۱. حراج امپراطوری روم
طی نا آرامیها و آخرین روزهای امپراتوری روم، گارد پرتوریان که به عنوان ارتش ویژه و وفادار به امپراطور شناخته میشود، امپراطور وقت را به قتل رساند و امپراتوری را به بالاترین پیشنهاد فروخت. برنده این حراجی فردی به نام جولیانوس بود که یک قیمت نجومی را پیشنهاد داده بود: ۲۵۰ قطعه طلا برای هر عضو ارتش، که در حدود $ ۱ میلیارد دلار از پول امروز است. متأسفانه سربازان چیزی را که متعلق به آنها نبود فروخته بودند. نکته قابل توجه اینجاست که در زمان حکومت همان امپراطور سنگینترین خلاف، کلاهبرداری بود.
۲. ثروت مندی که در اوج فقر سر به خاک گذاشت
در سال ۱۷۱۹ جان لو اسکاتلندی که نابغه علم اقتصاد در آن زمان شناخته میشد یک شرکت برای توسعه بیابانها و بهره برداری از آنها تاسیس کرد و اعتقاد او بر این بود که بیابانها منابع طلا و سرمایه هستند که نادیده گرفته شده اند و با همین ترفند سرمایه گذاران بزرگ از جمله دولت فرانسه را به خود جلب کرد.
با ورود سرمایههای بسیار زیاد به این شرکت، سهام شرکت به قدری رشد کرد که باعث افزایش ارزش پول فرانسه در آن زمان شد. نهایتا طمع به جان او غلبه کرد و تمام این سرمایهها را دزدید و فرار کرد. این نابغه پس از ۹ سال در اوج فقر سر به خاک گذاشت.
۳. هرگز قدرت فشار اجتماعی را دست کم نگیرید
سرمایه دار ویتاکر رایت نامهای برجسته و چهره که اکثراً لردها و خانمها را تشکیل میداد در هیئت مدیره شرکتهای خود قرار داد. در نتیجه، سرمایه گذاری در شرکتهای وی در بین افراد نامدار کاملا به یک قاعده اجتماعی تبدیل شد. بر این اساس نام شرکتهای رایت روی زبانها افتاد و همین موضوع باعث شد مردم و دولت دریابند که این شرکتها سرمایههای خود را در زمینه وام بین یکدیگر رد و بدل میکنند تا همه سرمایهها بدون پرداخت مالیات برداشت شود. این ترفند برای سرمایه داران این شرکتها به قدری در آن زمان کارساز شد که تا سالها بعد از آن یاد میشد.
۴. فقر ۱۰ میلیون دلاری
چارلز پونزی با کمی تحقیق و بازاریابی فهمید که میتواند کوپنهای پستی را با تخفیف خریداری کند، آنها را در خارج از کشور ببرد و به قیمت کامل بفروشد. وی پس از چند سال تعدادی سرمایه دار بزرگ را به سمت خود جلب و ادعا کرد که کوپنها فقط در مدت ۴۵ روز به سود ۵۰ درصدی میرسند. همچنین او ترفندی داشت که باعث جلی سرمایهها شد بر این اساس که چارلز سود سرمایه گذاران اولیه را از درآمد سرمایههای پیشین آنی پرداخت میکرد.
نهایتا دست چارلز رو شد و سرمایه گذاران نزدیک به ۱۰ میلیون دلار ضرر کردند. پونزی از کشور فرار کرد و سرانجام در فقر شدیدی در گذشت.
۵. سرقتی به بزرگی برج ایفل
در سال ۱۹۲۵ به گوش ویکتور لوستیگ رسید که در فرانسه قصد تعمیر برج ایفل را دارند او برخی از اوراق دولتی را جعل کرد که نشان میداد ویکتور مجاز به فروش قراضههای فلزی برج است. وی موفق شد نه یک، بلکه دو فروشنده ضایعات فلزی را بدست آورد که توانست میلیونها دلار پول به جیب بزند که تاکنون نیز مبلغ دقیق کلاهبرداری وی مشخص نشده است. سپس او از شهر فرار کرد و به ایالات متحده بازگشت و در آنجا به عنوان موفقترین کلاهبردار آمریکا به کار خود ادامه داد.
۶. نیم میلیارد دلار صرف زندگی لوکس
تعدادی از مغولان در قرن بیستم به چندان سرمایهای رسیده بودند که در زمینههای مختلف از جمله شرکتهای فیلم سازی، روزنامهها، معادن، شرکتهای تلفنی و راه آهن سرمایه گذاری میکردند که سرمایه گذاری آنها تنها به یک کشور خلاصه نمیشود. مغولان به قدری در این سرمایه گذاریها و انحصار شکنیهای خود موفق بودند که بانکهای بین المللی برای همکاری با آنها التماس میکردند و پیشنهادهای بزرگ برای اخذ وام نیز میدادند.سالهای گذشت و نهایتا در سال ۱۹۳۲ مشخص شد که هیچ سرمایه گذاری از سوی مغالان وجود ندارد و تمام آنها فقط بر روی برگههای قرارداد است.
بزرگترین سرمایه گذار مغول در این زمینه پس از اینکه توسط عموم مردم شناخته شد با شلیک بر روی سینه خود خودکشی کرد. بعدها مشخص شد که این فرد فقط نیم میلیارد دلار از سرمایههای مردم را صرف تجملات زندگی خود کرده است.
۷. وصیت نامه تقلبی
در سال ۱۸۳۹، یک سرهنگ جیکوب بیکر درگذشت و املاکی به ارزش ۳ میلیون دلار در شهر فیلادلپیا از خود به جای گذاشت که در وصیت نامه وی تمام این ملکها به شخصی به نام ویلیام کامرون میرسید. ویلیام به خاندان و ورثه بیکر پیشنهاد رشوه داد تا تمام املاک سرهنگ فقید را به آنها برگرداند و او بالغ بر ۲۵ میلیون دلار از آنها اخازی کرد به طوری که به هر کدام قول میداد با وارث دیگری این موضوع را در جریان نگذارد.
اما یک مشکل وجود داشت، هیچ ملک و پولی از سرهنگ بیکر به جا نمانده بود و او تمام دارایی خود را پیش از مرگ فروخته بود.
۸. شرکتی که فقط کامیون هایش ارزش داشت
باری مینکوو هنگامی که شرکت خود را به عموم مردم معرفی کرد، مرد محبوب وال استریت بود. این شرکت در زمینه شستشوی فرش فعالیت میکرد و بر روی کاغذها بیش از ۲۰۰ میلیون دلار ارزش داشت. اما متاسفانه هیچ شرکتی وجود نداشته و مینکوو این ۲۰۰ میلیون دلار را از طریق سرقت کارتهای اعتباری به دست آورده بود. این کلاهبردار در سال ۱۹۸۷ به ۲۵ سال زندان محکوم، سرمایههای وی به خزانه دولت بازگشت و تمام ارزش شرکت چند عدد کامیون بود که ۶۴ هزار دلار به مزایده گذاشته شد.
۹. اشتباه کوچکی که ۱۰۱ میلیارد دلار را با خاک یکسان کرد
کن لی مدیر عامل شرکت Enron بود، شرکتی که تقریبا ۲۲۰۰۰ نفر اشتغالزایی داشت و درآمد سالیانه ۱۰۱ میلیارد دلاری را در سال ۲۰۰۰ ادعا میکرد. یکی از حسابداران میان رده این شرکت طی اقدامی آینده سهام شرکتهای کوچک را در بازار پیش بینی میکرد و به سهام داران آن شرکت این پیش بینیها را به ازای دریافت هزینه ارائه میداد. این رسوایی فاش شد و نام شرکت Enron را در بازار کم ارزش کرد همین اشتباه کوچک کارمند باعث شد ارزش این شرکت در سال ۲۰۰۲ به صفر برسد.
۱۰. کلاهبرداری که قانون ایالات متحده را تغییر داد
چارلز کیتینگ که افسر نظامی ایالات متحده نیز بود اقدام به تاسیس چند شرکت در زمینه وام دهی به بانکها کرد طوری که مانند بانک ها، پول سرمایه گذاران را جذب و آن را به شکل وام به هم دستان خود میداد. چارلز نهایتا پس از ۲ سال دستگیر شد و قوانین ایالات متحده در این زمینه شدیدتر شد.
انتهای پیام/
۱۱_ کلاهبرداری یک دولت از یک ملت غرق در فقر با سرپوش بورس