به گزارش خبرنگار حوزه دانشگاهی گروه علمی پزشکی باشگاه خبرنگاران جوان، برای توسعه همه جانبه کشورها، به شاخصهای متعددی احتیاج داریم که یکی از مهمترین آنها آموزش است و افراد برای دستیابی به پیشرفت، وارد مدرسه و موسسات آموزشی در سطحهای مختلف میشوند.
دهههای گذشته، آموزش به این شکل بود که دانش آموزان بعد از گذراندن دوره متوسطه، مشغول حرفههای مختلف میشدند؛ و پس از گذراندن دورههای تکمیلی کسب و کار و دورههای تخصصی و یاد گرفتن مهارتهای تکمیلی، فعالیتشان را گسترش میدادند. حتی در آینده در قالب کارآفرین، فعالیت کرده و ضمن ایجاد شغل برای سایرین، مهارتهای کسب کرده را به دیگران آموزش میدادند.
آن دسته از افرادی هم که قصد ادامه تحصیل در سطوح بالاتر را داشتند، پس از گذراندن آزمون کنکور، وارد دانشگاههای مختلف میشدند و متناسب با علاقه خود، رشته مورد نظرشان را انتخاب کرده و بعد از فارغ التحصیلی به اشکال مختلف وارد بازار کار میشدند.
اما در حال حاضر با توجه به افزایش بی رویه تعداد فارغ التحصیلان دانشگاهی و رشد روز افزون دانشگاهها و مراکز علمی، شاهد این موضوع هستیم که سواد و سطح علمی برخی از دانش آموختگان به اندازه مدت زمانی که در دانشگاه صرف کسب علم میکنند نیست و یکی از دلایل مهم آن، اقدام به اخذ مدرک برای افزایش پایه حقوق است، به این معنی که افراد پس از مثلا ۱۰ تا ۲۰ سال، زمان که از دریافت آخرین مدرک تحصیلیشان میگذرد، دوباره و فقط برای افزایش حقوق،ادامه تحصیل میدهند و به دلیل مشغلههای کاری فراوان، با کمترین دانش و فقط برای اخذ مدرک وارد دانشگاه میشوند. اخیرا شاهد هستیم که برخی از افراد برای افزایش حقوق خود ترجیح میدهند که در هر رشتهای تحصیل کنند و در هر دانشگاهی درس بخوانند و این موضوع، عاملی موثر در جهت کاهش سطح کیفیت مدارک تحصیلی است.
وقتی مدرک دانشگاهی در جامعهای کم ارزش شود و به راحتی و با هر قیمتی در دسترس افراد قرار بگیرد، به تبع آن یافتن شغل مناسب هم دچار مشکل میشود. باید گفت که وجود برخی رانتها در کشور شغلهای در خور توجه را از افراد شایسته دور میکند و به اینصورت افراد کم سوادتری وارد بازار کار خواهند شد. حتی در برخی موارد شاهد این هستیم که افراد در جایگاهیهای کاملا بی ربط به توانایی و تخصصشان مشغول به کار هستند.
فعالیت افراد نامناسب و ناشایست در جایگاههای مختلف در سطح کشور و کافی نبودن سطح علم و دانش این افراد در ردههای بالای جامعه به عنوان مدیر یا مسئول و همچنین نظارت و توجه آنها بر تعداد زیادی کارمند باعث میشود تا دیدگاه افراد نخبه برای رفع مشکلات ریشهای سطح جامعه کاهش پیدا کند و این امکان از افراد گرفته شود تا برنامههای کارآمدی را جهت برطرف کردن نیازهای کشور ترسیم کنند.
برخیها برای افزایش حقوق نیاز به مدرک تحصیلی دارند
حسین حسینی، معاون آموزشی و تحصیلات تکمیلی دانشگاه تهران در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، درباره ارتباط افزایش حقوق با مدرک دانشگاهی، اظهار کرد: برخی از شاغلان دستگاههای اجرایی و بعضی دانشجویان برای افزایش حقوق و ارتقای شغلی خود نیاز به مدرک تحصیلی دارند.
او افزود: اگر ورود دانشجویان به مقاطع بالاتر تحصیلی هدفمند و در زمینه ارتقای شغلی آنها باشد یا تواناییهای فرد دانشجو در راستای اهداف سازمان مدنظر قرار بگیرد دریافت مدرک تحصیلی ایرادی ندارد و این موضوع به عنوان ویژگی مثبت شناخته میشود.
حسینی تصریح کرد: اگر شاغلان، تحصیلات دانشگاهی را تنها به عنوان مدرک برای ارتقای شغلی خود مورد توجه قرار دهند یا بدون ضوابط تعیین شده و حضور در کلاس نمره اخذ کنند در اینصورت مدرک آنها ارزشی ندارد.
او ادامه داد: ضوابط پذیرش دانشجویان باید به گونهای باشد که تنها کسانی که توانایی تحصیل در آن رشته را دارند، بتوانند تحصیل کنند و باید انگیزه افراد در این موضوع سنجیده شود تا کیفیت تحصیلی از بین نرود.
رامین بختیاری، کارشناس حوزه دانشگاهی در گفتوگو با باشگاه خبرنگاران جوان، اظهار کرد: تحصیلات در مقطع لیسانس در هر رشتهای افراد را برای ورود به بازار کار آماده میکند.
او افزود: تنها مقطع لیسانس برای آشنایی دانشجویان با اصول اولیه و پایهای رشته تحصیلی شان کافی است تا آنها بتوانند متناسب با مهارتهایی که کسب کرده اند به عنوان کارمند وارد بازار کار شوند، چرا که فعالیت کاری در سطح کارشناسی نیاز به تخصص پیچیدهای ندارد و یک کار اجرایی است.
بختیاری تصریح کرد: تحصیل در مقاطع بالاتر از لیسانس یعنی ارشد و دکتری برای افرادی مناسب است که تمایل و توانایی تصمیم سازی، طرح ریزی و ابداع دارند. البته، این برای شرایط خارج از روابط و باند بازی است معمولا در کشورهایی که پستها و سمتها به صورت رابطهای داده میشود، انگیزهای هم برای ابداع و طرح ریزی و تصمیم سازی درست وجود ندارد، بلکه منابعی است که بی حساب و کتاب و فقط بر پایه انتظارات ناشی از اعطای رابطهای سمتها بی برنامه هزینه میشود. چنانچه این افراد در فعالیتهای اقتصادی خصوصی وارد بشوند، درخشنده نخواهند بود.
او ادامه داد: مقاطع تحصیلات عالیه (فوق لیسانس و دکتری) برای هرکدام از دانشجویان کاربرد و جایگاه خودش را دارد، معمولا افراد در مقطع تحصیلات عالیه به مرحله شناخت و تسلط کافی بر رشته تحصیلی خودشان میرسند. به ویژه در مقطع دکتری شایستگی انجام پژوهشهای عمیق و نوآورانه و ارائه نظریات علمی را پیدا میکنند.
استاد ارتباطات دانشگاه علمی کاربردی تاکید کرد: در جوامعی با میزان بالای مدارک تحصیلی عالیه، توقعات بالای غیر معقول شکل میگیرد، چرا که افراد به درستی در جامعه و در مدرسه متوجه کاربرد دانش و جایگاه تحصیلی خود برای انجام موفق یک حرفه نشده اند، بنابراین مدارک تحصیلی عالیه حجم زیادی از توقع را بر سر جامعه آوار میکند، در حالی که شرایط پژوهشگری و شغلهای پژوهشی برای این گروه از افراد در نظر گرفته نشده است.
رامین بختیاری ادامه داد: اصولا در جوامع جهان سومی، مرحله پژوهش کارآیی ندارد و بنابراین انبوهی از پژوهشهای غیر علمی هدفمند و بدون کاربرد وجود دارد. اگر پژوهشهای علمی به درستی هم انجام شده باشند، مجالی برای طرح و بروز و استفاده برایشان فراهم نیست.
او افزود: در هر دو حالت، حجم انبوه تحصیلات عالیه فقط معضل روانی برای فرد و جامعه به همراه می آورد. عملا در چنین جوامعی، افراد دارای تحصیلات عالیه به عالم بی عمل تبدیل میشوند، البته اگر عالم هم از دانشگاه بیرون بیایند.
بختیاری ادامه داد: در حال حاضر دانشگاهداری خودش یک نهاد تجاری است و دانشگاه داشتن علاوه بر شان و کلاس اجتماعی که دارد قطعا یک سرمایه گذاری پردرآمد محسوب میشود. به همین علت گاه با مواردی در دانشگاهها مواجه هستیم که از استاد در خواست میشود تا به دانشجویی که در کلاس حضور نداشته نمره ای اختصاص داده شود یا در صورت غیبت زیاد با او تماس گرفته و به او بگوید که باید از این پس در کلاس حاضر شوی؛ باید گفت که انجام این کارها نادرست است.
او تصریح کرد: در حال حاضر نیاز به تحصیل نه برای یادگیری بلکه برای اخذ مدرک و آن هم نه برای کلاس اجتماعی که برای کسب درآمد و افزایش پایه حقوق به شدت افزایش پیدا کرده است. اگر تعیین حقوق کارمندان متناسب با وضعیت معیشت در جامعه باشد، نیازی به مدرک تحصیلی برای کسب حقوق بالا نخواهد بود.
بخنیاری گفت: نبود زمینه فعالیت در شاخه مورد علاقه، افراد را ناگزیر میکند تا هر جا که واسطه کاری برای آنها پیدا شد، استخدام شوند.
استخدام افرادی که از دانش، مهارت و تخصص و علم کافی برخوردار نیستند به مرور باعث کاهش کیفیت و مهارت نیروی کار در سطح جامعه میشود و این عوامل باعث شده که انگیزه یادگیری در بین افرادی که وارد مراکز علمی میشوند، کاهش پیدا کند و در نتیجه شاهد افت کیفیت محصولات و خدمات در حوزههای مختلف باشیم. زندگی انسانها تنها به بعد اقتصادی خلاصه نمیشود و نباید آن را به عنوان مهمترین قسمت جامعه بشری در نظر گرفت، اما در مقابل نیز بی توجهی به آن باعث بروز مشکلات جبران ناپذیری خواهد شد.
در ایران رشتههای محدود و مشخصی وجود دارند که بازار کار بسیار خوبی دارند و معمولا گرایش همه به سمت آن رشته هاست. رشتههایی مثل پزشکی، دندانپزشکی، داروسازی، مدیریت، وکالت و ... در حال حاضر دارای بازار کار خوبی هستند و مابقی رشتهها چنین وضعیتی را ندارند؛ بنابراین دانشجویان باید قبل از انتخاب رشته، صرف نظر از علاقه و توانمندیشان، از بازار کار مناسب آن اطمینان حاصل کنند و سپس تصمیم به ادامه تحصیل بگیرند و به این نکته توجه داشته باشند که هیچ تضمینی وجود ندارد که شغلی متناسب با رشته تحصیلی خود بیابند.
یکی از اثرات عدم تناسب بین علاقه و توانایی و مهارت افراد با شغل مورد علاقه شان، بروز مشکلات روحی و ایجاد سرخوردگی، ناامیدی و بی انگیزگی در افراد میشود.
بنابر تمام نکاتی که مطرح شد، تحصیلات دانشگاهی عالیه برای بعضی از دانشجویان، مفید و ارزشمند است و به افزایش سطح علمی و سوادشان کمک میکند و در آینده به افزایش سطح کیفی جامعه کمک خواهد کرد. در حالی که در برخی از افراد این تحصیلات فقط مسیری برای رد شدن و رسیدن به اهداف جانبی است و در این بین بازار سودجویی و دلالی برخی از مدرک فروشان و پروژه نویسان نیز گرم میشود.
بیشتر بخوانید
مشخص شدن جعلی بودن مدارک دانشگاهی با یک استعلام ساده
گزارش از نادیا عابد
انتهای پیام /
اما وقتی تک تک ما باعث این بودیم که این دسته بندی های غلط اتفاق اقتاده ،
* دسته بندیها ( با کلاسی و بی کلاسی ، بالا و پائین ، دکتر و کارمند کارگر ، و اخیرا" هم که لاکچری و غیر لاکچری و شاخ و چیپ و ...) که معضل جامعه شده....
یه سوزن هم به خودمون بزنیم... انقدر غر غر نکنید... خیلی قدیمها که تحصیلاتی هم نبوده ، انقدر( انسانیت و اخلاق در جامعه بوده.. )
در اثر تفکر و رفتار و مردم کوچه و بازار (خرده فرهنگها ) بوده
پس دست خودمون هم هست...
باورهای ما تغییر کرده
ارزشها جابجا شده
باید همت کنیم و ریشه ای درستش کنیم تا بچه ها مون هم اخلاق رو برتر بدونن
نه رشته تحصیلی و درآمدها.. و در نهایت ظواهر رو
افزایش حقوق و همسان سازی حقوق ها را باید خرج رشد اقتصادی میکردند پول ملی ایران هم بی ارزش نمیشد و گرانی هم نبود.
الانم دیگه تمایل به دانشگاه رفتن و انگیزه درس خوندن به شدت کاهش پیدا کرده
تعداد دانشگاه ها خیلی زیاد شده از طرفی
و از طرفی کسایی که قبلا به هر شکلی با دیپلم استخدام شدن برای ارتقای شغلی و افزایش حقوقشون،میرن یه دانشگاه پولی و غیر انتفاعی ثبت نام میکنن و با آشنا بازی و تقلب و رشوه به بعضی استادا یه مدرک علوم انسانی میگیرن الکی
همه اینا باعث کمرنگ شدن ارزش دانشگاه و دانشجو شده متاسفانه
خاک تو سر تصمیم گیران بیسواد کشورمون کنن، که خودشان هیچی بارشون نبوده شدن همه کاره نظامو گند زدن به اقتصادو آبروی کشور
یاعلی
بگیرید لطفا.
لطفا این گزارش رو تهیه کنید تا یه عده مثل من بفمن که این استعداد چیه که ندارنش. واقعا دارم میگم.