به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، کتاب «شیخ فضلالله نوری و مشروطیت: رویارویی دو اندیشه» نوشتۀ مهدی انصاری، برای هفتمین بار در انتشارات امیرکبیر منتشر و در بازار نشر عرضه شده است. یکی از وقایع مهم تاریخ معاصر ایران، انقلاب مشروطیت است که تاکنون درباره آن، آثار و مکتوبات زیادی به رشته تحریر درآمد. در این میان، نقش مخالفان و موافقان آن همواره مورد بحث بوده است. شیخ فضل الله نوری، از روحانیان برجسته شیعه یکی از این شخصیتها بود. وی در پیروزی این انقلاب نقشی تأثیرگذار داشت. پس از مدتی به یکی از مخالفان این انقلاب تبدیل شد. به همین دلیل وی مخالفان و موافقانی جدی دارد. عدهای این شخصیت را فردی میدانند که به شریعت توجه داشت و به خاطر دین با مشروطی خواهان مخالفت کرد.
بیشتر بخوانید
در کتاب علاوه بر بیان خط مشی فکری و نقش موثر شیخ فضل الله نوری در جنبش مشروطیت، باورهای فقهی و استنباطهای اجتهادی و اصولی وی و دیگر مجتهدان عصرش در ایران و عراق درباره حاکمیت نظام جدید و مشروطیت در برخورد با شریعت مرور میشود که بر آن اساس حرکت مشروطه خواهی پی ریزی شد. همچنین به اندیشهها و نظریات روشنفکران و مشروطه خواهان، خواستههای آنها در تجدید نظام سیاسی کشور و تعارض میان دو جناح توجه کرد.
کتاب «ریشهها» نوشتۀ الکس هیلی با ترجمه علیرضا فرهمند برای پانزدهمین بار تجدید چاپ شد. هیلی در این داستان، زندگی خانواده و اجداد خود را به تصویر میکشد. پیام این داستان، وضعیت نابسامان آمریکاییان آفریقاییتبار و بیان رنجها و کاستیهای زندگی آنها در دوران بردهداری و پس از آن است. هیلی به شناساندن مفاهیم تبعیضنژادی، بردگی، بیگاری و تحت استثمار دیگران بودن میپردازد و آنها را محکوم میکند.
رهبر انقلاب درباره کتاب «ریشهها» فرمودند: «یکی از شاخصهای دیگر استعمار و استکبار این است که جنایت را نسبت به ملتها و نسبت به آحاد بشر مجاز میشمرند و اهمیت نمیدهند. این یکی از بلایای بزرگ استکبار در دوران جدید است.» ایشان کتاب ریشهها را یک مثال روشن و مصداق معین بیان کردند که برخورد مستکبرین با بومیان آمریکا را نشان میدهد و خواندن آن را مغتنم دانستند.
کتاب «ریشهها» درواقع روایتی واقعگرایانه و اثری مستند با الهام از زندگی اجداد نویسنده است که در قالب رمان به رشته تحریر درآمد. داستان با تولد قهرمان اصلی «کونتا کینته» در دهکدهای در گامبیا آغاز میشود. او با فرهنگ سنتی رشد میکند و زندگی آرام و بیدغدغهای را همراه خانواده و قبیلهاش میگذراند؛ اما تراژدی از جایی آغاز میشود که بازرگانان برده، او را به دام میاندازند و از دهکدهاش در آفریقا میدزدند.
کونتا به همراه عدهای دیگر از سیاهپوستان در بدترین وضع با کشتیهای تجارت برده به آمریکا برده میشود. الکس هیلی میکوشد در کتاب خود یکبار دیگر تاریخ را، اینبار از زبان بردگان، بنویسد و از سیاهان در برابر تحریفاتی که در تاریخ آمریکا رخ داده است، دفاع و از تطهیر آمریکاییان در ماجرای بردهداری و سرپوش گذاشتن بر تاریخ جلوگیری کند. هیلی میخواهد نشان دهد که در استقلال آمریکا و ثروتمند شدن آن، سیاهان همنژادش چه نقش عمدهای داشتند و آنها را شایسته احترام، ارزش و قدردانی میداند.
انتهای پیام/