به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از آبادان، تشکیل شد برای پشتیبانی، اما نه آن طور که فقط پشت جبههها باشند، قرار بود هر جا که گردان رفت آنها همراهشان بروند، آمار همه را داشتند، چه آنها که عازم خط میشوند چه آنها که مجروح بر میگشتند و چه آنها که راه آسمان در پیش میگرفتند، اسم واحد بی ارتباط به مسئولیتشان نبود، آنها بودند تا تعاون کنند برای رزم، تا هیچ چیز حتی مصاف روزها بی نظم نباشد.
ایده تشکیل تعاون رزم به سال ۵۹ برمی گردد، بعد از عملیات نصر در سال ۶۱ در حد یک گروه کوچک به نام واحد تعاون برای مستند کردن سابقه رزمندگان، صدور کارت و پلاک، تحویل گرفتن ساک و وسایل نیروها در صورت شهادت انجام تمام امور حقیقی و حقوقی رزمندگان، انجام کارهای پستی و برقرای ارتباط با خانوادههای رزمندگان و حتی سرکشی به خانواده شهدا تشکیل شد.
تعاونی در عملیات ثامن ائمه تا حدودی، در طریق القدس به صورت نسبی و در عملیات فتح مبین به صورت کامل تشکیل شد، این واحد در لشکرها و یگانها «تعاون رزم» نامیده شد که به گردان انصار هم معروف بود گردانی که ارائه خدمات رفاهی رزمندگان و خانوادههای شهدا را بر عهده داشت.
در چهار سال آخر جنگ، سپاه اختیارات و امکانات بیشتری در اختیار واحد تعاون قرار داد و این واحد از شکل یک واحد خارج شد و به این صورت شد که در هر لشکر یک واحد تعاون در سطح بالا راه اندازی میکردند.
حاج محمد سمیرمی اولین مسئول واحد تعاون سپاه خرمشهر بود، کسی که جزو اولین نفراتی بود که دوره فشرده، آموزش فرماندهی عملیات را در ابتدای تاسیس سپاه خرمشهر گذراند تا به عنوان یکی از مسئولین عملیات سپاههای نواحی در استان خوزستان به کارگیری شود، او در یکی از این درگیریها در خرمشهر بر اثر اصابت ترکشهای خمپاره به سر و چند ناحیه از بدنش به شدت مجروح و برای درمان به تهران منتقل شد، هنوز به طور کامل درمان نشده بود که با وجود مخالفت شهید جان آرا به خرمشهر برگشت و خواست در واحد خمپاره انداز باشد، اما شرایط جسمی به او این اجازه را نداد برای همین به پرشین هتل یا هتل کارونسرای فعلی آبادان (که در زمان سقوط خرمشهر مقر نیروهای سپاه بود)، برمی گردد و میشود مسئول واحد تعاون.
او در گفت و گو با خبرنگار ما تعریف میکند: بعد از بازگشت به پرشین هتل هنوز واحد تعاون در سپاه پاسداران شکل نگرفته بود و سیدمحمدعلی جهان آرا خواست تا من به عنوان مسئول امور شهدا در سپاه خرمشهر انجام وظیفه کنم، به خاطر اینکه تا آن زمان تشکیلاتی به عنوان تعاون در سپاه و تعریفی برای رسیدگی به امور شهدا مطرح نشده میشود گفت این واحد ابداعی از سوی شهید جهان آرا برای رسیدگی به امور خانوادههای شهدا بود.
او ادامه میدهد: سید محمدعلی جهان آرا تنها وظیفهای که در قالب امور شهدا به من محول کرد این بود که به دلیل حضور خانوادههای شهدای خرمشهر در شهرها و استانهای دیگر برای سرکشی و رسیدگی به امور و یا رفع مشکلاتشان به منازل آنها بروم، من هم به دستور شهید جهان آرا برای شروع کار ابتدا به واحد امور مالی رفتم و مبلغی که حدود پانصد هزار تومان بود در یک کیف سامسونت که تنها کیف موجود در امور مالی و حتی سپاه خرمشهر بود را بدون تشریفات خاصی تحویل گرفتم و همان روز به سمت شهرستان ماهشهر از نزدیکترین و اولین مکانهایی که خانوادههای شهدای خرمشهر در آنجا ساکن بودند حرکت کردم و چند روزی را با سرکشی و رسیدگی به مشکلات آنها در شهرها و استانهای دیگر کشور سپری کردم.
سمیرمی که از آن سفر با همان چمدان بدون اینکه ریالی از آن کم شده باشد و در حیرت از حجب و حیای مردمانی که نیاز شدیدی به آن پول داشتند بر میگردد تصمیم میگیرد نیرو جذب و با تعریف شرح وظایف این واحد را توسعه دهد و این میشود که در ادامه واحد تعاون سپاه خرمشهر کارهایی همچون جمع آوری زندگینامه شهدا، دعوت از خانوداههای شهدا برای بازدید از مناطق عملیاتی در زمانی که هنوز جنگ ادامه داشت (که به نوعی راهیان نور امروزی بود)، برگزاری برنامههای فرهنگی را هم عهده دار شود.
سمیرمی در این سمت بود تا اینکه بعد از ۲ سال عبدالرضا صالح پور به جای او عهده دار این مسئولیت میشود، صالح پور از سال ۵۸ با شرکت در دوره بسیج عمومی و فعالیت در انجمن اسلامی خرمشهر دوره ذخیره سپاه را گذراند و آموزشهای رزمی و جنگ را فراگرفت. او که یکی از ۲ بازمانده نیروهایی بودند که در درگیریهای شلمچه پیش از ورود نیروهای بعثی زنده به شهر بازگشته بود و ۴۵ روز مقاومت خرمشهر هم حضور داشت. بعد از اشغال بخش شمالی خرمشهر توسط نیروهای بعثی با معرفی به سپاه به عنوان نیروی رسمی در سمت مسئول تعاون کار خود را آغاز کرد.
او میگوید: آن زمان در تعاون سپاه خرمشهر ۱۶ پاسدار، به جز خودم هشت بردار و هفت خواهر فعال بودند. ماموریت این بود که با توجه به اینکه در محورهای محرزی، کوتشیخ، جزیره مینو عملیات در حال انجام بود پیگیری در بحث مجروحین و شهدا انجام شود و تعاون موظف بود از هر فرد که در عملیات مجروح میشد اطلاع داشته باشد.
سمیرمی با بیان اینکه تعاون رزم وظیفه رساندن خبر شهادت و پیگیری محل دفن شهدا را نیز بر عهده داشت، میگوید: تعاون علاوه بر دعوت از خانواده شهدا برای حضور در منطقه جنگی و تامین ارزاق برای این خانوادهها در بحث مجروحین اگر نیاز به اعزام بود موظف به تامین وسیله و اعزام میشد و در زمان شهادت از جمله وظایف تعاون این بود که با خانواده شهید تماس بگیرند و نظرشان را در مورد محل دفن شهید بپرسند که اگر خانواده خواهان انتقال شهید به شهرستان میشدند آمبولانس برای اعزام شهید را فراهم و شهید را به هرکجا خانواده خواسته بود، اعزام میکردند.
او میگوید: در مدت حضورش به عنوان مسئول تعاون یکی از مهمترین کارهایش سرکشی به خانوادههای شهدا در استانهای مختلف بوده است و این مسئولیت را ادامه داد تا زمانی که زمزمه آغاز عملیات بیت المقدس برای آزاد سازی خرمشهر شنیده شد.
با تشکیل تیپ ۲۲ بدر خواست که همچون یک عضو عادی در تعاون این تیپ حضور موثر داشته باشد و مسئولیت را به هم رزمش سپرد و این شد که «حسن آذری نیا» مسئولیت تعاون رزم تیپ ۲۲ بدر خرمشهر را عهده دار میشود.
خودش میگوید: شب قبل از عملیات مسئولیت را بر عهده گرفتم. آن زمان عبدالرضا صالح پور مسئول تعاون سپاه خرمشهر بود و او میتوانست این مسئولیت را عهده دار شود، اما به هر دلیل که من فکر میکنم بخاطر فروتنی او بود مسئولیت را نپذیرفت و من در اولین تجربه حضورم در تعاون رزم فرصتی هم برای برنامه ریزی و سازماندهی کارها نداشتم با این حال بلافاصله وارد عمل شدم.
آنطور که میگوید شناسایی منطقه عملیاتی و تعیین و جانمایی محلهای استقرار اورژانس و مرکز نگهداری پیکرهای شهدا در مدتی کوتاه انجام شد و مانده بود تجهیزات و ادوات.
آذری نیا میگوید: گردان که وارد شد، تعاون را سازماندهی کردیم تا همزمان کار تخلیه شهدا و جانبازان را انجام دهد، اما هیچ چیز نداشتیم. قبل از شروع عملیات با فرمانده تیپ صحبت کردم و قرار شد نزد فرمانده قرارگاه قدس بروم که فرماندهی محوری عملیات منطقه برعهده آن بود.
او داستان رفتنش نزد شهید باقری و گرفتن تجهیزات کافی برای تعاون در نیمه شب را تعریف میکند. آن زمان که با دست خالی و یک نامه از شهید باقری راهی اهواز میشود و با ۱۰ دستگاه وانت و پلاک برای همه رزمندگان به خرمشهر بر میگردد.
«وقتی برگشتم نیروهای تعاون را توجیه، پلاکها را توزیع، رانندگان وانتها را مشخص کردم. در نهایت گروه آماده شد تا همزمان با نیروهای عمل کننده که جلو رفتند بچههای تعاون عقبتر حرکت کنند.»
داستان فعالیتهای تعاون در عملیات بیت المقدس را عبدالرضا صالح پور مسئول تعاون سپاه خرمشهر و عضو ساده تعاون تیپ ۲۲ خرمشهر هم تعریف میکند: یکی از کارهایمان تهیه پلاک بود، برای هر رزمنده یک پلاک که اطلاعات کاملی از تیپ و گردان و دسته را مشخص میکرد. با این وجود از همه میخواستیم این اطلاعات را روی یقیه لباس یا داخل پوتین خود هم بنویسند. همینطور سه گروه مجروحین و شهدا را رصد میکردند. بعضی داخل بهداری، بعضی بیرون و گروهی از خواهران هم در بیمارستان طالقانی که مجروحین را به آنجا منتقل میکردند.
آنها خاطره شهادت گروهی از اعضا تعاون در شب قبل از مرحله اول عملیات در زمان شناسایی مسیر رودخانه کارون، شهادت همرزمانشان در مرحله اول عملیات همزمان با طلوع خورشید و باقی ماندن پیکرهایی که تیر خلاص در شقیقه آنها جا خوش کرده بود تا شروع مرحله دوم را به وضوح به خاطر دارند.
صالح پور هنوز با حسرت از وصیتی میگوید که نتوانست به انجام برساند و آن دفن کردن پیکر شهدای خرمشهری عملیات بیت المقدس به خاطر مساعد نبودن شرایط بود؛ و البته شادی که خاکسپاری شهید قندهاری که بخاطر اشتباه به مشهد منتقل شده بود و چهارم خرداد یک روز بعد از آزاد سازی خرمشهر به شهرش بازگشت تا به آرزویش که آرام گرفتن در خاک این شهر خدایی بود برسد و اولین شهید عملیات بیت المقدس باشد که در گلزار شهدای خرمشهر به خاک سپرده میشود.
خرمشهر، اما ۳۹ سال بعد از آزادسازی همچون صالح پورها، هنوز خاطرات زیادی دارد از تعاون برای آزادیش و حسرت میکشد از نبود تعاونی برای آباد سازیش.
گزارش از سیده فاطمه هلالات
انتهای پیام/ ه