بیشتر بخوانید
وی بیان کرد: رویکرد اصلی ما به منظور کاری که در حوزه کودکان خیابانی انجام میدهیم توانمندسازی کودک و خانواده است و درواقع، این موضوع مورد قبول همه است که وقتی کودکان برای کار در خیابانها حضور پیدا میکنند قطعا پشت این قضیه یک نیاز اقتصادی وجود دارد و در حقیقت، یک مشکل اقتصادی منجر به این میشود که کودکان به جای این که دوران کودکی خود را سپری کنند به کار بپردازند.
مدیر بهزیستی شهر تهران تصریح کرد: مقوله کودکان خیابانی و کار در تمام جهان وجود دارد؛ به طوری که نه تنها در جوامع توسعه یافته بلکه در جوامع در حال توسعه به شکلهای متفاوتی مشاهده میشود و البته باید گفت شاید ابعاد آن به گستردگی جامعه ما نباشد چرا که شرایط کشور ما بواسطه همجواری با برخی از کشورهایی که دچار مشکل و جنگ و بحرانهای داخلی شده اند ویژهتر است.
وی گفت: به دنبال این موضوع، بیش از ۸۳ درصد کودکانی که توانستیم در طرح توانمندسازی کودک و خانواده جذب کنیم از اتباع بیگانه و عموما این کودکان اهل افغانستان و به میزان کمتر، اهل پاکستان بودند.
پریسا پیرخندان مددکار اجتماعی، ادامه داد: در این خصوص، خوب است که بین کودک کار و خیابانی تفکیکی قائل شویم؛ به طوری که درست است که هر دو در شرایط آسیب هستند اما موارد و نوع آسیب آن ها کاملا با یکدیگر متفاوت است تا جایی که در سال های اخیر، بر اساس پژوهش های انجام شده در زمینه کودکان کاری که در خیابان کار می کنند، بین سال ۹۵ تا ۹۹ تفاوت داریم و آن هم این است که در این زمینه، تعداد کودکان ایرانی به شدت افزایش پیدا کرده است.
وی تصریح کرد: طبق تحقیقات مرکز رفاه دانشگاه علوم بهزیستی، در سال ۹۵، از بین کودکان کار خیابانی، ۴۶درصد ایرانی و ۵۳درصد کودکان افغانستانی بودند اما این آمار در سال ۹۹ بدین صورت بوده است که ۶۲ و نیم درصد کودکان کار در خیابان، ایرانی و ۳۷ و نیم درصد این کودکان، مهاجر و غیر ایرانی بوده اند و این موارد حاکی از این است که در یک سال اخیر، در کشور ما، تعداد کودکان کار خیابانی افزایش پیدا کرده است.
آرام در ادامه عنوان کرد: ما از اواسط سال ۹۹، طرحی را به عنوان طرح حمایت اجتماعی از کودکان کار خیابانی شروع کرده ایم که در این طرح، تا به امروز، حدود ۹۵۰کودک را شناسایی و جذب کرده ایم و همه کودکان در مرکز غربالگری، اسکن عنبیه شده اند و دارای پرونده هستند و آمار ۸۳درصدی اتباع هم که اعلام کردم از میان این تعداد کودکانی است که الان، در حال ساماندهی کار آن ها هستیم و همه آن ها کودکانی هستند که در سر چهار راه ها و خیابان مشغول کار بودند.
مدیر بهزیستی شهر تهران تأکید کرد: این یک واقعیت است که با توجه به جمع آوری صورت گرفته و ساماندهی انجام شده، بیان شده است که در این میان، فقط ۱۷درصد از کودکان کار خیابانی که جمع آوری کرده ایم ایرانی بوده اند و اگرچه بقیه این کودکان به زبان فارسی صحبت می کنند چون پدر و مادرشان در کشورمان حضور دارند و فعالیت می کنند و چهره آن ها هم شبیه تمام افراد ایرانی است اما عموما از اتباع افغانستانی و به میزان کمتری پاکستانی هستند.
طاهره پژوهش مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان در ادامه، در رابطه با آمار مطرح شده اظهار کرد: واقعیت این است که در این خصوص، آمار دقیقی نداریم چرا که برنامه ششم توسعه ما گفته است که ما متعهد می شویم ۲۵درصد از تعداد کودکان کار را کاهش دهیم بدون این که در برنامه کشوری آمار داده شود. به همین منظور، ما باید ببینیم که واقعا برای این کودکان چه کارهایی انجام داده ایم و آیا ساماندهی اتفاق افتاده است ؟! و آیا صرفا کودکان کار را از سطح خیابان ها بردن و از دید ما پنهان بودن آن ها به کار این کودکان پایان می دهد؟ آیا با این کار باعث نمی شویم که بچه هایی که احتمالا این شرایط برای سلامتی آن ها خطرناک تر است، به محیط هایی که خطرات بیشتری دارند سوق داده شوند؟
وی بیان کرد: برای این منظور، مهم برنامه ریزی و اقداماتی هم انجام شده است اما واقعیت این است که اقدامات حمایتی که انجام شده الزاما از سوی بهزیستی نبوده است.به طور مثال؛ دادن یارانه. برخی از خانواده هایی که مجبور بودند تعدادی از بچه های خود را به علت خشکسالی، از شهرستان ها به تهران بفرستند از تعداد این بچه ها کاسته شده است اما شرایط اقتصادی اجتماعی که در جامعه وجود دارد و این حداقل حقوقی که کفاف زندگی را نمی دهد تعداد کودکان کار در خیابان را بیشتر کرده است و ما فقط می توانیم بر اساس مشاهداتمان صحبت کنیم چون آمار دقیقی نداریم و وظیفه دولت و نهادهای دولتی است که آمارها را ارائه دهند.
مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان تصریح کرد: ما به عنوان انجمن حمایت از حقوق کودکان، نخستین انجمنی بودیم که مسئله کودکان کار را در سال ۷۸ مطرح کردیم و آن موقع هم در بسیاری از اوقات، این موضوع انکار می شد و تلاش کردیم که در خانه کودک شوش و ناصرخسرو در جهت حمایت آموزش این بچه ها قدم برداریم و در طول این مدت فعالیتمان، تعدادی از این کودکان را به شکل آزمایشی تحت پوشش قرار دادیم و برای آن ها حامی مالی پیدا کردیم که گروهی از این کودکان به چرخه تحصیل بازگشتند که درواقع، بدین صورت که ما کودک را شناسایی کردیم و در حال حاضر هم جذب آن ها بدین صورت است که حتما باید تحت نظر مددکار باشند و آن مددکار، خانواده را شناسایی کند و ببیند پولی که داده می شود در جهت رفتن به مدرسه آن بچه هزینه شده یا صرف مواد مخدر یا چیزهای دیگری می شود و واقعیت این است که پول این بچه ها تامین کننده آن خانواده است؛ به طوری که گاهی اوقات، بچه ها باید کرایه خانه را تأمین کنند که آن خانواده بتواند در شرایط آسیب، سر پا بماند.
وی گفت: شناخت کودک کار در برنامه ریزی که ما برای آن ها می کنیم تعیین کننده است و در جهان هم تمامی تجربه هایی که وجود دارد بدین صورت است و برای همین، باید دانست که این بچه ها به چه دلیل کار می کنند؟ و ابتدا باید خانواده آن ها را شناسایی کرد و بر مبنای همکاری با خانواده و کمک و آموزش و کمک مالی محدود به آن ها اقداماتی انجام داد که در این میان، مددکار باید این موارد را پیگیری کند و زمانی توانمندسازی اتفاق می افتد که خانواده بتواند خود را اداره کند که در این میان، ما نمی توانیم اسم طرحمان را توانمندسازی بگذاریم، وقتی فکر کنیم که این کودکان را وارد دستگاه توانمند سازی می کنیم و از آن طرف، توانمند بیرون می آیند و مهم این است که این بچه ها را بشناسیم و برای هریک از آن ها و متناسب با زندگی که دارد برنامه ریزی کنیم.
پژوهش ادامه داد: به طور مثال؛ بچه هایی را در میدان هرندی شناسایی کردیم که از شمال کشور آمده بودند و پس از نشستن سر میز مدرسه، شاگرد اول و دوم مدرسه شدند و بعد با حمایت مالی دوساله به شهر خود بازگشتند و آن جا با هزینه کمتر توانستند زندگی کنند و در حال حاضر هم دبیرستانی و در آستانه دیپلم گرفتن هستند. بنابراین، تجربه های موفق سازمان های غیر دولتی وجود دارد که می تواند سرمشق قرار گیرد و با اتکا به آن ها، می توان حمایت از این بچه ها را پیش برد اما مسئله اصلی، بازتولید نشدن کودک کار است. مگر سازمان های غیر دولتی چقدر می توانند کودک تحت پوشش قرار دهند؟
وی افزود: اگر ما ۱۰۰۰کودک هم تحت پوشش قرار دهیم همان طور که در مصاحبه های مسئولین بهزیستی هم وجود دارد، باز هم صدها کودک در طول روز وادار می شوند که وارد فضای کار شوند و بنابراین، باید آن ها را شناخت و با توجه به شناختی که پیدا می کنیم باید بتوانیم برنامه ریزی کنیم و در این میان، در وزارت کار باید مددکار استخدام شود و از طریق وزارت رفاه بتوانند این کودکان را تحت پوشش قرار دهند تا ساختار اقتصادی به نفع این کودکان تغییر پیدا کند.
آرام مدیر بهزیستی شهر تهران ادامه داد: طرحی که ما در حال انجام آن هستیم به صورت کامل، از طریق تشکل های مردم نهاد فعال در حوزه کودکان در حال انجام است و سازمان بهزیستی به عنوان یک نهاد دولتی فقط موضوع نظارت را انجام می دهد که تک تک کودکانی که شناسایی و جذب می شوند به موسسات و مراکز فعال در حوزه کودکان کار سپرده می شوند و این موسسات، کار توانمندسازی را انجام می دهند و درواقع، تمامی این مراکز دارای مددکار هستند و خانواده ها شناسایی می شوند و در حوزه توانمندسازی خانواده نیز فعالیت ویژه ای انجام می شود.
وی تصریح کرد: با توجه به این که عموما این کودکان در هر بار که شناسایی می شوند هویت مختلفی را از خود ارائه می دهند، به همین منظور، کار دیگری که برای اولین بار در این طرح انجام می دهیم، استفاده از اسکن عنبیه است که از طریق این اسکن عنبیه می توان این کودکان را شناسایی کرد.
مدیر بهزیستی شهر تهران گفت: از ۹۵۰ کودکی که در اجرای این طرح جمع آوری کرده ایم فقط ۱۹کودک به طور مجدد به چرخه خیابان ها برگشته اند و اقدامات بعدی برای آن ها انجام شده است. بنابراین، این کار در حوزه توانمندسازی خانواده با استفاده از تشکل های مردم نهاد انجام می شود اما واقعیت این است که ورود کودکان به چرخه خیابان ها یک مقدار دچار اختلال است و بدنبال آن، ورود کودکان از طریق مرزهای همسایه مثل افغانستان و پاکستان به راحتی در حال انجام است و حجم کودکانی که از کشور افغانستان برای کار وارد کشور ما می شوند بسیار زیاد است و این برعهده سازمان بهزیستی نیست و ان شاء الله نهادهای امنیتی و انتظامی در این موضوع جدیت بیشتری به خرج دهند و نکته ای که باید به آن اشاره کنم این است که بین کودک کار و کودک خیابانی کار تفاوت است که منظور بنده، کودکان کار خیابانی است.
آرام تأکید کرد: یکی از دغدغه ها و نگرانی های ما در اجرای طرح حمایت اجتماعی از کودکان کار این بوده است که این بچه ها برای کار به سمت کارگاه های زیرزمینی و مکانی که ممکن است در دید عموم نباشند سوق داده شوند که با معاونت کار وزارت رفاه گفت و گوهایی داشتیم که برای این منظور، در وزارتخانه، آیین نامه های مربوط به این کودکان هم در دست تدوین است و وزارت کار و سازمان های مربوطه هم باید به این قضیه ورود پیدا کرده و از کار کودکان در کارگاه های غیرمجاز جلوگیری کنند.
پیر خندان مددکار اجتماعی، با اشاره به افزایش روزافزون کودکان کار در خیابان، یادآور شد: واقعیت این است که آن چه را که ما نمی بینیم بیشتر جای نگرانی دارد چرا که وقتی آن چیز جلوی چشم ما باشد یک نظارت عمومی بر محیط وجود دارد اما نکته این است که سازمان بهزیستی، چند طرح و اقدام در زمینه کودکان کار و خیابان دارد و موضوع توانمندسازی در طرح کودک و خانواده سازمان بهزیستی، یک طرح حمایتی آموزشی و اتفاقا جزء طرح های خوب و کارآمد و موفق این سازمان است و شاید دلیل آن هم به خاطر مشارکت هایی است که بین نهادهای مدنی و دولت شکل گرفته است و دقیقا به صورت اصولی هم پیش می رود و کار به تشکل های مردم نهاد و مددکاران هم سپرده شده است و در یک دوره های پنج ساله دارند توانمندسازی را روی کودک و خانواده انجام می دهند.
این مددکار اجتماعی اظهار کرد: واقعیت این است که بیشتر تمرکز روی طرح جمع آوری کودکان بوده که طرحی است که سازمان بهزیستی با مشارکت شهرداری و ارگان های دیگر در حال انجام است و نقد ما بیشتر به این طرح است چرا که طرح جمع آوری کودکان کار در خیابان، خیلی رویکرد ضربتی دارد و کاملا بچه ها را از خیابان دستگیر و به مراکز نگهداری منتقل می کنند و درواقع، نقد بنده به سازمان بهزیستی برای این طرح است. به خاطر این که طرح حمایتی کودک و خانواده، یک طرح ارجاع به مراکز باز را دارد که یک بازه زمانی، اصولی را برای حل این مسئله، درنظر گرفته است اما در مقابل، ما طرح جمع آوری هم داریم که ارجاع به مراکز بسته است و کودک را در خیابان به مثابه یک مجرم دستگیر می کنند و به مراکز نگهداری سازمان بهزیستی انتقال می دهند که کودک تا ۲۱روز می تواند در آن جا باشد و ما در شرایط کرونا و قرنطینه، مشاهده می کنیم که کودکان حتی اجازه دیدن خانواده های خود را هم ندارند و ما خانواده هایی را داریم که دو ماه تمام نتوانسته اند کودک خود را که با ترس در خیابان دستگیر شده و به یک مرکز ناشناس منتقل شده است را ببینند و ما نمی دانیم که بر کودکان چه می گذرد.بنابراین، فکر می کنم که این رویکرد باید تا حدی تغییر کند تا بتوانیم بیشتر به سمت حل مشکلات کودکان کار برویم.
آرام در ادامه مطرح کرد: موضوع طرح حمایتی آموزشی، به عنوان یک طرح موفق، سابقه دیرینه ای دارد و در حال انجام است اما این طرح مذکوری که اشاره کردند، عنوانش جمع آوری نیست و رویکرد ما هم جمع آوری کودکان و اصلا ضربتی نیست و یک کار مداوم در حال انجام است و از طرفی، این بچه ها به مدت ۲۱روز در مرکز نمی مانند و تنها بچه هایی حداکثر تا این مدت در مرکز می مانند که هویت آن ها مشخص نباشد و اداره کل اتباع استان باید هویت این بچه ها را مشخص کند و بچه های ایرانی حتی یک روز هم در مرکز نمی مانند و بلافاصله بعد از شناسایی و جذب، ترخیص می شوند و به همین مراکز حمایتی به منظور ادامه توانمندسازی آن ها سپرده می شوند و تنها گروهی که در مرکز باقی می مانند بچه های فاقد سرپرست هستند. یعنی بچههایی که سرپرست موثر ندارند.
پیرخندان مددکار اجتماعی در ادامه اظهار کرد: بدنبال موضوع مطرح شده مذکور، نکته ای که وجود دارد این است که برای ما کودک افغان و ایرانی تفاوتی ندارد و کودک، کودک است و اگر کودک افغان هم در آن مراکز می ماند آن هم کودک است و او هم در مرزهای جغرافیایی در حال زندگی کردن است که بدون خواست و اراده خودش وارد شده است و لازم است که مورد حمایت قرار بگیرد و حق و حقوق او هم رعایت شود و من به عنوان مددکار اجتماعی، چندین پرونده در حال پیگیری داشتم که با پدر و مادر کودکان اینچنینی در ارتباط بودم و هر قدر تلاش کردیم اداره اتباع هیچ نوع همکاری نکردند که کودک، حداقل، بتواند با والدین خود ملاقات داشته باشد.
آرام مدیر بهزیستی شهر تهران بیان کرد: برای ملاقات کردن این کودکان محدودیتی نداریم و در مراکز، خانواده ها ملاقات می کنند اما آن چیزی که باعث می شود بچه در مرکز بماند موضوع حضور قانونی و یا غیر قانونی این افراد است و ما برای این که بتوانیم حمایت های بعدی را برای این خانواده ها داشته باشیم باید وضعیت حضور این خانواده ها در ایران مشخص باشد. به همین خاطر، ممکن است مدت حضور اتباع افغانستان در مراکز بیشتر باشد چون باید به اداره کل اتباع مراجعه کنند و مدارک مورد نیاز را بگیرند وگرنه کودکان افغانستانی که حضورشان در ایران به صورت قانونی است بلافاصله ترخیص می شوند و حضورشان در مراکز حتی به یک روز هم نمی کشد و به طور متوسط هم بچه هایی که دنبال مدارک قانونی شان می روند حداکثر یک هفته در مراکز باقی می مانند و بعد از این مدت، بلافاصله به مراکز حمایتی آموزشی سپرده می شوند تا ادامه مراحل حمایتی از طریق آن مراکز صورت بگیرد و حمایت های مالی را هم سازمان بهزیستی از طریق آن تشکل های مردم نهاد برای خانواده ها انجام می دهد.
پژوهش مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه داد: وقتی که در طرح کودک و خانواده، ۵۰۰هزار تومان در سال برای هزینه یک بچه داده می شود و آن بچه ممکن است ماهی یک میلیون تومان درآمد داشته باشد این ها چه همخوانی با هم دارند؟ ما بحث اصلی مان این است برنامه هایی که سازمان بهزیستی برای این بچه ها برنامه ریزی می کند منطبق بر واقعیت نیست، گاهی اوقات، بچه ها می گویند که از ما دفاع کنید که حق ما این است که کار کنیم و چرا وقتی کار می کنیم ما را می گیرند و به این مراکز می آورند؟ بنابراین، وقتی خانواده ما ندارند و خرج خانه تأمین نمی شود باید بریم دزدی کنیم؟! یعنی درواقع، درک موقعیت و شرایط کودک است.
وی گفت: متاسفانه، خودم با خانواده هایی روبرو شده ام که پسر آن ها را گرفته اند و پدر برای شناسایی فرزندش رفته است و این بار، پدر و پسر را رد مرز کردند و مادر با دو بچه مانده است. یعنی اصل داستان این است که اگر وظیفه سازمان بهزیستی، رشد و بالندگی رفاه اجتماعی است و متولی کودکان، این سازمان است مطمئن هستم که بهزیستی به تنهایی از پس این مشکل که تا این حد پیچیده است بر نمی آید.
مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان تصریح کرد: باید بتوانیم برای این منظور، یک برنامه ریزی کنیم و این موضوع را به کمک هم پیش ببریم و بخواهیم نهادها پاسخگو باشند و ما طبق برنامه ساماندهی با وزارت بهداشت، در رابطه با وضعیت رسیدگی به بهداشت و درمان این کودکان وارد تعامل شدیم که دو بیمارستان را در تهران مطرح کنند تا بتوانند خدماتی برای این منظور ارائه دهند و به صورت رایگان، کودکان کار را ویزیت و درمان کنند که برای این کار، وارد جلسه شدم و مسئول وزارت بهداشت گفت که شما هزینه اش را تأمین می کنید؟ یعنی تمام سازمان هایی که اشاره کردید، از فضای کودکان کار و بخش هایی که باید ساماندهی شوند، دور هستند وگرنه طرح که روی کاغذ خیلی عالی است و همه خانواده ها باید شناسایی و بیمه شوند و یک نفر در خانواده باید حرفه آموزی یاد بگیرد و همه این ها به صورت مکتوب است اما آن چیزی که واقعیت زندگی کودک کار است این است که متاسفانه ممکن است ما ۱۸هزار پرونده کودک کار در مرکزمان داشته باشیم و شناسایی شده هم هستند اما باز هم یک طرح با عنوان شناسایی کودک کار می دهیم و باز به دنبال کلینیک می رویم و به آن ها هزینه می دهیم که کودک را شناسایی کنند و این کودک هم نمی تواند با کودکان دیگر ارتباط برقرار کند و اطلاعات درستی هم نمی دهد.
پژوهش مطرح کرد: ما در خیلی از بخش هایی که کار می کنیم منطبق بر کار کارشناسی نیست؛ به طوری که ما الان می توانیم کودکان کار در تهران را دسته بندی کنیم. یک بخشی از آن ها کودکانی هستند که پس از فوت پدر، درس خود را رها کردند و خرج منزل را تامین می کنند و بخش دیگر، کودکان کار مهاجر هستند که اقتصاد زیرزمینی را اداره و در آبراهه ها کار می کنند و در بدترین بخش ها مشغول به کار هستند و به دلیل کودک بودنشان حق شکایت ندارند و در صورت پایمال شدن حقوقشان هم نمی توانند اعاده شکایت کنند و بخش دیگری از این کودکان، آن دسته از کودکانی هستند که به اسم کودکان در غربت می شناسیم که فرهنگ خاصی دارند و همه این ها نیاز به کار کارشناسی جدی دارد و ما اگر همه کارشناسان و روانشناسان و جامعه شناسان را دعوت کنیم و یک برنامه ای برای این گروه داشته باشند که بعداً بتوانیم به نتیجه برسیم؛ به طوری که در این رابطه ما تجربه مثبت داشته ایم و اگر آموزش و رسیدگی و پیگیری و حمایت باشد خود این خانواده ها و کودکان دوست دارند که شرایطشان را تغییر دهند.
آرام بیان کرد: کودک کار موضوع بسیار گسترده و خانه سلامت هم بحث جداگانه ای است و کودک کار خیابانی هم موضوع متفاوتی است. طرح های مختلفی در حوزه کودکان خیابانی انجام شده است که شاید هنوز نتایج مطلوب حاصل نشده است و ما همه طرح ها را بررسی و نقاط ضعف و آسیب های آن ها را شناسایی کرده و در این میان، طرح حمایت اجتماعی کودکان خیابانی کار را شروع کرده ایم و این طرح هم خالی از ایراد نیست و به صورت پایلوت در شعر تهران اجرا کردیم که بتوانیم بعد از بررسی و برطرف کردن ایرادات، آن را در کشور اجرا کنیم.
وی اظهار کرد: آن چیزی که برای ما مهم است موضوع توانمندسازی کودک است. قبول دارم که با ۵۰۰هرار تومان نمی توان هیچ کاری برای کودک کرد و ما از زمان اجرای این طرح، دقیقا پایان سال ۹۹ به هریک از خانواده هایی که در این طرح شناسایی شدند و وارد چرخه توانمندسازی شدند در وهله اول، مبلغ ده میلیون تومان کمک بلاعوض دادیم تا بتوانیم اقدامات اولیه را برای این کودکان انجام دهیم و تشکل های مردم نهاد، امکانات آموزشی تک تک این بچه هایی که مشغول تحصیل بودند را فراهم کردند و اگرچه کار سخت و طولانی است و تعداد کودکان هم تقریبا زیاد است اما آمار ۱۶ یا ۱۸ هزار نیست و بر اساس همین مراکز حمایتی آموزشی که الان در سطح شهر تهران فعالیت می کنند و تعداد آن ها بیش از ۲۲مرکز است که با این رویکرد در حال فعالیت هستند تا الان حدود ۴هزار و دویست کودک را در سامانه ثبت کردیم و اطلاعات آن ها کاملا موجود است و جزء کودکان کار خیابانی شناسایی شده اند و فعالیت های توانمندسازی آن ها در حال انجام است.
آرام تصریح کرد: تاکید ما بر این است که کار باید از طریق تشکل های مردم نهاد انجام شود چراکه تجربه های این مراکز در این حوزه بسیار مثبت و عالی است و حتی جذب و شناسایی این کودکان از طریق بخش غیر دولتی در حال انجام است و ما به عنوان بخش دولتی ورود پیدا نکردیم و افرادی که سر چهارراه ها برای شناسایی و جذب حضور دارند حتما همراهشان یک مددکار و روانشناس هم حاضر است و این کارها با مشارکت این افراد انجام میشود و در مراکز غربالگری هم پزشک، مددکار و روانشناس وجود دارد و مداخلات برای خانواده هم در این مراکز انجام می شود و دانشگاه های علوم پزشکی هم برای این منظور همکاری کرده اند و هزینه ها را هم از طریق سازمان برنامه و بودجه حل کردیم و اعتبار خاص هزینه های درمانی کودکان کار به دانشگاه ها پرداخته شده است.
وی گفت: در حال حاضر، اگر تمامی این کودکان، نیاز به خدمات درمانی و بهداشتی داشته باشند این خدمات به صورت رایگان انجام می شود و برای نیروی انتظامی هم اعتبار ویژه ای درنظر گرفته شده است. بنابراین، کودکان کاری که دچار مشکل هستند با توجه به تفاهم نامه ای که با دانشگاه علوم پزشکی بسته شده است می توانند از خدمات رایگان درمانی استفاده کنند.
مدیر بهزیستی شهر تهران در رابطه با ریشه یابی و نحوه پیشگیری از کار کودکان کار تأکید کرد: ریشه یابی این موضوع کار بسیار پیچیده و سختی است و چند عامل مهم منجر به این می شود که از کودکان برای کار سوء استفاده شود که در تمامی دنیا علت های مختلفی برای این منظور وجود دارد که از آن جمله می توان به مهاجرت به عنوان یکی از مهم ترین دلایل این موضوع اشاره کرد و نیازهای اقتصادی از دیگر دلایلی است که عمده خانواده هایی که ما کودکانشان را جذب می کنیم با آن روبرو هستند و به همین دلیل، باید یک سطح رفاه متناسبی در جامعه برقرار شود که این نیاز اقتصادی در خانواده به وجود نیاید که آن ها از کودک خود برای این منظور و تأمین معاش خود استفاده کنند.
وی با اشاره به ورود و خروج مهاجرین از مرزها عنوان کرد: برای این منظور، باید دقت بیشتری صورت بگیرد چرا که ورود از کشور افغانستان به کشور ما به سادگی و به راحتی در حال انجام است؛ به طوری که کودکان از کشور افغانستان به راحتی وارد ایران و شهر تهران می شوند که باید به موضوع مرزها توجه زیادی شود که از ورود این افراد جلوگیری شود.
آرام با اشاره به مشکلات خانوادگی به عنوان دیگر دلیل این آسیب اجتماعی ادامه داد: برای این منظور باید به آموزش ها و مهارت ها در خانواده ها بیشتر پرداخته شود و مهم تر از همه این ها ایجاد یک رفاه نسبی و عدم نیاز خانواده ها به درآمد از طریق کودکان است که همه دستگاه ها و متولیان امر باید وارد این موضوع شوند و این کار را پیگیری کنند.
پژوهش مدیر عامل انجمن حمایت از حقوق کودکان ادامه داد: ساختار اقتصادی باید درست شود یعنی بر اساس تجربه های کشورهای دیگر، وقتی کشور صنعتی می شود خود به خود زمان حضور کودک در کار تفاوت پیدا می کند. بدین معنی که وقتی کار آنقدر تخصصی است دیگر بدین صورت نیست که پس از ۱۸ سال، فرد سریع در چرخه کار قرار بگیرد. بنابراین، بخش اساسی این موضوع، تلاش در جهت اصلاح ساختارهای اقتصادی و صنعتی شدن کشور است. برای روشن شدن این موضوع نگاهی به گذشته کنیم تا جایی که قبل از دهه ۸۰ ما موضوع کودک زباله گرد نداشتیم.
وی افزود: مشاهده می کنیم هر سیاست گذاری که اتفاق می افتد تا چه اندازه می تواند در زندگی کودکان تاثیر بگذارد و آن سیاست هایی که قرار است رخ دهد باید اصلاح شوند و منافع کودکان در آن ها درنظر گرفته شوند و بدنبال آن، بسیاری از کشورها دارای این تجربه ها هستند و ما باید بتوانیم از تجربه های بین المللی استفاده کنیم اما به هر حال، نمی توانیم منتظر باشیم چون ساختارهای اقتصادی اصلاح نمی شوند و باید حداقل رفاه اقتصادی را تعریف کنیم و از سیاست گذاران بخواهیم که حداقل رفاه های اقتصادی را فراهم کنند و اصل هم به رسمیت شناختن حقوق کودک است.
پژوهش در پایان خاطرنشان کرد: همه کودکانی که در چارچوب جغرافیایی این کشور هستند، حق دارند از حداقل رفاه های اقتصادی برخوردار باشند و الان بیشتر از همه، شناسایی وضعیت خانواده های این بچه ها و برنامه ریزی برای این کودکان باید مورد بررسی قرار گیرد و آموزش مهارت های زندگی و خودآگاهی و تصمیم گیری به خانواده ها و کودکان هم بسیار مهم است چرا که وقتی این موارد وجود نداشته باشد بچه خود را به سمت کار در خیابان ها سوق می دهد و موضوع آموزش ها برای این منظور باید وارد کتاب های درسی شود و ما باید از طریق آموزش و پرورش حقوق کودک را مشاهده کنیم و نباید حق کودک نقض شود و صرفا جذب کودک در مرکز فایده ای ندارد و ایجاد نهادهای مددکاری برای حمایت پایدار از کودکان هم بسیار مفید است.
بیشتر بخوانید
انتهای پیام/