به گزارش خبرنگار حوزه احزاب و تشکلهای سیاسی گروه سیاسی باشگاه خبرنگاران جوان، هنوز زمان زیادی از روزهایی که وزیر سابق کشورمان تنها به خاطر پیگیری مطالبات و مشکلات مردمی خبرنگاری مزدور خوانده بود نمیگذرد، برخوردهایی که البته چندان برایمان عجیب و ناآشنا نبود.
مثلا همان روزها بود که رئیس جمهور سابق خطاب به منتقدانش از الفاظی نظیر بی دین، حسود، کاسب تحریم، بی شناسنامه، بی سواد، عصر حجری، مزدور، ترسو، بیکار، دین نشناس، بزدل، فاسد، عقب مانده، تازه به دوران رسیده، هوچی گر و... را به کار برد.
اما حالا مدتها از آن روزها گذشته و به قول قدیمیها آن سبو بشکست و آن پیمانه ریخت. حالا چندی است که دولت سیزدهم بر سر کار آمده است. دولتی که رئیسش از همان ابتدای انتخابات گفته بود که عمیقا به آزادی فکر و اندیشه، آزادی قلم و آزادی بیان اعتقاد دارم. از همین رو نیز برآن شدیم تا درباره لزوم روحیه نقدپذیری در دولت صحبت کرده و تاثیرات آن را بررسی کنیم.
اگر محور گفتوگوها صرفا بر حول منافع ملی باشد قطعا بسیاری از مسائل ایجاد نمیشود. ما باید بدانیم که هر فردی که در مسند قدرت قرار گرفته رئیس جمهور کشور است و موفقیتش متعلق به همه مردم کشور است. هر فردی که در مسند قدرت است باید متوجه منافع ملی باشد و با نقدش منافع ملی را خدشه دار نکند.این دیدگاه متعلق به یک عضو شورای مرکزی حزب ندای ایران یعنی عیسی چمبر بود.
حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا هم درباره لزوم وجود داشتن این روحیه در دولت معتقد است که کارمندان دولت باید گوش شنوایی برای گوش دادن به انتقادات داشته باشند و امکاناتی را آماده کنند که نقدهای مردم به گوش دولت برسد؛ همچنین باید پاسخ مناسبی به انتقادات داده شود؛ زیرا اگر به نقد پاسخ مناسب داده نشود از مسیر خود منحرف میشود و سم مهلکی برای مدیر خواهد بود، زیرا نقد بی پاسخ مانده و عملا انسدادی در مسیر اجرایی مدیر ایجاد خواهد کرد.
به اعتقاد حجت الاسلام نوروزی نماینده مجلس شورای اسلامی برخی مقامات دولتی روحیه تندروی دارند و نقدها را نمیپذیرند. اگر از بیکاری حرف زده شود، میگویند بیکاری نداریم. اگر از برجام انتقادی شود این را مطرح میکنند که هیچ مشکلی نیست و اوضاع از قبل بهتر شده است.
او معتقد است که مسئولان دولتی باید راه را برای انتقاد باز کنند و انتقادات دلسوزانه را بشنوند؛ دولت می تواند به جای برخورد با منتقدین و خطاب کردن آنها با عناوینی چون بی اطلاع و کم سواد، این افراد را دور هم جمع کرده و با آنها درباره دستاوردها و نقایص دولت صحبت کند و از آنها برای رفع مشکلات راهکار عملی بخواهد.
و حالا که صحبت از راههای ارائه نقد شد، شاید بد نباشد تا نظر سایر افراد حزبی هم در این باره بدانیم.
محمدحسن قدیری ابیانه سفیر اسبق کشورمان در ایتالیا میگوید که اگر روش ارائه نامه برای سایر مسئولان حاکمیت هم برقرار شود که افراد نظرات خود را ارائه دهند بسیار خوب است. اما نامههای بسیاری به دفتر ریاست جمهوری میرسد که باید از نامههای متخصصان و صاحب نظران از نامه های عادی که ممکن است خواستار امکانات باشند جدا شوند تا گم نشوند. ضمن اینکه باید نقدها در رسانه هم مطرح شود که به نظر مسئولان مربوطه برسد.
حمیدرضا ترقی عضو شورای مرکزی حزب موتلفه اسلامی هم گفته است که اگر مستندات و یا نقدها منصفانه نباشد و از طریق ارتباطات غیرعلنی و به صورت فضاسازی مطرح شود قطعا هیچ دولتی به این روشها پاسخ مثبتی نخواهد داد؛ اما معتقدم آنهایی که نقد دارند باید دیدگاه خود را از طریقهای مختلف نظیر مجلس و معاونت پارلمانی به خود آقای رئیسی منتقل کنند و یا پاسخ لازم را خواهند شنید و یا نقدشان مورد توجه قرار خواهد گرفت.
حسین کنعانی مقدم فعال سیاسی اصولگرا هم معتقد است که ساز وکار نقد باید در کشور ایجاد شود و رسانهها به خصوص صدا و سیما باید نقش مهمی را در این زمینه ایفا کنند و نقدها باید از رسانه ملی پخش شود. در عین حال هم باید از مسئولان بخواهند که در صدا و سیما به این انتقادات پاسخ دهند، یعنی یک مسیر دو طرفه باشد؛ این باعث تقویت مسیر حکمرانی خواهد شد.
کنعانی مقدم البته در ادامه تاکید کرده که اگر نقد عالمانه و مشفقانه باشد دولت باید از آن استقبال کند. موضوعی که سفیر اسبق کشورمان یعنی محمد حسن قدیری ابیانه هم به آن اشاره کرده و گفته است که هر نقدی را نمیتوان عادلانه و صحیح دانست ، ممکن است برخی نقدها صحیح نباشد.
محمد صادق کوشکی عضو هیات علمی دانشگاه درباره تفاوت نقد و تخریب گفته است که در نقد باید شاخصه ها و میزان های سنجش استاندارد مورد نظر را معرفی کرد و بر اساس شاخصه ها و میزان های تعریف شده، مسائل و عملکردها را ارزیابی نمود و در نهایت اعتبار و وضع عملکرد را بر اساس شاخصه ها توضیح داد.
این استاد دانشگاه معتقد است که هر فرایندی که این مسیر علمی را طی نکند دارای شاخص و توصیف علمی نیست. شخص در آن حاکم است و ارزیابی ارزشی در آن وجود ندارد و نقد نیست، که بنا به نگاه های شخصی و سلیقه ای می توان آن را تخریب، تضعیف و سیاه نمایی نام گذاری کرد.
وی درباره تاثیر این چنین رفتارهایی هم بیان کرده که وقتی فردی بر اساس احساسات مسئله ای را توصیف می کند، در درجه نخست توهین به شعور مخاطب کرده است و فقط میزان احساسات و عواطف را در جامعه افزایش می دهد و به هیچ عنوان مطلوب نیست و نتیجه قابل قبول و واقعی برای رشد جامعه ندارد، زیرا تحریک احساسات یک حرکت مقطعی است.
و اما الان که درباره ضرورت و راههای ارائه نقد بیشتر دانستیم؛ باید دید که دولت سیزدهم تا امروز در این زمینه چه مسیری را پیموده است.
ناصر ایمانی فعال سیاسی اصولگرا میگوید که آنچه تا الان از مجموعه رفتار آقای رئیسی متوجه شدیم این است که او فرد کاملا انتقاد پذیری است و نه الان، بلکه در طول مدتی که او در قوه قضائیه هم حضور داشت فرد انتقاد پذیری بوده است.
با این حال اما عیسی چمبر فعال سیاسی اصولگرا بیان کرده که رئیس جمهور در قبال نقد منتقدان برخورد مناسبی داشته است، البته فضای رسانهای در کشورمان مناسب نیست. برای مثال اگر انتقادی در رویکرد سیاست خارجی دولت انجام میشود مواضع تندی در رسانههای دولت انجام میشود.
قدیری ابیانه هم گفته که یکی از اقدامات خوب آقای رئیسی از همان ابتدا این بود که منتظر نماند تا به او نقد شود، بلکه با برخی از شخصیتهای شاخص جریانات مختلف ارتباط گرفت و از آنها خواست تا نقدهای خود را برای رئیس جمهور ارسال کنند؛ یعنی خود به استقبال نقد رفت.
در پایان باید گفت که به نظر میرسد دولت سیزدهم تا امروز مسیر خوبی را در زمینه انتقاد پذیری پیموده است، اما باید دید که آیا تا پایان در همین ریل خواهد ماند یا خیر؟
فاطمه تورانلو
انتهای پیام/