به گزارش خبرنگار حوزه قرآن و عترت گروه فرهنگی باشگاه خبرنگاران جوان، امام حسن عسکری (ع) یازدهمین امام شیعیان، در هشتم ربیع الاول سال ۲۶۰ هجری در شهر سامرا به شهادت رسید.
آن حضرت در سامرا تحت مراقبت شدید حکام وقت قرار داشت، لذا به عسکری ملقب شدند؛ به همین علت در آن مدت از طریق نمایندگان، با شیعیان در ارتباط بودند.
علت اصلی امامت امام حسن عسکری (ع) پس از شهادت امام هادی (ع)، وصیت امام هادی (ع) درمورد جانشینی اوست. شیعیان و یاران امام هادی (ع) نیز پس از شهادت ایشان، به امام حسن عسکری (ع) به عنوان امام رجوع کردند، در آن زمان عده ای از شیعیان هم بودند که جعفر بن علی، (معروف به جعفر کذاب) پسر دیگر امام هادی (ع) را امام خود معرفی میکردند.
منافع عدهای باعث شده بود که در بین شیعیان شخصیتهایی باشند که ادعای امامت جعفر کذاب را بپذیرند و بر امامت امام عسکری (ع) اشکالاتی وارد کنند. این افراد که عمدتاً جایگاه علمی مناسبی هم نداشتند مدعی شده بودند که دانش امام را سنجیده و آن را در سطح دانش کامل که برای ائمه (ع) لازم است، نیافتهاند. عدهای نیز مدعی شده بودند که در نامههای امام غلطهای دستوری پیدا کرده اند، کار به جایی رسیده بود که دستورات امام و فرستاده ایشان را نمیپذیرفتند. به همین خاطر بود که امام عسکری (ع) میفرمودند هیچ یک از پدرانشان به اندازه ایشان مورد شک و تردید شیعیان قرار نگرفته است. امام حسن عسکری (ع) در مواجهه با این گونه رفتارها و استمرار نافرمانیها، این موضوعات را از جمله عواملی میدانستند که ممکن است به سلب نعمت الهی منجر شود.
با توجه به شرایط نامساعد و محدودیت بسیار شدیدی که حکومت عباسی برقرار کرده بود، امام موفق به گسترش دانش دامنه دار خود در جامعه نشد؛ اما در عین حال، با همان مشکلات و خفقان موجود، شاگردانی تربیت کرد که هر کدام به سهم خود در نشر و گسترش معارف اسلام و رفع شبهات دشمنان، نقش مؤثری داشتند. شیخ طوسی تعداد شاگردان آن حضرت را بیش از صد نفر ثبت کرده است که در میان آنان چهرههای برجستهای مشاهده میشوند.
در روزگار امام حسن عسکری (ع) یکی از اتفاقات این بود که از طرف خلافت وقت، اموال شیعه، به دست کسانی سپرده میشد که دشمن آل محمد (ص) و جریانهای شیعی بودند، تا بدین وسیله بنیه مالی شیعیان تقویت نشود. به صورتی که نوشته اند احمد بن عبیدالله بن خاقان از جانب خلفا، والی اوقاف و صدقات بود در قم و او نسبت به اهل بیت رسالت، نهایت مرتبه عداوت را داشت.
به علت متفرق بودن اصحاب امام حسن عسکری (ع)، امکان تمرکز برای آنان نبود؛ کسانی چون ابوعلی احمد بن اسحاق اشعری در قم و ابوسهل اسماعیل نوبختی در بغداد میزیستند، فشار و مراقبتی که دستگاه خلافت عباسی، پس از شهادت حضرت رضا (ع) وارد کرده بود، چنان گسترده شده بود که جناح مقابل را با سختترین نوع درگیری مواجه کرده بود. این جناح نیز طبق ایمان به حق و دعوت به اصول عدالت کلی، این همه سختی را تحمل میکرد و لحظهای از حراست و نگهبانی غفلت نمیکرد.
در زمان امام یازدهم تعلیمات عالیه قرآنی و نشر احکام الهی و مناظرات کلامی جنبش علمی خاصی را تجدید کرد و فرهنگ شیعی که تا آن زمان شناخته شده بود در رشتههای دیگر نیز مانند فلسفه و کلام باعث ظهور مردان بزرگی شده بود.
در مورد نحوه به شهادت رساندن امام حسن عسکری (ع) باید گفت که در طول دوران خلفای عباسی، چون معتز و مهتدی آنان همواره تلاش هایی را در جهت شهادت امام انجام دادند که به خواست الهی این تلاشها بی ثمر ماند، اما در دوران معتمد عباسی به دلیل افزایش نفوذ و محبوبیت امام حسن عسکری (ع) در جامعه و توجه روز افزون مردم به ایشان، معتمد به شدت نگران شده و هنگامیکه مشاهده می کند زندان نه تنها از عظمت ایشان نمی کاهد بلکه بالعکس به محبوبیت ایشان می افزاید. به شیوه دیرینه خود یعنی به شهادت رساندن امام در حالیکه شش سال بیشتر از امامت ایشان سپری نشده بود، اقدام میکند.
وقتى که امام حسن عسکرى (ع) رحلت کرد، یارانش در خانه آن حضرت جمع شدند تا بر او نماز بخوانند، جعفر کذّاب هم آمد تا بر آن حضرت نماز بخواند و شیعیان حضور داشتند که ناگهان دیدند جوانى آمد و دامن جعفر را گرفت و وی را از کنار پدرش دور کرد و بر پدرش نماز خواند و مردم نیز با او خواندند و جعفر مبهوت و حیران مانده بود و نمى توانست حرف بزند.
وقتى که از نماز بر پدرش فارغ شد از میان مردم بیرون آمد و رفت و ناپدید شد و نفهمیدند که از کدام سو رفت. بعد از اقامه نماز بر پیکر حضرت، امام حسن عسکری «ع» در همان خانه اى که در سامرا پدرش در آن دفن شده بود دفن گردید.
پیامبر اسلام صلی الله علیه و آله و امامان معصوم علیهم السلام به تدریج مردم را با موضوع غیبت که یک حادثه غیر طبیعی و نامأنوس است و باور کردن آن و نیز تحمل مشکلات ناشی از آن، برای اغلب مردم دشوار میباشد، آشنا کردند و افکار را برای پذیرش آن آماده ساختند.
این تلاشها در عصر امام هادی (ع) و امام عسکری (ع) که به زمان غیبت نزدیکتر شده بودند، به صورت محسوس تری به چشم میخورد؛ به صورتی که که امام هادی علیه السلام اقدامات خود را به واسطه نمایندگان انجام میداد و خودش کمتر با افراد ارتباط مستقیم برقرار میکرد.
این موضوع در زمان امام حسن عسکری (ع)، جلوه بیشتری پیدا کرد؛ زیرا امام از طرفی با وجود تأکید بر تولد حضرت مهدی (عج)، او را تنها به شیعیان خاصّ و بسیار نزدیک نشان میدادند و از طرف دیگر، تماس مستقیم شیعیان با خود آن حضرت، روز به روز محدودتر و کمتر میشد؛ به شکلی که حتی در خود شهر سامرّا به مراجعات و مسائل شیعیان به صورت مکتوب یا توسط نمایندگان خویش پاسخ میدادند و به این صورت، آنان را برای تحمل اوضاع و شرایط و تکالیف عصر غیبت و ارتباط غیر مستقیم با امام علیه السلام، آماده میساختند و این همان روشی است که بعدها امام دوازدهم (ع) در زمان غیبت صغرا در پیش گرفت و شیعیان را به تدریج برای دوران غیبت کبرا آماده ساخت.
انتهای پیام/