به گزارش گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از قم، مرتضی نجفی قدسی از فعالان قرآنی کشور با ارسال یادداشتی در حمایت از ملت مظلوم افغانستان چنین نوشته است:
بسم الله الرّحمن الرّحیم
قال رسول الله (ص):
«من اصبح لا یهتم بامور المسلمین فلیس منهم و من سمع رجلاً ینادی یا للمسلمین فلم یحبه فلیس بمسلم» (اصول کافی، ج۲، ص ۱۶۴)
رسول خدا (ص) فرمودند: کسی که صبح کند و اهمیتی به کارهای مسلمانان ندهد، او از آنان نیست و کسی که صدای کسی را بشنود که فریاد کمک خواهی از مسلمانان را سر داده و پاسخش را ندهد، مسلمان نیست.
یکی از سیاستهای مبنایی و اصولی جمهوری اسلامی ایران از ابتدای انقلاب اسلامی، حمایت و دفاع از مظلوم در برابر ظالم بوده و این هم بر گرفته از آخرین وصایای امیرالمؤمنین امام علی (ع) به حسنین (ع) است که فرمودند: «کونوا لظالم خصماً و للمظلوم عوناً»؛ یعنی همیشه دشمن ظالم و یاور مظلوم باشید.
بر اساس همین سیاست کلی، جمهوری اسلامی همواره از ملتهای مظلوم و تحت ستم استکبار جهانی همانند فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، افغانستان و حتی بوسنی و هرزگوین در اروپا حمایت و پشتیبانی کرده است که البته این حمایتها با توجه به اقتضائات زمان خودشان به اشکال مختلف بوده است.
مثلاً در مورد ملت فلسطین تا مدتها که امکان کمک رسانی به آنها نبود صرفاً حمایت معنوی بود یا در قبال کشتار مظلومانه مسلمانان در سارایوو در بوسنی و هرزگوین ،ما جز کمک معنوی کار دیگری در آن مقطع نمیتوانستیم انجام دهیم، اما همین نگرش موجب شد تا عموم ملتهای جهان، جمهوری اسلامی را مدافع مظلومان و دشمن ظالمان و ستمگران بشناسند.
یکی از این ملتهای مظلوم و تحت ستم، مردم افغانستان هستند که رهبری معظم انقلاب اسلامی در آخرین موضعگیری خود در قبال تحولات این کشور فرمودند: «ما طرفدار ملت افغانستان هستیم، چرا که دولتها همچون گذشته می آیند و می روند، اما ملت افغانستان است که باقی میماند، جمهوری اسلامی در همه احوال طرفدار ملت مظلوم و مسلمان افغانستان است و روابط ما با دولتها به روابط و رفتار آنها با ایران بستگی دارد، این مشکلات و سختیها کار آمریکایی هاست که ۲۰ سال کشور افغانستان را اشغال و انواع ظلم را به مردم آن تحمیل کردند».
رئیس جمهوری اسلامی ایران جناب حجتالاسلام رئیسی نیز اعلام موضع کردند از نظر ما دولتی و حکومتی در افغانستان مورد قبول است که بر آمده از رأی مردم باشد و تأکید کردند که در دولت آینده افغانستان باید همه اقوام مشارکت داشته باشند تا نمایانگر ملت افغانستان باشند.
بعد از اشغال بیست ساله افغانستان توسط آمریکا که به منظور ساقط کردن حکومت پنج ساله طالبان بر بخشهایی از افغانستان صورت گرفت، ناگهان طالبان بدون هیچ جنگ و رویارویی با کسی به غیر از دره پنجشیر، تمام استانهای افغانستان را اشغال کرد و معلوم بود که طالبان توافقات پشتپردهای با آمریکا داشته و دولت اشرف غنی هم که غلام حلقه بهگوش آمریکا بود به تمام استانداریها و نیروهای نظامی و ارتش افغانستان دستور داد بدون تقابل با طالبان، شهرها را یکی پس از دیگری تحویل آنها دهند، این یعنی خروج آمریکا از افغانستان بعد از بیست سال نمیتواند فرار باشد بلکه تغییر تاکتیک است و مسئولیتهای مهمتری که خود از عهده آنها بر نمیآید، بر دوش طالبان گذارده است.
همگان میدانند که منشأ طالبان از پاکستان و با پولهای سعودیها بوده است. سرویسهای امنیتی پاکستان کاملاً بر طالبان احاطه دارند و همیشه در نبردها کمک آنها هستند و در سرکوب اخیر مبارزان دره پنجشیر ارتش پاکستان با هواپیماها و پهپادهایش بسیاری از مقرهای یاران احمد مسعود در ارتفاعات پنجشیر را بمباران کردند، گرچه تکذیب کردند، ولی هواپیمای ساقط شده پاکستانی در پنجشیر بهترین گواه این جمله است.
اگر آمریکا میخواست طالبان را از بین ببرد حتی نیازی به حمله نظامی نداشت و کافی بود به پاکستان بگوید دیگر بس است و طالبان نباشد و پاکستان هم بلافاصله به طالبان میگفت فعلاً به مدارس خود در پاکستان برگردید!
آمریکا بعد از بیست سال اشغال افغانستان در حالی این کشور را به طالبان سپرد که صدها میلیارد دلار تسلیحات سنگین برای آنها جهت استفاده در جنگهای آینده باقی گذاشت!
اعتماد به طالبان صحیح نیست، آنها در مدت حاکمیت خود در افغانستان هزاران نفر را قتل عام کردهاند و هزاران دختر را به عنوان جهاد نکاح ربودهاند و به آزادیهای اجتماعی زنان هیچ عقیدهای ندارند و دوران حاکمیت آنها برای ملت افغانستان همواره با ترس و دلهره همراه بوده است، گرچه میلیونها افغانی از خوف آنان به کشورهای دیگر از جمله ایران مهاجرت کردند تا حداقل جان خود را نجات دهند.
امروزه ملت افغانستان دچار گرفتاری بزرگی شده است و محاصره دره پنجشیر نشان داد که طالبان به اصول دموکراسی پایبند نیست و بنایش حذف مخالفانش است ؛ قاطبه علما و بزرگان افغانستان آنان را از حمله به پنجشیر برحذر داشتند و راه مذاکره را پیشنهاد کردند، ولی آنها با زور قصد تحکیم حاکمیت خود را بر همه پهنه افغانستان دارند و اگر هم موفق شوند اعتراضات داخلی را سرکوب کنند و همه مخالفین را از سر راه بردارند، چه نقشههایی برای همسایگان شمالی و غربی خود دارند، اعاذنا الله!
مطمئناً باید در این شرایط سنجیده عمل کرد تا مبادا در پازل آمریکا عمل کنیم لذا باید از طالبان خواسته شود از محاصره صدها هزار افغانی تاجیک در درههای پنجشیر دست بکشد و مقدمات دولتی فراگیر با حضور همه اقوام و مذاهب تشکیل شود و نه این دولتی که معرفی کردهاند همه از ملایان پشتون هستند و یکی دو نفر هم که از تاجیک و ازبک هستند در حقیقت از خود طالبان هستند و به شیعیان هم که هیچ سهمی ندادهاند با این که در دولت اشرف غنی چند وزیر شیعه هم داشتیم.
طالبان اگر نماینده واقعی قوم پشتون هستند، بخشی از ملت افغانستان در کنار دیگر اقوام مانند تاجیکها، ازبکها و هزارهها هستند و هیچ قومی نباید نگاه انحصار طلبانه داشته باشد تا بلکه با تشکیل حکومتی فراگیر وحدت ملی در این کشور برقرار شود و آتش جنگ داخلی خاموش شود و طالبان اگر ادعای ضد آمریکایی دارد باید در عمل چنین رفتار کند تا اعتماد همه مردم افغانستان جلب شود.
اما حداقل حمایت ملت ایران از ملت افغانستان باید معنوی باشد مانند حمایتی که در سال ۱۳۷۱ از ملت مظلوم بوسنی و هرزگوین در اروپا داشتیم گرچه مشترکات ایرانیها و افغانستانیها نسبت به مسلمانان بوسنی و هرزگوین بسیار بیشتر است و علاوه بر مسلمانی همسایه بودن و همزبان بودن هم اضافه میشود گر چه عمیقتر بنگری پاره ای از تن ایران قدیم محسوب میشوند. بسیار مناسب میدانم که، چون مقایسه بوسنی و هرزگوین را با افغانستان کردم توجه شما را به بخشی از بیانات رهبر حکیم و دور اندیشمان در آن مقطع اشارهای داشته باشم.
حضرت آیتالله خامنهای در تاریخ بیست و چهارم شهریور سال ۱۳۷۱ در ستایش از حمایت ملت ایران از مسلمانان مظلوم بوسنی و هرزگوین در اروپا چنین فرمودند: «آن روز که شما برای مردم بوسنی هرزگوین آن راهپیمایی عظیم را در خیابانهای تهران و دیگر شهرهای کشور راه انداختید، خیال میکنید کسانی که جلادان بوسنی و هرزگوین محسوب میشوند و پشت سر آن جلادان ایستادهاند آن اجتماع عظیم را ندیده اند؟ ! متأثر نشدند از این که ملت ایران چگونه با عزمی راسخ در یک مسئله بینالمللی ایستاده است و بر اساس مصداق «من اصبح و لم یهتم بامور المسلمین» اهتمام به امور مسلمانان دارد، آن هم با همه وجود و در هر جایی که این مسلم باشد ولو در اروپا! مردم ما چه می دانند مردم بوسنی هرزگوین، مردم سارایوو چه کسانی چگونه مردمی و با چه احساساتی هستند؟ ! ما تا به حال چه ارتباطی با هم داشتیم به جز اسلام، احساس اسلامی و احساس این که ملت مسلمانی زیر ستم قرار گرفته است؟ ! این احساس مردم را به حرکت وا می دارد، مردم ما را به اهتمام به امور آنها وا میدارد. اگر لازم است به خیابانها بیایند با گروههای میلیونی به خیابانها میریزند اگر لازم است کمک کنند و پول بدهند، به حسابهای مربوطه پول میریزند و کمک میکنند، اگر چیز دیگری هم در راه حمایت از برادران مسلمان لازم باشد باز هم ملت ما سینه را سپر میکند و آماده میایستد، این یک نمونه از ملتی است که به وحدت اسلامی به برادری اسلامی و به خویشاوندی اسلامی نیاز دارد».
بیانات رهبری معظم بسیار روشن و شفاف است، حالا ملاحظه بفرمایید که ما در قبال اشغال مجدد افغانستان و در بند کشیدن ملت افغانستان چه واکنشی داشتیم حتی دریغ از یک راهپیمایی! سازمان تبلیغات اسلامی و یا شورای هماهنگی تبلیغات در این مواقع کجا هستند؟ ! چرا ناگهان سکوت میکنند، کسی نمیگوید از مدافعان پنجشیر حمایت نظامی بکنید، امّا حمایت معنوی هم نمیتوانید بکنید؟ ! متأسفانه به همین حمایتهایی هم که به صورت خودجوش و مردمی در فضای مجازی به حمایت از مردم مظلوم افغانستان و محاصره شدگان گرسنه پنجشیر و پناهندگان آواره مرزها میشود، خرده میگیرید و آنها را مسخره میکنید!
شهید حاج قاسم سلیمانی در حمایت از مظلومین مرز نمیشناخت و گزینشی عمل نمیکرد و برای او مظلوم شیعه و سنی، افغانی و عرب و عجم و ملت فلسطین، لبنان، سوریه، عراق، یمن، بحرین و افغانستان هیچ فرقی نمیکرد و لذا سردار دلهای همه مسلمانان و محرومین و مستضعفان شد، حتی مسلمانان مظلوم کشمیر در هند در خانههای محقر خود تصویر او را به تبرک گذاشتهاند! ما باید این آبرویی را که شهید سلیمانی برای جمهوری اسلامی در نزد ملتهای منطقه و جهان ایجاد کرد، حفظ کنیم.
انتهای پیام/ش