به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان،امام رضا علیهالسلام از بین خلفای عباسی، در دوران زمامداری هارون الرشید، امین و مأمون حضور داشت. در عصر زمامداری هارون، غالباً رفتار امام به مبارزه با نحلهها و جریانات منحرف و عمدتاً در قالب مناظرات گذشت. پس از مرگ هارون و آغاز حکومت امین، منابع از فعالیتهای امام رضا خصوصاً در بُعدِ سیاسی، گزارشی را نقل نکردهاند و حکومت نیز در این دوران به جهت نزاعهای داخلی، مواجههای با وی نداشتهاند. با رویکار آمدن مأمون و گسترش قیامهای شیعی، مأمون به دنبال راهی برای پیروزی بر این شورشها، تصمیم گرفت امام رضا را در حکومت دخیل کند و به همین منظور مقام ولایتعهدی خویش را به عهدهٔ او گذاشت؛ امام نیز با خواست خدا و با لحاظ تدابیری الهی این سِمت را پذیرفت.
این تدبیر شیطانیِ مأمون از آنجا نشأت میگرفت که عباسیان از یک سو در تلاش بودند تا با جعل حدیث و به واسطه اتصال نسلشان به عباس عموی پیامبر، خود را وارثان و خلفای بر حقِّ رسول الله صلی الله علیه و آله جلوه دهند و از دیگر سو به تخریب چهره عترت بپردازند؛ تشکیل جلسات مناظره علما با امام رضا علیهالسلام در همین راستا قرار داشت. اما با تدابیر الهیِ امام رضا، این سناریوی شیطانیِ مأمون، هربار به شکست منجر و روز به روز علاقه مردم به ساحت مقدس عترت افزونتر میشد. در چنین شرایطی، مأمون برای جلب توجه مردم و قداستبخشی به حکومت خویش، چارهای جز تحمیل ولایتعهدی به امام رضا نداشت؛ لذا در حرکتی منفعلانه، تن به این مسئله داد، دریغ از آنکه او هنوز در پازل مأموریت تمدنی امام رضا برای گسترش تفکر شیعی از عربستان تا خاک ایران قرار داشت. مأمون و مشاورانش برای آرام کردن علویان در خراسان و سایر بلاد اسلامی امام رضا را به عنوان پیشوای علویان بسوی مرو فرستاد.
در هر صورت امام رضا علیهالسلام در سال ۲۰۰ هجری قمری از مدینه به سوی مرو حرکت کرد. برخی رویدادهایی که در این زمان اتفاق افتاد شامل موارد ذیل است:
۱ ـ امام برای تفهیم ماهیت این دعوت، هیچ یک از اعضای خاندان خویش را همراه خود نبرد تا از این طریق به مسلمانان بفهماند این سفر، نوعی تبعید است نه سفری مقرون به رضایت.
۲ ـ شیخ صدوق رحمةالله از محول سجستانى آورده است وقتى که فرستادهى مأمون براى بردن امام رضا از خراسان به مدینه آمد، من آنجا بودم. امام به منظور خدا حافظى و براى وداع، به مسجدالنبى کنار قبر رسول خدا صلى الله علیه و آله رفت و مکرر با قبر جد خویش وداع مىکرد و بیرون مىآمد و نزد قبر باز میگشت و با صداى بلند گریه مىکرد. من به امام نزدیک شده، سلام کردم. امام جواب سلام مرا داد. حضرت را در رفتن به سفر خراسان تهنیت و مبارک باد گفتم. امام فرمود: به دیدن من بیا، زیرا از جوار جدم خارج مىشوم و در غربت از دنیا مىروم و در کنار قبر هارون مدفون مىشوم؛ ذَرْنِی فَإِنِّی أَخْرُجُ مِنْ جِوَارِ جَدِّی ص وَ أَمُوتُ فِی غُرْبَةٍ وَ أُدْفَنُ فِی جَنْبِ هَارُون. (عیون أخبار الرضا علیه السلام، ج۲، ص ۲۱۷)
منبع:تسنیم
انتهایپیام/