محمد لسانی کارشناس رسانه و فضای مجازی، در گفتوگو با خبرنگار حوزه سینما گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان درباره خشونت نمایشیافته در آثار سینمایی و شبکه نمایش خانگی گفت: ما تعریفی از خشونت نداریم و اینکه خشونت چه جنبههایی دارد. همین که یک شخصیت لعن و نفرینی به بخشی از جامعه بکند، خشونت کلامی است؛ خیلی وقتها ما خشونت کلامی را جزو خشونت نمیشماریم. قبول دارم که منظومه مفاهیمها در سینما درست چیده نشده چرا که الگوی ایجابی نداشته ایم و در الگوی تقلیدی به سمت گرته برداری ناقص رفته ایم. یکی از وظایف رسانه در کشورهای توسعه یافته و در حال توسعه این است که الگوهای برون رفت از مسائل را ارائه دهند، در حالی که آثار شبکه نمایش خانگی بیشتر مسئله سازی میکنند.
لسانی در رابطه با خشونت اظهار کرد: سازمان بهداشت جهانی، خشونت را هرگونه اعمال قهرآمیز و استفاده از زور در کلام و رفتار توصیف میکند. وقتی خشونت را اینگونه تعریف میکنیم اگر یک شخصیت تلویزیونی یا سینمایی در همان رفت و آمد داخل شهر خود، لعن و نفرینی را انجام دهد و به سمتی از جامعه چیزی بگوید، نمونههای بروز خشونت است. عموما ما خشونت را فقط زد و خورد توصیف میکنیم در حالی که اصلا اینطور نیست. کلام بلند دو شخصیت با هم نمونه بروز خشونت است. بروز خشونت عملا ایجاد خشونت در جامعه را تشدید میکند. بعضی از نظریات در مطالعات رسانهای به این موضوع معتقد بودند که دیدن خشونت تمایل به خشونت را در مخاطب کاهش میدهد؛ چرا که او را یک الگوی نا به هنجار میبیند اما مطالعات بعدی هرچه جلوتر رفت، این نگاه را کاملتر کرد که خشونت، چرخه خشونت را افزایش میدهد.
وی در خصوص چرایی استفاده بیشتر از رفتارهای نا بهنجار در آثار سینمایی و نمایش خانگی گفت: به این خاطر که عده زیادی بر اساس یک حس خیالی، فکر می کنند در نمایش خانگی، خیلی از بندها و قیدهای تولید فرهنگی و رسانهای از جلوی پای آنها برداشته شده، رفتن به حاشیه نابهنجاری در تولیدات نمایش خانگی افزایش پیدا کرده است. در جهان، در دسته بندی آثار رسانهای ما هفت ژانر داریم که یکی از آنها میشود خشونت. پس خشونت از مهمترین پایههای دسته بندی سِنی یک مصرف رسانهای است. از این رو در نمایش خانگی گوشههایی از نا بهنجاریها نمود و بروز پیدا میکنند مثل عشقهای مثلثی، خشونت کلامی و فیزیکی.
لسانی ادامه می دهد: یک فیلمساز و فیلمنامه نویس در تعریف کاراکترها، تمایل دارند شخصیت بروز و ظهور بزن بهادری داشته باشد. یعنی برای قهرمان سازی به جای اینکه ستاره و بازیگر اثر، متکی به عقل و بینش باشد، استارهای ما به دست و بلندی صدایشان در دعواها متکی باشند. این اِستارسازی فیلمنامه نویسها از چارچوبهای درستی پیروی نمیکند. این باعث میشود شخصیتهای ما عاری از تعقل باشند و سعی کنند گره گشاییها را مبتنی بر زور انجام دهند. این نمونه کوچک و سلولی از جامعه است.
لسانی در پاسخ به این سوال که چرا کارگردانها و فیلمسازها به سمت استفاده از خشونت رفته اند، اظهار کرد: خشونت در واقع ارزش درگیری است. چرا که روانشناسان اجتماعی و رسانهای میگویند در آنجایی که در گیری است توجه بیشتری هم وجود دارد. فیلمساز، فیلمنامه نویس یا کارگردان سعی میکند از همه ارزشها استفاده کند تا اثرش را جلوی چشم مخاطب بکشد. پس یکی از دلایل استفاده نا بهنجار از خشونت، دیده شدن است. برای مثال وقتی یک دسته در صفحه سینمای ما با زنجیر و چاقو به هم هجوم میبرند و کارگردان این صحنهها را به صورت اسلوموشن نمایش میدهد، برای این است که ابهت این گروه یا دسته را بیشتر نشان دهد. در برخی سریال های نمایش خانگی نمود تشدید یافته خشونت هم وجود دارد؛ برای مثال یک جنازه به آتش کشیده یا قطعه قطعه میشود. این اتفاقات خشونت منطقی نیست چرا که خشونت یکی از غرایز انسانی است تا مشکلاتی که اگر از راه منطق حل نمیشوند از طریق خشونت حل شوند. اما خشونت نمایش یافته در برخی آثار نه تنها منطقی نیست، بلکه یک خشونت غیر قانونی و غیر انسانی است.
او درباره تاثیر این خشونتها بر مخاطب این آثار گفت: مطالعات مربوط به خشونت به خصوص در دسته بندی کودکان، از ۱۹۲۰ در کشورهای غربی شروع شد. با پیشرفت این مطالعات مشخص شد که زیست روانی افراد، در درگیری ذهنی با خشونت قرار میگیرد. به عبارت دیگر دیدن یک صحنه خشن تا مدتی باعث ماندگاری در ذهن میشود. حتی این قالب رفتار خاص در چارچوب رسانه، خشونت را به رفتار اجتماعی مخاطب توسعه میدهد و خشونت مولد چرخه خشونت میشود. این قالب به جای تعدیل خشونت فرد، باعث حساسیت زدایی از خشونت میشود و مخاطب این خشونت را یک رفتار بهنجار تلقی میکند.
لسانی در خصوص تأثیر آثار نمایش خانگی در افسردگی و ناامیدی جامعه با توجه به شرایطی که به واسطه ویروس کرونا ایجاد شده، گفت: در دوره همه گیری کرونا، یه رجوع به خود داریم. یعنی آثار رسانهای و تصویری میتواند کارکردگرا باشد که مشکل گفت و گوی خودمان با خودمان را بتواند تقویت کند؛ اما برعکس ما شاهد هستیم، آثاری عرضه میشود که برونگرا هستند نه درونگرا و در این برونگرایی هم به لطمه وارد کردن به دیگران تمرکز میشود. خشونت در واقع آسیب رساندن به خود، گروه یا جامعه است و رویکرد آن تهاجمی است. پس به هیچ عنوان به خصوص در دوره کرونا باعث گفت و گوی مفید خودمان با خودمان نخواهد شد. انسانها نیاز دارند در این دوره یاد بگیرند و در روابطشان و خانواده شان کارکردگرا باشند.
این کارشناس رسانه در ارتباط با داشتن ژانر خشونت و از طرفی کنترل خشونت در جامعه، گفت: در روابط شخصیت ها، خشونت میتواند یک سویه و یک گزاره باشد، در بخشی به کار گرفته و تقبیح شود. یعنی در سیر داستان مخاطب متوجه شود که شخصیت داستان با خشونت به نتیجهای نمیرسد یا اگر به نتیجهای رسید، خودش نادم و پشیمان باشد. اما تمرکز بر روی خشونت این است که آن را مدام ببینیم و تکرار شود. موضوع مهم دیگر نتیجه دادن خشونت است؛ یعنی با رفتار پرخاشگرانه یک نتیجه برای فرد حاصل شود. اینها نمونههای نادرستی از نمایش روابط است.
او در پایان گفت: آن چیزی که قبلا تحت عنوان سینمای گیشه گفته میشد، امروز در شبکه نمایش خانگی به نمایش خشونت و روابط چند ضلعی تبدیل شده است. گویا ویترین یک اثر رسانهای که میخواهد با مردم صحبت کند، باید نمایش یک رفتار نابهنجار باشد. این نوع فیلمسازی تعهد و مسئولیت اجتماعی ندارد و بیشتر سعی میکند به اقتصاد رسانه خود فکر کند.
انتهای پیام/