ممکن است این سؤال در ذهن ما ایجاد شود که آیا واقعاً ما با تاریخ خصوصی خودمان یکسان هستیم یا شاید فراتر از اینها باشیم؟
در ادامه با ۷ راز تاریخ شخصی آشنا شوید.
بیشتر بخوانید
تاریخچه خصوصی از جنس تجربیات و افکار است
با نگاهی دقیق به تاریخچه خصوصی مشخص خواهد شد که داستان زندگی ما از جنس تجربیات و افکار است؛ افکاری که تجارب ما را توضیح میدهند، افکاری که باور داریم و آنها را شناسایی میکنیم، افکاری که به این ترتیب پایههای تعیین سرنوشت ما را فراهم میکنند.
والدین ما شروع به بافتن تاریخچه خصوصی ما کرده اند
در کودکی، والدینمان به ما گفته اند که ما چه کسی هستیم و آنها قوانین زندگی با دیگر افراد یک جامعه خاص را به ما آموزش داده اند تا به همان صورت اجرا کنیم.
ما داستان تاریخچه خصوصی را آنقدر قانعکننده دانستیم که حتی به ذهنمان خطور نکرد که حقیقت آن را زیر سؤال ببریم
نفس کوچک در ما متولد شد و ما به صدای نفس خود که شروع به بیان تاریخچه خصوصی ما کرد، گوش دادیم.
صدای درونی، برای ما داستانی درمورد این که چه کسی بودیم را تعریف کرد و این که زندگی ما به کدام سمت پیش رفت و در این میان، ما داستان شخصی را آنقدر قانعکننده دانستیم که حتی به ذهنمان خطور نکرد که حقیقت آن را زیر سؤال ببریم و دلیل آن هم این است که ما با صدای نفس، به راوی داستان خودمان، بسیار نزدیک میشویم تا تاریخ خصوصی ما پایه و اساس کل زندگی ما شود.
ما بر روی عناصر واقعیت متمرکز میشویم که به نظر میرسد تاریخ خصوصی ما را تأیید میکند
ما از هوشیاری خود دست می کِشیم و بدنبال آن، دنیا نیز از کنار ما میگذرد، زیرا ما فقط بر روی عناصر واقعیت متمرکز میشویم که به نظر میرسد تاریخ خصوصی ما را تأیید میکند و به همین دلیل، کنترل ابعاد عمیق زندگی را از دست میدهیم.
درواقع، ابعاد عمیقتری در زندگی ما وجود دارد، اما به دلیل عدم هوشیاری ارتباط خود را با آنها از دست میدهیم و بنابراین، تا زمانی که ما بر تاریخ خصوصی خود و داستاننویسان اصرار داشته باشیم، ابعاد عمیق تری از وجودمان برای ما غیرقابل دسترسی است.
نه به این دلیل که این ابعاد عمیقتر در زندگی ما وجود ندارند، بلکه به این دلیل که بافتن تاریخ خصوصی ما تمام توجه ما را به خود جلب میکنند
حقیقت وجود ما با اهمیت تر از افکار است
وقتی در تاریخ خصوصی ما همه چیز درست است، ما به اهداف خود میرسیم، خوشحال میشویم و سوء ظن های مبهمی که در ما وجود دارند به طور کامل از بین میروند و شناسایی ما با تاریخ خصوصی مان قدرتمندتر میشود.
با این حال، در زندگی ما لحظاتی وجود دارد که به نظر نمیرسد هیچ چیزی موفقیتآمیز باشد و ما از این موضوع ناراضی هستیم و رنج میبریم و سپس، سوء ظن در ما تقویت میشود و تمایل داریم که باور کنیم حقیقت درونی ما بیش از افکاری است که تاریخ خصوصی ما را تشکیل میدهند. یعنی ما میفهمیم که ما چیزی بیش از افکار صرف هستیم.
با آگاهی از تاریخ خصوصی خود، این فرصت را داریم که از طلسم خوابآور تاریخ خصوصی خود بیدار شویم
برای اینکه از تاریخ خصوصی خود آگاه شویم، باید این سوال را از خود بپرسیم: "چه کسی است که در سر من حرف میزند، این صدای درونی کیست که تاریخ خصوصی خود را به من میگوید؟ "
تنها پاسخ صادقانه ممکن به این سوال این است که "من هیچ ایدهای ندارم! " زیرا هر پاسخ دیگری ریشه در تاریخ خصوصی دارد و به همین ترتیب، باید رد شود.
پاسخ صادقانه ممکن است برای ما یک شوک باشد و زندگی ما را کاملاً ریشهکن کند. زیرا هرچه از نزدیک با تاریخ خصوصی خود آشنا شویم، ممکن است حیرت ما بیشتر شود.
ما دیگر به آنچه که قاطعانه به عنوان تاریخ خصوصی خود قلمداد کردهایم، اعتقاد نداریم و با این حال، این تجربه ممکن است ما را به سمت زیر سؤال بردن حقیقت آنچه در رابطه با خود ما درست بوده است، سوق دهد.
ما تمام وجود هستیم
دروازهای که ما را به سمت ابعاد عمیق زندگی سوق میدهد، هشدار است که در نتیجه آزاد شدن توجه ما از حالت خوابآور شنیدن داستان شخصی ما ظاهر میشود.
هشدار جدید، ما را قادر میسازد بدون اینکه با افکار و احساسات خود ارتباط برقرار کنیم، در مورد خود بیاموزیم.
آنچه ما برای اولین بار در این حالت هشدار جدید فراتر از افکار و احساسات خود تجربه میکنیم، کامل بودن وجود است زیرا در آن حالت، همه نقصهای زندگی ما از بین میرود و ما فضای وسیع موجود، شادی و آرامش درونی خود را تشخیص میدهیم.
سپس ممکن است تصمیم بگیریم که آیا میخواهیم به گوش دادن به داستان شخصی خود ادامه دهیم و یا اینکه به سمت پایههای آرام وجود خود حرکت کنیم.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/