به گزارش خبرنگار حوزه اخبار داغ گروه فضای مجازی باشگاه خبرنگاران جوان، به نقل از مدیوم؛ تاریخ تأثیر متفاوتی در افراد مختلف دارد. برخی عاشق خواندن درباره آن هستند در حالی که دیگران زندگی در زمان حال را ترجیح میدهند. اما وجود برخی از واقعیتها باعث میشود همه آرزو کنند که کاش هیچوقت این واقعیتها را نخوانده بودند. این واقعیتها گاهی عجیب و غریب و گاهی به شدت وحشتناک هستند.
بیشتر بخوانید
در زمان ملکه ویکتوریا در انگلیس، مردم از خویشاوندان مرده خود عکس میگرفتند و وانمود میکردند انگار آنها زنده هستند. از آنجایی که عکاسی یک اختراع جدید و کاملاً گران قیمت بود، مردم معمولاً این فرصت را پیدا میکردند که در هنگام مرگ خود یا یکی از عزیزانشان عکس بگیرند. اعضای خانواده غالباً در عکسها جوری رفتار میکردند که این احساس را ایجاد کنند که فرد مرده هنوز زنده و سرحال است.
اکتاویا هچر زنی در پیکویل، کنتاکی بود که پسر ۱۰ ساله خود را از دست داد و دچار افسردگی شد. او پس از مدتی شدیداً بیمار شد و به کما رفت. پزشکان فکر کردند او به دلیل افسردگی شدیدی که داشت از دنیا رفت و او را به خاک سپردند. پس از چند روز، چندین نفر دیگر نیز به حالتهای مشابه این زن گرفتار شدند و مشخص شد که همه آنها یک نوع بیماری را تجربه کرده اند.
مردم شهر به محض فهمیدن اشتباه خود، سریعاً اکتاویا هچر را نجات دادند، اما خیلی دیر بود. او از درون تابوت بیدار شده و سعی کرده بود راهی برای بیرون آمدن پیدا کند، اما به دلیل کمبود اکسیژن از دنیا رفت. امروزه یک مجسمه در اندازه واقعی او در جایی که قبر او بود قرار دارد.
در روزهای قدیمی، لوبوتومی یک درمان عالی برای مشکلات بهداشت روان در نظر گرفته میشد. یکی از غم انگیزترین موارد لوبوتومی روی رزماری کندی، خواهر جان اف کندی انجام شد. رز در سالهای ابتدایی زندگی خود تشنج و تغییرات خلقی عجیبی را تجربه کرده بود.
پدرش، جوزف پی کندی، برای درمان بیماری او، او را مجبور به لوبوتومی کرد. گفته میشود که لوبوتومی ظرفیت ذهنی وی را شبیه به یک کودک ۲ ساله کرده بود. او دیگر نمیتوانست منسجم صحبت کند یا به درستی راه برود. او بیشتر زندگی خود را پس از لوبوتومی در تنهایی گذراند، زیرا این فرضیه مطرح میشد که پدرش بیش از حد از داشتن او شرمنده بود.
در اوایل قرن نوزدهم، یک کشتی جنگی فروریخته فرانسوی در ساحل شهری در شمال انگلیس به نام هارتلپول غرق شد. کسی به جز یک میمون در آن نبود. از آنجایی که انگلیسیهای این شهر قبلاً هرگز فرانسوی ندیده بودند، تصور میکردند میمون یک شهروند فرانسوی است. در نتیجه میمون را محاکمه و اعدام کردند.
تا اواخر دهه ۱۹۸۰ اعتقاد بر این بود که نوزادان زیر ۱۵ ماه نمیتوانند درد را احساس کنند. از این رو جراحان بدون بیهوشی روی آنها عمل جراحی انجام میدادند. در عوض شل کنندههای عضلانی به آنها داده میشد که منجر به عدم توانایی حرکت و گریه در نوزادان میشد. با این حال، نوزادان همه چیزها، از جمله بریدگیها و دردها را احساس میکردند.
ببر چمپاوات در نپال پس از پاکسازی زیستگاهش در جنگلهای طبیعی به دلیل تامین چوب برای کشاورزان، به روستاها حمله کرد. از آنجا که بیشتر حیواناتی که او از آنها تغذیه میکرد به مکانهای دیگر مهاجرت میکردند، او برای زنده ماندن چارهای جز خوردن گوشت انسان نداشت. وی در کمتر از یک دهه به کشتن ۴۳۶ نفر ادامه داد، تا اینکه در سال ۱۹۰۷ کشته شد. این نشان میدهد که چگونه دخالت انسان در زیستگاههای طبیعی حیوانات میتواند باعث مرگ خود انسان شود.
تا قرن بیستم، بقایای انسان ماده بسیار رایجی در پزشکی بود. تصور میشد که افزودن قسمت خاصی از بدن مرده (به صورت پودر) به عنوان دارو برای درمان بیماریها در همان منطقه به انسانهای زنده کمک میکند. به عنوان مثال، تصور میشد که خوردن پودر جمجمه برای کمک به سردرد مفید است. بقایای مومیاییها برای این کار ایده آل بود و به همین دلیل تعداد مومیاییها در این زمان به طرز عجیبی کم شده بود.
یک رمان در سال ۱۸۹۸ منتشر شد و درباره داستان یک کشتی غرق نشدنی بود که به یک کوه یخ برخورد کرد. در این کتاب نیز کمبود قایق نجات وجود داشت و کشتی را Titan مینامیدند. شباهتهای داستان مذکور و واقعیت بسیار گیج کننده است.
در قرن هجدهم و نوزدهم، برای ساخت بعضی از کتابها به جای استفاده از چرم سنتی از پوست انسان استفاده میکردند. این کتابها به همان شیوه کتابهای معمولی ساخته شده اند، فقط از انسان به جای پوست حیوانات استفاده کردند. عمل صحافی کتابها با استفاده از پوست انسان، کتابشناسی آنتراپودرمیک نامیده میشود.
امروز حدود ده کتاب تأیید شده از این مدل وجود دارد. مطالب این کتابها نیز جالب است. آنها بیشتر مبتنی بر آناتومی هستند. موضوعات جالبی که درباره بدن انسان در پوست واقعی انسان در این کتابها وجود دارد، این واقعیت را بسیار جذاب میکند.
در زمانهای قدیم، وقتی فرآیندهای ذهنی به طور گستردهای درک نشده بودند، پزشکان تمایل به انجام آزمایشات غیراخلاقی و درمانهای نگران کننده برای بیماران داشتند. آزمایش زندان استنفورد و مطالعه آلبرت کوچک دو مورد از وحشتناکترین آزمایشهای روانشناختی است که تاکنون انجام شده است. آلبرت کوچک مجبور شد برای نترسیدن از اسباب بازی، بازی با عروسکی پشمالو را تجربه کند، اعتقاد بر این است که به همین دلیل، او فقط تا ۶ سالگی زندگی کرده است.
در حالی که در آزمایش زندان استنفورد، دانشجویان عادی دانشگاه را در بازداشتگاهها قرار میدادند، نیمی از آنها نقش زندانیان را داشتند و نیمی دیگر نگهبان بودند. به زودی مشاهده شد که نگهبانان سوءاستفاده شدید از زندانیان را آغاز کردند. این آزمایش شش روز بعد متوقف و نتیجه گیری شد که قدرت و اقتدار میتواند حتی یک فرد عادی را نیز ظالم کند. با این حال، برخی از روانشناسان استدلال میکنند که این رفتار به دلیل قدرت و کمبود آن نبوده بلکه به دلیل غریزه انسان برای پیروی از دستورات بوده است.
در سال ۱۹۳۰ در لندن، نوزادان را اغلب در قفسهایی بیرون از پنجرههای آپارتمان آویزان میکردند. این کار ممکن است کاری شوم به نظر برسد، اما حقیقت این بود که آپارتمانها کوچک و تنگ بودند. گفته شده بود که نوزادان برای رشد صحیح به هوای تازه احتیاج دارند و به خاطر نبود حیاط یا فضای مناسبی برای بازی، نوزادان را در قفسی از پنجره آویزان میکردند.
چنگیز خان به عنوان یکی از شرورترین حاکمان در تمام دوران شناخته شده است. اعتقاد بر این است که در قرن سیزدهم، او بسیاری از مردم را کشته است که سطح دی اکسید کربن در جو را کاهش دهد. ارتش وی پس از کشتن ۴۰ میلیون نفر، کسی را برای کار در زمین زنده نگذاشت. این امر باعث رشد دوباره درختها در این زمینهای کشاورزی شد. تخمین زده میشود که این جنگلها به پاکسازی ۷۰۰ میلیون تن دی اکسید کربن از هوا کمک کرده است!
گزارش از مائده زمان فشمی
انتهای پیام/
قرن نوزدهم شهروند فرانسوی و میمون اشتباه میشن اما چنگیز خان برای کاهش دی اکسید کربن جو آدم میکشه!!!!!!!
!!!