به گزارش گروه وبگردی باشگاه خبرنگاران جوان، «جهاد تبیین»، بدونشک یک کلیدواژه راهبردی برای پاسداری از دین و میهن است؛ کلیدواژهای که پس از بیانات رهبر انقلاب در روز اربعین، خطاب به هیئتهای دانشجویی در دانشگاه تهران و با استفاده از محتوای این بیانات، در فضای رسانهای و نخبگانی کشور منتشر شد و موردتوجه قرار گرفت. در شرایط امروز، یعنی در غوغای فعالیتهای رسانهای دشمنان، علیه انقلاب اسلامی ایران و دستاوردهای آن، لزوم ورود جوانان متعهد و دلسوزان نظام جمهوری اسلامی به عرصه «تبیین» بسیار ضروری است.
افزایش سرسامآور ضریب نفوذ شبکههای اجتماعی مجازی و ساده شدن ایجاد موجهای رسانهای و ضدتبلیغ بر بستر این شبکهها و نیز کانالهای ماهوارهای، زمینه را برای شیوع شایعاتی که در راستای ابتلای عمومیِ ناامیدی در جامعه ایران اسلامی تولید میشود، به شدت فراهم کردهاست و این امر، مسئله ضرورت ورود به «جهاد تبیین» را بیش از گذشته آشکار میکند.
با این حال، تنها کشف و آگاهی از این ضرورت، گرهگشا نخواهد بود؛ باید شاخصها و شیوهنامههای صحیح ورود به چنین جهاد حساسی را به خوبی فراگرفت. در غیر این صورت، این امکان هر لحظه وجود دارد که سربازان خط مقدم جبهه «تبیین»، فریب دشمن را بخورند و در زمین غیرخودی بازی کنند.
به همین دلیل، نیازمند بازشناسی عوامل و عناصر ساختاری برای مدیریت صحیح «جهاد تبیین» هستیم. خوشبختانه وجود الگوهای تأثیرگذار در تاریخ انقلاب اسلامی، راه دستیابی به چنین آگاهی و توانمندیای را هموار میکند؛ الگوهایی که در شرایط سخت دوران ستمشاهی و نیز در بحبوحه حوادث تلخ و شیرین پس از پیروزی انقلاب اسلامی، در معرکه جهاد تبیینی زمانه خود حضوری فعال داشتند و بار سنگین پاسخگویی به مردم و بهویژه نسل جوان را به دوش کشیدند. امروز، سالروز شهادت یکی از این قهرمانان و الگوهای حضور و فعالیت در «جهاد تبیین» است؛ شهید سیدعبدالکریم هاشمینژاد.
۲ عرصه «جهاد تبیینی»
شهید هاشمینژاد به عنوان یکی از خطشکنان عرصه «جهاد تبیین»، در دورههای قبل و بعد از پیروزی انقلاب اسلامی شناخته میشود. او به عنوان یک حوزوی باسواد و بهرهمند از هنر قلم و بیان، در هنگامه جولان تفکرات غربی و حیرانی جوانان ایرانی در میان امواج «ایسمها»، وارد عرصه شد و تلاشهای گستردهای را، اولاً برای پاسخدادن به شبهاتی که دشمنان مطرح میکردند و ثانیاً، برای پاسخدادن و تجهیز جوانان مسلمان به سلاح آگاهی، مبذول داشت. به دیگر سخن، حیطه فعالیتهای شهید هاشمینژاد، دو عرصه کاملاً متفاوت، اما با یک هدف مشترک را شامل میشد.
هر یک از این عرصهها لوازم و لحن خودش را داشت. شهید هاشمینژاد در عرصه نخست، بیشتر از ظرفیت قلمیاش بهره میبرد. شاخصترین اثر وی در این عرصه، کتاب مشهور «مناظره دکتر و پیر» است؛ کتابی به نسبت کم حجم که دربرگیرنده مضامین اعتقادی گسترده و پاسخهای مستدل به شبهات دشمنان و بهویژه غربیها علیه اسلام است.
این کتاب، لحنی ویژه دارد و با تمام کتابهای مذهبی مشابهاش فرق میکند؛ زبان نگارش بسیار روان، گویا و قابل فهم است و در واقع، باید آن را یک تجربه جدید نگارشی در زمان خودش به حساب آورد. این مسئله نشان میدهد که شهید هاشمینژاد، به یک اصل بسیار کلیدی باور داشت و آن، دانستن زبان روز و بهکار بستن آن بود؛ موضوعی که در بسیاری از کتابهای وی، مانند «درسی که حسین علیهالسلام به انسانها آموخت»، «پاسخ ما به مشکلات جوانان»، «اصول پنجگانه اعتقادی»، «راه سوم بین کمونیزم و سرمایهداری» و «مشکلات مذهبی روز» قابل مشاهده است.
در این آثار، اولاً کوچکترین توهین یا تعبیر نامناسبی علیه مخالفان بهکار گرفته نشده و ثانیاً، نویسنده به هدف خود که همانا آگاهی بخشیدن به مخاطبان کتاب است، وفادار مانده و از باب اظهار فضل یا دلایل مشابه، از مسیر سادهگویی، بهروزنویسی و بازگذاشتن مسیر پرسش و پاسخ، عدول نکردهاست.
شیوهنامه مناظرات و گفتگوها
این رویکردهای ویژه در مشی مبارزاتی شهید هاشمینژاد را باید در گستره دوم فعالیتهای وی در عرصه «جهاد تبیین»، یعنی تلاشهایش برای پاسخدادن مستقیم به سوالات و تجهیز جوانان مسلمان به سلاح آگاهی نیز، جستوجو کرد. او از سال ۱۳۴۳ با تأسیس «کانون بحث و انتقاد دینی»، عملاً مسیر خود را برای ورود به تبیین مبانی دین مبین اسلام و پاسخ به شبههها و شایعات برای عموم و بهویژه نسل جوان، آغاز کرد. جلسات انجمن، جلسات پرباری بود و پاسخهای مستدل به پرسشهای گوناگون دینی، خیلی زود این کانون را به مرکز موردتوجه جوانان متدین مشهدی تبدیل کرد.
یکی از ویژگیهای شهید هاشمینژاد که باعث جذابیت جلسات کانون میشد، متخلق بودن وی به اخلاق اسلامی و پرهیز از بیان سخنان ناروا و ناسزا درباره افرادی بود که دیدگاههای مخالف داشتند. این شیوهنامه، با پیروزی انقلاب اسلامی و تأسیس دفتر حزب جمهوری اسلامی در مشهد، با قوت مضاعف دنبال شد؛ زیرا در این زمان، با فضای باز سیاسی به وجود آمده، امکان طرح شبهات که عموماً ریشه در دشمنی سیاسی داشت، بیشتر شدهبود.
دفاع مستدل و مؤدبانه شهید هاشمینژاد از مواضع حزب جمهوری اسلامی و انقلاب، عرصه را بر معاندان بهشدت تنگ کرد و آنها که نتوانسته بودند در مناظرات یا مقالاتی که علیه شهید هاشمینژاد و دفاعیات او در تبیین اصول انقلاب اسلامی منتشر میکردند، چیزی به دست بیاورند، به ترور رو آوردند و حذف آن دانشمند خوشبیان و نویسنده توانمند و متعهد را در دستور کار قرار دادند. در حقیقت باید بگوییم، شهادت مظلومانه شهید هاشمینژاد، سند محکمی بر پایداری وی در طریق اخلاقیاش برای تبیین حقایق اسلام و انقلاب بود.
شیوهنامه او، میتواند و باید الگویی برای نسل امروز باشد؛ نسلی که میخواهد در مسیر «جهاد تبیین» گام بردارد. هرچند که روشهای عرضه اطلاعات تغییر کرده و ساختارها و اشکال ارائه پاسخ، دچار تحول اساسی شده است، اما اصول اخلاقی، تغییرپذیر و تعطیلبردار نیستند و الگوی شهید هاشمینژاد میتواند دستمایه جهادگران عرصه «جهاد تبیین» باشد.
منبع: خراسان
انتهای پیام/