به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، ، در میان کشورهای دنیا، ملتهای پیرو ادیان مختلف؛ از مسلمان، مسیحی و بودایی هر یک به طریقی در مراسم مختلف و به شیوههای متفاوت، یادی از ارواح و نگاهی به قلمرو مردگان میکنند.
بیشتربخوانید
اما آیا این مراسم و یادآوری مرگ، به ما درس زندگی کردن میدهند و آیا آنها ما را به سوی زندگی اخلاقی سوق میدهند یا خیر؟
آیا با دیدن مرگ که بسیار به ما نزدیک است، به دنبال جبران مافات میگردیم یا خیر؟
ریشه و زمان مراسم و جشنهای گوناگون ارواح
در روزگاران قدیم، قبل از ظهور مسیحیت، جشن «سلتیک» برگزار میشد و در بسیاری از کشورهای اروپای شمالی از اواسط پاییز تا پایان زمستان، این مناطق نزدیک به شش ماه تاریک میشوند. در قرون وسطی این جشنها در پایان برداشت محصول و پایان نیمه روشن سال و شروع نیمه تاریک، با مراسمی به نام ساوین Samhain همراه بود.
اما ریشه این مراسم چیست؟
مردم اعصار گذشته معتقد بودند با هجوم تاریکی ممتد در این وقت از سال، قلمرو میان زندگی و مرگ تداخل پیدا کرده و ارواح میتوانند به راحتی در دنیای زندگان پرسه بزنند.
اما ۶۰۰ سال پس از میلاد مسیح دنیای مسیحیت و پاپ برای تشویق مردم برای پذیرش مسیحیت، به این فکر افتاد که به جای ممنوعیت مراسم بت پرستی ارواح، این مراسم را به شکلی مسیحی اجرا کند و آن را به مثابه پرستش روح خدا نشان دهد. به همین جهت پاپ در آن زمان دستور داد، این مراسم (ساوین) به نام عید مقدس به روز ارواح مقدس " Hallow's day " نامگذاری شود. این نام بعدها، به روز Hallows' Evening و سپس به نام امروزی خود Halloween تغییر یافته است.
بدین شکل نه تنها اجرای مراسم آیین بت پرستی ساوین پایان نیافت، بلکه به شکل جدیدی به عنوان مراسم کلیسا درآمد.
بعدها در طول قرون وسطی این اعتقاد شدت گرفت که ارواح گرفتار در برزخ با اجرای مراسمی در کلیسا میتوانند از بار گناهان خود بکاهند و عملا این عقیده به حضور ارواح در زندگی زمینی، به فروش کفاره و بخشش گناهان و توبه از سوی کلیسا انجامید و منبع پردرآمدی برای کلیساها گشت.
بنا بر این گزارش، «مارتینلوتر» با انجام اصلاحات بسیاری در کلیساها باعث ایجاد دو فرقه کاتولیک و پروتستان شد و با فروش کفاره و عفو گناهکاران از سوی کلیسا مبارزه کرد.
اما در قرن نوزدهم جنبش جدید «معنویت گرایی» وارد گود شد و ادعا کرد که مردگان میتوانند با افراد زنده صحبت کنند و در این راه تکنیکهای بسیاری مانند: جلسات احضار روح، استفاده از تختههای طالع بینی به نام اویجی و همچنین عکسبرداری از ارواح رواج یافت.
هرچند این فرقه و احضار روح بعد از جنگ جهانی اول از نظر فرهنگی بسیار کمرنگ شد، بسیاری از رویکردهای آن در مراسم «شکارچیان ارواح» امروز دیده میشود. جالب اینجاست که امروزه برای این مراسم و این فرقه به دنبال دلایل علمی هم هستند و به آن لباس امروزی و علمی میپوشانند.
دنیای بسیار گسترده ارواح
عقاید مختلف در مورد ارواح فقط به دنیای مسیحیت ختم نمیشود، بلکه بیشتر جوامع تصوراتی در مورد حضور ارواح در زندگی روزانه ما دارند؛ مثلاً در تایوان حدود ۹۰ درصد مردم مدعی هستند که ارواح را دیده اند.
در بسیاری از کشورهای آسیایی مانند ژاپن، کره، چین، ویتنام و تایلند، فستیوال اروح برگزار میشود، چون معتقدند در روزهای مشخصی از سال، ارواح در دنیای زندگان پرسه میزنند. ریشه این باورها و فستیوال آن به داستان بودایی میرسد. در این داستان، راهبی بودایی روح مادر خویش را گرسنه و سرگردان میبیند و به او کمک میکند.
نقش ارواح در زندگی ما چیست؟
آنچه ما از داستانهای ارواح درمی یابیم، عموماً این هست که ارواح به دلایلی از قبیل قتلهای مرموزی که هنوز ناشناخته مانده اند، یا مردگانی که دفن نشده و یا با اصول مذهبی دفن نشده اند، مرگهایی که به علت خودکشی صورت گرفته و یا تراژدیهایی که منجر به مرگ زود هنگام این افراد شده، باعث ماندن ارواح در دنیای زندگان میشود.
به این ترتیب ارواح با حضور در میان زندگان، درصدد برقراری عدالت از دنیای ما بیرون نمیرود؛ این داستانها، نمودهایی در داستانهای ارواح بردگان آفریقایی و کشته شدگان سرخپوستان در امریکا دارد؛ اما باید دانست که داستان ارواح جنبههای امیدوارکننده و مفیدی نیز دارند.
قضیه زندگی پس از مرگ باعث به دنبال اخلاق و بخشش بودن، انسان بهتری شدن، به رستگاری رسیدن و ترک گناه میشود و بدین ترتیب به دنبال جبران گناهان گذشته خویش برمیآید.
اعتقاد به زجر و پرسه زدن ارواح خبیث و حضور ارواح نیک برای اجرای عدالت، ما را به سوی زندگی معنوی و اخلاق مدار راهنمایی میکند تا انسان بهتری باشیم و به رستگاری برسیم.
منبع: تابناک باتو
انتهای پیام /