به گزارش خبرنگار گروه استان های باشگاه خبرنگاران جوان از مشهد، تاریخ عجیبی قدم در مسیرمشهدالرضا (ع) و زیارت حضرت علی بن موسی الرضا (ع)گذاشته بود. همه در طول راه، بیشتر از دلیل سفرش با پای پیاده از او میپرسیدند «چرا اربعین»؟!
زمانی که همه عاشقان و دلدادگان اهل بیت (ع) عزم پیاده روی در مشایه حسینی را میکنند و «ظفر آغرداغ» با لبخندی به همه سوال ها این جواب قانع کننده را میدهد: امام رضا (ع) این طور طلبیدند.
او بر این باور است که همه امورات این سفر به خواست و اراده امام رئوف اتفاق افتاده. از همان روزی که پزشکان بیماری اش را تشخیص دادند تا نذری که از دلش گذشت وخیلی زود از امام مهربان جواب گرفت و کوله بار سفر پیاده اش را به مقصد مشهد بست، سررشته امور به دست خودشان بود.
راهی که او «مسیر بهشت» میخواند و روز اربعین، به مقصد و مقصودش رسید.
حلاوت اولین زیارت گرد خستگیِ پیمودن چند هزار کیلومتر راه، از سر و صورتش میبارد، ولی از شادی دیدن گنبد و گلدسته امام هشتم، تبسم از روی لب هایش محو نمی شود. جمعی از زائران، مشغول عکس و فیلم گرفتن کنار او هستند، ولی تا فرصت می کند، باز سمت وسوی نگاهش سراغ گنبد را میگیرد.
دو خادم الرضا (ع) با عود و اسپند به استقبالش آمده اند و با ذکر و مداحی تا پشت پنجره مطلای مسجد گوهرشاد همراهی اش میکنند. پایش به مسجد که میرسد، ناخودآگاه روی زمین میافتد و با چند بوسه و سجده، خدا را برای رسیدن این روز شکر میکند. مقابل پنجره، تا خادم حرم صلوات خاصه حضرت«ظفر» رضا (ع) را زمزمه میکند، بالاخره بغض چشمها میشکند و در سکوت، همه حرفهای دلش را با امام رئوف درمیان میگذارد.
حالا، احوالاتش با چند دقیقه قبل فرق کرده و شروع به تعریف ماجرای سفرش میکند. حلاوت اولین زیارت، طوری بر جانش نشسته که انگار همه دلتنگیها و خستگیهای سفر، در همین چند لحظه زیارت، محو شده و جایش را شوق و اشتیاق گرفته است.
می گوید؛ از ته دل خواسته، دوباره امام او را بطلبد تا بتواندهمراه خانواده به پابوسی بیاید.
از او میخواهیم احساس اولین لحظاتی که نگاهش به حرم مطهر افتاده را برای ما بیان کند: وقتی از فاصله دورتر چشمم به گنبد حضرت رضا (ع) افتاد از شدت شوق نزدیک بود قلبم از تپش بیفتد.
عنایتی از ایغدیر تا اربعین
همین یکسال پیش بود که پزشکان، بیماری شدید کبدی ظفر را تشخیص دادند. به خاطر اوصافی که از کودکی از زبان مادرش درباره مهربانی امام رضا (ع) و شفای بیماران شنیده بود، نذری از دلش گذشت. نذر کرد، اگر آقا او را شفا دهد، سال بعد، پیاده راهی مشهدش شود. خیلی زودتر از آنکه ظفر فکرش را بکند.
امام رضا (ع) جوابش را دادند و برای کمتر کسی باورپذیر بود که او با آن جسم بیمار و رنجور بتواند با پای پیاده زائر مشهدشود.
یکسال بعد، چند روز مانده به ماه محرم، ظفر همراه کاروانی از ترکیه، برای پابوسی امام علی بن موسی الرضا (ع) با همشهریانش از «ایغدیر» عزم سفر کردند، ولی آنها سواره و او یکّه وتنها با پای پیاده. روزی که نیت میکرد، برآوردش این بودکه چند ماه سفرش طول بکشد. امروز، خودش هم باورش نمی شود که ۴۵ روزه، بیشتر از ۳ هزار کیلومتر راه آمده و روزاربعین زائر حرم مطهر رضوی است.
او از مردم شهرهای مختلف ایران برای شیرینتر شدن تجربه اولین سفر زیارتی اش، بسیار تشکر میکند. می گوید: خدا ازهمه آنها راضی باشد و برایشان دعا میکنم، چون به خاطرعشق و ارادتشان به حضرت رضا (ع) و اهل بیت (ع) خیلی خوب از من پذیرایی کردند و هر کمکی، چه مادی و چه معنوی از دست شان برمی آمد، انجام دادند.
هر کس، در هر شغل و رستهای میشنید که ظفر زائر امام رضاست، خودش را به شکلی شریک ثواب این زیارت می کرد.از مردم عادی گرفته تا سرباز و پلیس و پزشک. میگوید: وقتی برای تاول پاهایم به بیمارستانی مراجعه کردم و فهمیدند که پیاده عازم مشهد هستم، به صورت ویژه به من رسیدگی کردند.بی آنکه پولی از من بگیرند.
از تعداد گرههایی که عابران در طول این مسیر به پرچم همراهش زده اند، معلوم است که تنهایی مشرف نشده وکوله باری از دلهای عاشق را به زیارت آورده است. به قدری اولین زیارت پیاده کامش را شیرین کرده که قصد دارد سال آینده به کربلا و زیارت سیدالشهداء (ع) هم پیاده مشرف شود وبعد از آن به مقصد دمشق و بارگاه حضرت زینب (س) راه بیفتد. ظفر، این مسیر را مسیر بهشت می خواند که بسیار پرخیر و برکت است و معتقد است که همه جوانها باید این راه را بپیمایند تا بهره خود را از آن بردارند.
بهترین میزبان
از او میپرسم، روزی که میخواستی راه بیفتی، از چیزی نترسیدی؟ و در جواب به ما گفت: من هم مثل همه، از اتفاقات پیش بینی نشده راه میترسیدم، ولی به خدا توکل کردم و به کسی که دعوتم کرده بود، متوسل شدم. جایی در اوایل ورودم به ایران، به یک راننده برخوردم که وقتی اضطراب درونی من را احساس کرد، یک کارت عابربانک به دست من داد و با لحنی محکم از روی اعتقاد به من گفت تو راهت را برو. امام رضا (ع) زیر بغلت را میگیرد و میبرد. اصلاً نگران نباش اتفاقات باورنکردنی زیادی را در طول این جاده طولانی پشت سر گذاشته که نمیخواهد به آنها اشاره کند. اما شاید خودش هم نداند که هر چه میگوید، حکایت از حمایت و نگاه ویژه امام هشتم دارد. تعریف میکند؛ لحظه حرکت، همه نقدینگی اش فقط ۶۰۰ هزار تومان بود و امروز که در رواق دارالمرحمه نشسته، دقیقاً همان مقدار، در کیفش پول دارد.
یا اینکه، این همه راه را در شرایط کرونایی سفر کرده، اما درصحت و سلامت به مشهد رسیده است. تعریف می کند.
شبهای زیادی از مسیر بیابانی گذشته و سگهای ولگرداطرافش بودند، ولی تنها با فرستادن یک صلوات، هیچ گزندی به او نرسیده است و... و چه کسی نمیداند که این همه و بیشتراز آن، از لطف و کرامت این امام مهربان است.
بین همه حرف هایش، روی عشق و اعتقاد به اهل بیت طاهرین (ع) تاکید زیادی میکند. می گوید این فرهنگ دینی شهرو دیار اوست و بیشتر همشهریانش، نام فرزندانشان را علی (ع)و فاطمه (س) و ذریه ایشان را میگذارند. سپس با تاکید اضافهمیکند: اگر مردم دوستدار اهل بیت (ع) نباشند، روی بهشت رانخواهند دید. خدا همراه و دوستدار، دوستان اهل بیت (ع) ودشمن، ظالمان و دشمنان ایشان است.
دقایقی پیش از اقامه نماز مغرب و عشاء خادمانِ مدیریت امور زائران غیر ایرانی آستان قدس رضوی طی تشریفاتی با عرض خوشامدگویی گرم و تقدیم بستهایی از هدایای متبرک از جمله یک جلد قرآن کریم به زبان ترکی، پرچم متبرک حرم رضوی و قابی منقش به صلوات خاصه حضرت رضا (ع) پذیرای او وهمراهانش شدند و از او دعوت کردند که سال بعد با جمع بیشتری از همشهریانش مهمان بارگاه نورانی ثامن الحجج (ع) شوند. دعوتی که دوباره لبخند را روی لبهای ظفر وهمراهانش نشاند.
انتهای پیام//ف. غ
۰۹۹۲۲۰۶۵۳۰۸
لطفااگه پیجشوداری برام بفرستشه