جمعی از شاعران آیینی کشورمان در رثای حضرت علی اکبر (ع) ابیاتی را سروده‌اند.

به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت  گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، به مناسبت شب هشتم محرم که منتسب به حضرت علی اکبر (ع) است، شاعران آیینی کشورمان ابیاتی را سروده‌اند که در ادامه برخی از آن‌ها را می‌خوانید:

 

قد رعنای تو، چون سرو سپیدار شده
کربلا محو رخ احمد مختار شده

دور تا دور سرت آیینه می‌چرخانم
بسکه گیسوی بلند تو دل آزار شده

تا کمی راه روی این دل من می‌لرزد
قد طوبایی زهراست پدیدار شده

چشم بد دور از آن قد رشیدت پسرم
قامتت شانه به شانه با علمدار شده

گر ترک خورده لبت غصه مخور‌ای بابا
تشنه‌ی وصلی و هنگامه‌ی دیدار شده

تا صدای تو شنیدم که پدر زود بیا
گفتم‌ای وای علی بی کس و بی یار شده

نیزه‌ها رفت چو بالا به سر خویش زدم
وسط معرکه این یاس گرفتار شده

کوچه‌ای باز شدو هر که زره آمدو زد
ماجرای تو شبیه درو دیوار شده

زشکافی که به پهلوی تو خورده پیداست
نوک نیزه اثرش، چون نوک مسمار شده

دشمن آن بغض علی را سر تو خالی کرد
تن تو طعمه هر گرگ جگر خوار شده

بین محراب دو ابروی تو از هم شد باز
صورتت جلوه‌ای از حیدر کرار شده

خیز و زیر بغلم گیر و سوی خیمه ببر‌
ای جوانم ز غمت دیده‌ی من تار شده

اربا اربایی و کس معنی آن کی فهمد
این عبا تا به ابد محرم اسرار شده

قاسم نعمتی

***

باز دلشوره‌ای افتاده به جانم چه کنم
تندترمیزند آخرضربانم چه کنم

پسرم رفته و چندیست از او بی خبرم
باز هم بی خبری برده امانم چه کنم

آه یا راد یوسف پسرم برگردد
نگرانم نگرانم نگرانم چه کنم

همه ترسم از این است صدایم بزند
دیر خود رابه کنارش برسانم چه کنم

گرگهادور وبر یوسف من ریخته اند
پدری پیرم وافتاده جوانم چه کنم

به زمین خورده انار من وصد دانه شده
جمع باید کنم او راو ندانم چه کنم

جگرسوخته ام را زحرم پوشاندم
مانده ام زار که باقد کمانم چه کنم

محسن عرب خالقی

***

بسته اشعار شب هشتم محرم
قصد دارد بدود تاب و توانش رفته
پیرمردی که غریبانه جوانش رفته

هرچه میخواست که با پا برود باز نشد
عجبی نیست سوی معرکه جانش رفته

وقت پیری همه امید پدر‌ها پسراست
تکیه گاه قدو بالای کمانش رفته..

فرصت اینکه کند پا به رکابش هم نیست
دیر راهی شود از دست زمانش رفته

از سر ماذنه افتاد موذن برخاک
تا به خیمه غم هنگام اذانش رفته

باچه ضجری به سر نعش علی می‌آید
باچه حالی که توان بهر بیانش رفته

آمد و دید پیمبر به زمین افتاده
آمد و دید که حیدر ضربانش رفته

هرچه میدید علی بود علی بود علی
بدنش بیشتر از حد مکانش رفته

آنقدر نیزه به هرجای تنش ریخته اند
که توان از بدن نیزه زنانش رفته

تیر‌ها مثل حسن با بدنت لج کردند
هرچه تیر است دراین دشت نشانش رفته

عصمت الله به بالای سر شاه آمده
دید افتاده کنارش، وَ جانش رفته

نوبت کار جوانان بنی هاشم شد
کار بسیار جوانان بنی هاشم شد

سید پوریا هاشمی

***
پدر آرامش دنیا، پدر فرزند أعطینا
پدر خون خدا اما، پسر مجنون پسر لیلا

به کم قانع نبود اکبر، لبالب گشت از دلبر
به یکدیگر رسید آخر، لب رود و لب دریا

پسر دور از پدر می‌شد، مهیّای خطر می‌شد
پدر هی پیرتر می‌شد، پسر می‌بُرد دل‌ها را

در این آشوب طوفانی، مسلمانان مسلمانی
مبادا اینکه قرآنی بیفتد زیر دست و پا

پسر زخمی، پدر افتاد، پسر در خون، پدر جان داد
پسر ناله، پدر فریاد، میان هلهله، غوغا

پسر از زخم آکنده، پسر هر سو پراکنده
پدر، چون مرغ پرکنده، از این صحرا به آن صحرا

که دیده این‌چنین گیسو چنین زخمی شود پهلو؟
و خاک‌آلوده‌تر از او به غیر از چادر زهرا

سید حمید رضا برقعی

***

بسته اشعار شب هشتم محرم
بار من را کمرم نه سر زانو برداشت
کاسه‌ی زانوی من در طلبت مو برداشت

در خداحافظی ات بود که من افتادم
آه راحت نتوان چشم ز آهو برداشت

آهوی خوش قد و بالای حرم، میکُشَمَش
نیزه زن را که رسید از رویت ابرو برداشت

هر چه کردم بخدا روی به قبله نشدی
علتش نیزه‌ی آن بود که پهلو برداشت

دیدم از دور کسی رَختِ تو را میپاید
آمدم زودتر از من او همه را او برداشت

زخم‌های بدنت از دو طرف مرتبط اند
هر کسی نیزه‌ای از پشت زد از رو برداشت

بین ِ میدان نشد، اما وسطِ خیمه که شد
آخرش عمه‌ی تو دست به گیسو برداشت

بخدا خسته شدم آه کجایی اکبر
کاسه‌ی زانوی من در طلبت مو برداشت

عاقبت توی عبایی جگرم را بردم
با چه وضعییتی آخر پسرم را بردم

علی اکبر لطیفیان

***
ثمر دلم که وجود تو شده پاره، چون جگرم علی
منم آسمان ولایت و تو ستاره سحرم علی
بنگر ز داغ تو‌ای پسر، که چه آمده به سرم علی

تو بگو چگونه نگه‌کنم، که تو جان دهی به برم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

نه مراست طاقت داغ تو، که تو در جمال، پیمبری
پدرت قتیل غم تو و تو شهید نیزه و خنجری
به کدام زخم تو بنگرم، که قتیل این‌همه لشکری

تو ز زین فتادی و آسمان، شده تیره در نظرم، علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

مه آرمیده به خون من، بدن لطیف تو یکسره
ز هجوم نیزه و تیر‌ها شده حلقه‌حلقه‌تر از زره
همه زخم‌های تن تو را، زده نوک نیزه، به هم گره

به شهادت همه تیغ‌ها، شده سینه‌ات، سپرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

به صدای گریۀ عمه‌ات، به سرشک دیدۀ خواهرت
به رباب و اشک خجالتش، به گلوی خشک برادرت
که دریده فرق تو را ز هم؟ که نشانده نیزه به حنجرت؟

به‌کدام زخم تو خون دل، چکد از دو چشم‌ترم علی؟
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

به کدام عضو تو بنگرم؟ که جدا شدند جدا جدا
تن پاره‌پاره نشان دهد، که هزار بار شدی فدا
ز هزار زخم تو می‌رسد، به فلک صدای خدا خدا

به چه طاقتی بدن تو را، سوی خیمه‌ها ببرم علی
پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی، پسرم علی

غلامرضا سازگار

***

بسته اشعار شب هشتم محرم

ای قامتت هبوط بهشت پدر، علی
وی روح و جان من، قدمی پیش تر، علی‌

ای روی و خوی و صوت تو آئینه‌ رسول
با خنده می‌روی به کدامین سفر، علی

نازل کدام آیه شد‌ای مصطفای من
آهنگ جبرئیل لبت خوش خبر، علی

عطر تبسّم تو کند زنده، وحی را
قالو بلی شنیده پدر از پسر، علی

رِندانه می‌روی به تمنّای فتلگاه
هل من مبارزت ز عطش بیشتر، علی

آه‌ای جوان خوش بر و رویم سخن بگو
دیگر مکن ز غصّه مرا خون جگر، علی

محراب کوفه آمده تا کربلا مگر
که فرق گیسویت شده تا عمق سر، علی

در اشهدت ضمیر «محمد» حضوری است
خود را مگر در آینه کردی نظر، علی

منعم مکن که «یا ولدی» مرهم من است
من داغدیده ام که شدم نوحه گر، علی

از من نیایش پدرانه، ولی ز تو ...
دستی بکش به گوشه‌ی چشمان تر، علی

جمعی به انتظار قدوم تو مضطرب
قومی نگر به هلهله، بی درد سر، علی

با پیکرت چگونه به سوی حرم روم
بابا ز نعش توست زمینگیرتر، علی

تا عمّه ات نیامده برخیز‌ای جوان
نعش مرا به دست جوانان ببر، علی

محمود ژولیده
***
بی عصا آمد عصایش را زمین انداختند
پیش چشمش مصطفایش را زمین انداختند

حل مشکل‌های هر پ‍یری جوانش می‌شود
آه این مشکل گشایش را زمین انداختند

بار دیگر بین کوچه پهلوی زهرا شکس‍ت
بار دیگر مجتبایش را زمین انداختند

دست بر روی محاسن داشت مشغول دعا
احترام ربنایش را زمین انداختند

این علی اکبر دگر صد‌ها علی اصغر است
تکهء آیینه هایش را زمین انداختند

بود آویزان مرکب نای افتادن نداشت
با کمر افتاد و پایش را زمین انداختند

نوبت کار جوانان بنی هاشم شد و
پیش بابایش عبایش را زمین انداختند

چند عضو پیکرش را از زمین برداشتند
چند قسمت از تنش را چند جا انداختند

سید پوریا هاشمی

***

بگو هنوز برایت کمی توان مانده
بگو هنوز برای حسین جان مانده؟

فقط برای نمازی کنار بابا باش
هنوز نیمه‌ای از روز تا اذان مانده

چه میشود کمی این پلک را تکان بدهی
چرا که چشم تو خیره به آسمان مانده

کمر شکسته ام از حال و روز من پیداست
عجیب بر جگرم داغ این جوان مانده

بیا به گریه‌ی این پیرمرد رحمی کن
عصای من نشکن، قامتی کمان مانده

نسیم هم بدنت را به دست می‌گیرد
شبیه مشت پری که در آشیان مانده

شدی شبیه اناری که دانه دانه شده
کمی به خاک و کمی دست باغبان مانده

شبیه مادر من جمع میکنی خود را
که بین پهلوی تو درد بی امان مانده

چنان به روی سرت ریختند، ترسیدم
هزار شکر که از تو کمی نشان مانده

حساب آنچه که مانده است از تو مشکل نیست
دوباره میشِمرم چند استخوان مانده

تو را به روی عبا تکه تکه می‌چینم
بقیه‌ی تو، ولی دست این و آن مانده

چقدر روی دو چشمت هلال ابرو هست
برای بدر شدن ماه من زمان مانده

چقدر تیغه لب پر، میان دنده‌ی توست
چقدر نیزه شکسته در این میان مانده

تو را از این همه غم میکنم سوا، اما
هنوز داغی یک نیزه در دهان مانده

قرار نیست پدر جان دهد کنار پسر
هنوز قصه‌ی گودال و ساربان مانده

قرار نیست فقط عمه ات بماند و من
ببینی اش که میان حرامیان مانده

کمی به روی سرم باشد و میان حرم
که چند دختر نوپا به کاروان مانده

بدون تو بدَود چند بار تا گودال
ببیندم که نگاهم به آسمان مانده

کمان حرمله تیری به سینه ام زده است
به چند جا اثر نیزه‌ سنان مانده

نشسته شمر و عرق می‌چکد ز پیشانیش
برای ضربه‌ی آخر نفس زنان مانده

حسن لطفی

***
غم به من چیره شد و تیره جهان در نظرم
خیز و کن یاری ام‌ای چشم و چراغم پسرم

تا صدای تو شنیدم ز رخم رنگ پرید
خبرم داد صدایت که چه آمد به سرم

چشم خود وا کن اگر لب به سخن وا نکنی
مکن از موی پریشان خود آشفته ترم

بسکه غم هست به دل جای غمت دیگر نیست‌
می‌نهم داغ جگر سوز تو را بر جگرم

پیش دشمن مپسند این همه من گریه کنم
داغت آخر کشدم لیک بدان من پدرم

چشمه‌ی چشم مرا اشک فشان خیز و ببین
لب خشکیده مگر‌تر کنی از چشم ترم

منکه خود خضر رهم بر سر تو پیر شدم.
چون نهادم لب خود بر لب تو‌ای پسرم

خصم لبخند زند من کف افسوس به هم
بین دل ریش و از این بیش مزن نیشترم

گه سرت، گاه رخت، گاه لبت می‌بوسم
دلم آرام نگیرد، چه کنم من پدرم

علی انسانی

***


انتهای پیام/

 

اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.
آخرین اخبار