مستند ساز مطرح ایرانی گفت: طالبان احساس می کند که دست برتر را در میدان جنگ دارد و هر بار خواسته‌هایشان بیشتر می شود.

محسن اسلام زاده، متولد مشهد و فارغ التحصیل رشته تصویربرداری، کارگردان، فیلمبردار و تهیه کننده فعال در زمینه سینمای مستند است.

این مستندساز نام آشنا آثاری درباره افغانستان نیز از خود به یادگار گذاشته است. مستند «تنها میان طالبان»، «سفر به دیار پشتون ها» و «زندگی میان پرچم های جنگی» از جمله آثار ایشان با موضوع افغانستان است که در سال های اخیر بازتاب های فراوانی نیز میان علاقه مندان به حوزه افغانستان پیدا کرده است.

مستند «زندگی‌ میان پرچم های جنگی» آخرین اثر محسن اسلام زاده درباره افغانستان، روز دوشنبه ۲۸ سرطان در تالار اندیشه حوزه هنری به اکران درامد. وی در حاشیه این اکران، گفتگویی با خبرنگار حوزه افغانستان باشگاه خبرنگاران جوان  داشت که متن زیر حاصل این گفتگو است:

یییی

یکی‌ از برجسته ترین مستنداتی که شما ساخته اید مستند «تنها میان طالبان» بود، آیا از خطرات احتمالی که ممکن بود از سوی طالبان شما را تهدید کند نترسیدید؟

تنها میان طالبان در شرایط سختی ساخته شد و در میان طالبان بود؛ همچنین به خاطر خبرنگار بودن ترس و واهمه داشتم و اینکه با ورود به افغانستان وارد دنیای دیگری شدم و همیشه ترس همراهم بود؛ از این لحاظ که خطر کمین ارتش نیروهای آمریکایی و انگلیسی وجود داشت و خطرات بیشتری ما را تهدید می کرد.

چگونه به گروه طالبان اعتماد‌ کردید و در میان آنها برای ساخت مستند تنها در میان طالبان ظاهر شدید و چه دیدگاهی راجع به طالبان پیدا‌ کردید؟

دوستی داشتم که ارتباطاتی داشت؛ ایشان تقریبا خیالم را راحت کرد که در امان هستی و از طریق رابط، میان طالبان بودم. آنها هر شب دست خطها و فیلم هایم را چک می کردند. بنده تصورات دیگری از طالبان داشتم اما آنها نفری را که با من همراه کرده بود با طالبان فرق داشت.

طالبان با گذاشتن آدم متعادل کنار من تصور منو تغییر داد. آنها مدارس خیلی پیش پا افتاده و قدیمی داشتند که فقط آموزش قران می داد.

دو مساله بین طالبان بود؛ یکی اینکه نیروهای طالبان را می دیدم که از همسایه‌های مشخص افغانستان سعی می کرد برایت بجوید و البته ترس از آن همسایه را در وجود طالبان می دیدم و دوم اینکه طالبان تکفیری نیستند. زمانی که رادیو اعلام کرد موصل به دست داعش سقوط کرد من در میان طالبان بودم و می دیدم که انها نسبت به داعش و تفکر تکفیری احساس ضدیت دارد.

طالبان ضد آمریکایی هست و جنگش‌ با آمریکا واقعی بوده و در نتیجه تکفیری نیست اگر هم جنایتی توسط طالبان رخ داده به صورت تکفیری نبوده در کل خط و مش تکفیری ندارند.

ساخت مستند تنها میان طالبان چه دستاوردی برای شما داشته است؟

تنها میان طالبان نقطه عطف در میان کارهایمان بود؛ مستند سازی‌ام را از سال ۱۳۸۳ شروع کردم تا سال ۱۳۹۰. بعد از هفت سال تجربه در مستند سازی مستند اسرار زندان ابوسلیم را ساختم که یک مستند جشنواره‌ ای بود که در جشنواره های اروپا و آفریقا اکران شد و مورد توجه قرار گرفت.

«تنها میان طالبان» حرف های جدید داشت و جنجال هایی را به پا کرد. آن روزها بود که درباره جغرافیای طالبان هشدار دادم. در رابطه با مدل جنگیدن و انگیزه نیروهایشان که آنها در حال پیشروی هستند و در مصاحبه با شبکه های داخلی و خارجی اخطار دادم که به زودی گروه طالبان جزو اخبار صدر اول رسانه‌های بین‌الملی خواهد شد؛ همانطور که قبلا طالبان سانسور شدید می شدند‌ ولی رسانه ها هم مجبور می شوند در رابطه با این گروه بگویند و بشنوند.

از هفت سال قبل این صحبت ها را کردم و الان صدر اخبار دنیا شدند و آمریکایی ها بالاخره مجبور شدند با طالبان پای میز مذاکره بنشینند.

در ادامه فعالیت هایی که‌داشتید دوباره یک کار جدید انجام دادید به نام «زندگی‌ میان پرچم های جنگی». چرا‌ این اسم را انتخاب کردید؟

مستند «زندگی میان پرچم های جنگی» زمانی اتفاق افتاد که زمزمه های حضور داعش در افغانستان به پا شد. این بار سفر مجددی به شمال افغانستان داشتم و برعکس تنها میان طالبان، هم از زاویه طالبان فیلم رو دیدیم و هم از زاویه ارتش افغانستان. از نقاط تحت تسلط دولت هم فیلمبرداری کردیم و هم از جنگشان با طالبان فیلم گرفتیم. راجع به ماجرای میرزاولنگ هم ورود کردیم. با مدافعان میرزاولنگ و مردمش مصاحبه گرفته شد و فیلم با مقوله داعش در افغانستان و طالبان می پردازد.

اینکه چرا اسم فیلم «زندگی میان پرچم های جنگی» شد این بود که فیلم راجع به مردمی هستند‌ که از جنگ خسته شده اند و از طرف دیگر محل زندگیشان توسط گروه های مسلحی بین طالب و داعش دست به دست میشدند؛ بزرگ ترین قربانی جنگ مردم و کودکانی هستند که هیچ پرچمی ندارند و درگیر جنگ هستند. در مستند‌ هم به نمایش آوردم.

یییی

مستند «زندگی میان پرچم‌های جنگی» تفاوتش با تجربه قبلی چه بوده؟ آیا باز هم همان نگاه قبلی را به طالبان داشتید یا نگرشتان تغییر کرده است؟

ترس مردم و برخی مناطق از طالبان را نشان دادم و سعی شد جامعه ای که بررسی می کنم گسترده تر باشد و حرف های گروه مخالف طالبان هم در فیلم آورده شود.

مستند «زندگی میان پرچم‌های جنگی» بیشتر به چه موضوعی پرداخته است؟

موضوع اصلی زندگی، جنگ، طالبان و داعش هستند که به خاطرش به سرپل و جوزجان و فاریاب و نهایتا بادغیس رفتم. اما موضوعات دیگری هم هست که اشاره میکنم: «حضور داعش در افغانستان بالاخص در شمال افغانستان»، «مواجهه با طالبانی که غیر پشتون هستند»، «نظرات مخالفان طالبان»، «ماجرای میرزاولنگ و زندگی در شرایط جنگی در میدان جنگ»

به عنوان کسی که با مسائل روز افغانستان آشنا هستید و فعالیت تان در حوزه افغانستان چشمگیر بوده آینده افغانستان را چگونه می بینید؟

وضعیت بسیار نگران کننده است، علاوه بر اینکه آتش جنگ افروخته شده مشکلاتی مثل خشکسالی و از این قبیل افغانستان را تهدید می کند. اوضاع افغانستان رو به وخامت است؛ با شعله ور شدن جنگ کار تجار و اشخاص هم به مخاطره افتاده است. آدم یاد ۲۰ سال قبل می افتد که افغانستان در آتش جنگ شعله ور شد و آمریکایی ها وعده های پوچ دادند و آخر هم مفتضاحنه از افغانستان خارج شد.

یکی دیگر از نگرانی ها که پس از خروج اشغالگران اتفاق افتاد این است که مناطقی تحت تسلط طالبان قدرت گرفت. دولتی‌ها هم برای شهرهای بزرگتر آرایش دفاعی می گیرند و اینکه طالبان از حرف خودش کوتاه نمی آید. مخصوصا در گرفتن شهرهای بزرگ که چطور می خواهد حمله کنند. مقاومت هم در مقابل طالبان جدی هست نگران این هستم که آتش جنگ داخلی برافروخته شود.

نگرشتان راجع به صلح در افغانستان چقدر به واقعیت نزدیک است؟

کسی که احساس می کند دست برتر در میدان جنگ دارد به سختی مذاکره می کند و ما شاهد این بودیم. زمانی که طالبان سقوط کرد آنها رو هم در آینده افغانستان می دیدم اما دولت آنها را جدی نگرفتند.

کم کم غربی ها آثار شکست و زخم در نیروهایشان پدید آمد؛ شکست آمریکایی ها یک شبه پدید نیامد و این نشان میدهد که غریی ها این حس رو داشتند‌ که در یک باتلاق دست و پا میزنند.

طالبان گفتند بعد از اینکه در سال های اول با حامد کرزی مذاکره کردند و کرزی به تعهداتش عمل نکرد و در حین مذاکره مسائل را با آن طرف خط چک می کرد دیگر به دولت اعتماد نکردیم با همان آمریکایی ها مذاکره کردیم.

طالبان احساس می کند که دست برتر را در میدان جنگ دارد و هر بار خواسته‌هایشان بیشتر می شود. انگار ورق برگشته است؛ ۲۰ سال قبل جناح مقابل طالبان تن به مذاکره نمی داد الان همین طالبان به سختی تن به مذاکره می دهد.

از طرف دیگر پیام ملا هیبت الله مبنی بر اینکه هر چه زودتر تکلیف مذاکره مشخص شود امیدوار کننده است و امید داریم طالبان تن به یک دولت ائتلافی با حضور بزرگان قومی تحت هر عنوان مذاکره صورت بگیرد.

یک مورد دیگر حضور آقای غنی در راس دولت است؛ طالبان نشان دادند که نسبت به ایشان حساسیت زیادی دارند که این از موانع صلح در افغانستان است. شاید اگر کارها توسط عبدالله پیش برود بیشتر به اجرایی شدن کمک شود. با این حال امید داریم که آینده افغانستان در مذاکره بین الافغانی مشخص شود نه در میدان جنگ.

انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.