را به سمت و سوی رشتههای دیگر هدایت میکنند و در اینگونه خانوادهها تنها دانش آموزان رشتههایی که برای ادامه تحصیل نمره قبولی را کسب نکرده باشند جذب رشته علوم انسانی خواهند شد.
عضو هیئت علمی دانشگاه الزهرا با بیان اینکه برخی از دانشجویان با علاقه جذب رشته علوم انسانی میشوند، تاکید کرد: درابتدا باید وضعیت استخدامی و معیشتی رشتههای علوم انسانی مشخص شود تا خانوادههایی که تمایلی به ادامه تحصیل فرزندان خود در رشتههای علوم انسانی ندارند جذب این قبیل رشتهها شوند.
نوربخش تاکید کرد: رشد علوم انسانی باعث افزایش تربیت فرهنگی، اخلاقی و هویتی جامعه میشود و همه این عوامل باعث پیشرفت همه جانبه کشور به خصوص رشد اقتصادی منجر خواهد شد.
با تمام بی توجهیهایی که به علوم انسانی شده نباید از این موضوع بگذریم که بودجههای تحقیقاتی برای این رشتهها در مقایسه با سایر رشتهها کم بوده و اشتغال فارغ التحصیلان رشته انسانی بسیار کمتر از آن چیزی است که تصور میشود. ظرفیت اشتغال محدود در حوزه علوم انسانی شاید به علت نبود سرمایه گذاری کافی در این زمینه باشد که اگر این امر محقق شود جذب دانشجویان در بخش خصوصی آسانتر خواهد بود.
باید به این موضوع با یک دیدگاه باز توجه شود که چند نفر از فعالان وزارت علوم در طی ۴۲ سال فعالیت خود متخصص علوم انسانی بوده اند و به صورت کلی آموزش عالی ما را چند سال پزشکان و مهندسان و چند سال متخصصان علوم انسانی اداره کرده اند.
در آموزش عالی ما علوم انسانی چه در مقطع دانشگاهی یا چه در مقطع متوسطه به حاشیه رانده شده است و جز تعداد معدودی از مدارس علوم انسانی که بسیار انگشت شمارند علوم انسانی آنقدر که باید جدی گرفته نشده و معمولا زمانی که دانش آموز نتوانسته نمره حد نصاب را برای رشتههای فنی و مهندسی و پزشکی را کسب کند به سمت رشتههای انسانی سوق داده میشود، از سوی دیگر استادانی که در رشتههای علوم انسانی تدریس میکنند از فضای کاری و طرحهای تحقیقاتی لازم برخوردار نیستند.
برخی از مسئولان کشوری هنوز به این باور نرسیده اند که جای حل کردن مشکلات جامعه در آزمایشگاهها نیست، بلکه دانش آموختگان علوم انسانی با ارائه نظرات متفاوت بایستی در این مسیر عملکرد مثبت خود را نشان دهند و باید به این نکته توجه شود که جامعه به اندازه دکتر و مهندس به علوم انسانی هم احتیاج دارد و نباید در هیچ زمینهای از پرورش این افراد غافل شد.
انتهای پیام/
اما ؛ امروزه
.
.
.
ارزش افراد منوط به پرستیژ موقعیت شغلی آن فرد مربوط میشود
که این پرستیژ چگونه ساخته میشود ؟
بر این اساس که اکثریت افراد جامعه در پی بدست آوردن و در واقع حریص کدام وضعیت هستند ؛
مادیات ؟ تحصیلات ؟ شهرت ؟ ظاهر ؟
کدامیک ؟
در دهه گذشته اقبال و تمایل جامعه ایران به سوی بالاتر بردن سطح تحصیلات بود ، چرا که به طور عام مردم بر این گمان بودند که ریشه مشکلاتشان ، کمبود دانش و تحصیلات عالی است و مدرک گرایی رواج یافت ...
در دهه کنونی، مدرک گرایی با هدف جدید دنبال میشود، چرا که مسئله اصلی و روز جامعه ایران ، اشتغال،امنیت شغلی و پرستیژ رشد یافتن در جامعه ای سرمایه محور است و از این رو مدرک گرایی توام با سوق یافتن به سوی رشته های پولساز جضور پیدا میکند...
و
این اصلا دور از انتظار و عجیب نیست!
این مسئله باید با همکاری حکومت و مردم به شکل تخصصی و ریشه ای حل شود ...
یا حق !
پس علوم انسانی و علوم پایه انسانی چی..؟
اما وقتی تک تک ما باعث این بودیم که این دسته بندی های غلط اتفاق اقتاده ،
* دسته بندیها ( با کلاسی و بی کلاسی ، بالا و پائین ، دکتر و کارمند کارگر ، و اخیرا" هم که لاکچری و غیر لاکچری و شاخ و چیپ و ...) که معضل جامعه شده....
یه سوزن هم به خودمون بزنیم... انقدر غر غر نکنید... خیلی قدیمها که تحصیلاتی هم نبوده ، انقدر( انسانیت و اخلاق در جامعه بوده.. )
در اثر تفکر و رفتار و مردم کوچه و بازار (خرده فرهنگها ) بوده
پس دست خودمون هم هست...
باورهای ما تغییر کرده
ارزشها جابجا شده
باید همت کنیم و ریشه ای درستش کنیم تا بچه ها مون هم اخلاق رو برتر بدونن
نه رشته تحصیلی و درآمدها.. و در نهایت ظواهر رو
امیدوارم ،
در این سیکل معیوبی که هرروز داره بزرگتر و قوی تر میشه ،
بتونید اقدامات اساسی و جدیدی انجام بدید ...
تمام عرصه های حیاتی جامعه ضعیفند
و خانواده ها و نسل جدید با فردگرایی مفرط
هجوم بی سابقه ای به سمت رشته های پولساز علوم پزشکی دارند !
برای اصلاح این رویه و البته این تفکر ،
راه درازی در پیشه ...
.
.
.
یا علی !
چه گلی به سر مهندسا زدین؟
نه درآمدش بالاست نه بازار کارش...
دلیل عقب موندگی بعضی کشورا اینه که توجهی به مهندسی نمیکنن؛ علم روز رو دیگه مهندسا میسازن
اما در هیچ کجای دنیا هزینه های پژوهش های مهندسی را نمی توان با علوم انسانی یکی دانست چرا که اصلا علوم انسانی ماهیتش آزمایشگاهی و وابسته به تجهیزات و امکانات نیست
در علوم انسانی با یک کاغذ و قلم می توان به دل اجتماع زد
والسلام !