به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، جمعه گذشته مستند «۳۶۰ درجه محاصره» برای نخستینبار از شبکه یک سیما روی آنتن رفت. این مستند روایتی از فرماندهی شهیدحاجقاسم سلیمانی و حضور نیروهای ایرانی در کنار گروههای مختلف عراقی در عملیات نجات مردم شهر آمرلی از محاصره داعش است و در روزهای آینده نیز بازپخش میشود.
حامد هادیان، خبرنگار و مستندساز ایرانی مدتی کوتاه پس از شهادت حاجقاسم سلیمانی دست روی این سوژه گذاشت و با حضور در عراق و با جستوجوی افرادی که در این نبرد حضور داشتند، با آنها به گفتگو پرداخت. با این کارگردان درباره این ماجرا و همچنین شناسایی افراد موثر در عملیات برای حاضرشدن مقابل دوربین گپ زدیم و نظر مصطفی وثوقکیا از اهالی رسانه را نیز در مورد این مستند و اهمیت ساخت چنین آثاری جویا شدیم.
آمرلی، سالها بعد
«آمرلی، شهری کوچک در شمال عراق است، شهری که مردمش در زمان حمله داعش ۸۳ روز در محاصره مرگ بودند. از هیچکس برای نجاتشان کاری برنمیآمد تا اینکه حاجقاسم سلیمانی از راه رسید...» این شرحی است که از ماجرای مستند ۳۶۰ درجه محاصره منتشر شده است. مستندی که جمعه ۱۲ آذر برای نخستینبار از شبکه یک سیما پخش شد و چندین بار از شبکههای مختلف روی آنتن رفت از جمله شب گذشته ساعت ۲۰ از شبکه قرآن و ساعت ۲۱ از شبکه پنج سیما به پخش رسید.
همچنین پنجشنبه ۱۸ آذر ساعت ۱۷ و ۳۰ دقیقه از شبکه جهانی جامجم روی آنتن میرود. حامد هادیان، مستندسازی که کارگردانی ۳۶۰ درجه محاصره را بهعهده داشته درباره نقطه آغاز این مستند میگوید: بعد از شهادت حاجقاسم سراغ ساخت این مستند رفتیم. قبل از چهلم ایشان بود که با همراهی یکی از دوستان به عراق رفتیم تا ببینیم چه کاری در این حوزه میتوانیم انجام دهیم. اولین جایی که رفتیم آمرلی بود. البته چند سوژه داشتیم که یکی از آنها ماجرای آمرلی بود.
با شروع مصاحبهها درباره محاصره آمرلی و رفع حصر، متوجه شدیم که آنقدر این موضوع سنگین و وقتگیر است که نمیشود وارد موضوعات دیگر شد. درواقع میخواستیم چند کار انجام دهیم، ولی اولین سوژه آنقدر جذاب بود که همه انرژیمان را روی پرداختن به این عملیات گذاشتیم.
هادیان در مورد پرداختن به این موضوع سالها پس از وقوع عملیات عنوان میکند: پیش از این، ساختن کاری با محوریت حاجقاسم و شرح عملیات ایشان نشدنی بود. بهدلیل جایگاه حاجقاسم نمیشد این فیلمها را ساخت. خودشان هم نامهای زده و بیان کردهبودند نمیشود از ایشان اثری تولید کرد. البته در همین آمرلی سه مستند ایرانی قبل از شهادت حاجقاسم ساخته شد، ولی اسمی از ایشان برده نشدهبود. این آثار از شهر و مردم میگفتند، ولی بیان نمیکردند که چه کسی فرمانده عملیات بودهاست. درواقع از عملیاتی حرف میزدند که فرماندهاش مشخص نبود.
فراتر از یک روایت ایرانی
در این مستند از مردم عراقی تا فرماندهان و نیروهای گروههای مختلفی که در اجرای عملیات شکست حصر آمرلی، فعالیت داشتند، حضور دارند و با تعدادی از آنها درباره آن روزها و نقش حاجقاسم گفتگو میشود. بخشهای کوتاهی از این مستند تکقسمتی هم با صدای راوی و پخش تصاویر همراه است.
هادیان درباره گزینش ساختار روایی این مستند بیان میکند: ما میتوانستیم روایت ایرانی از قضیه آمرلی داشتهباشیم و فقط با ایرانیان دخیل در این عملیات حرف بزنیم، ولی فکر کردیم، چون این اتفاق برای عراقیها افتادهاست اگر خودشان ماجرا را تعریف کنند واقعی و جذابتر است. سعی کردیم بیشتر با عراقیها حرف بزنیم و در این مورد با افرادی از گروههای مختلف صحبت کردیم. او ادامه میدهد: ما با این ماجرا سیاسی برخورد نکردیم.
عملیات آمرلی، عملیاتی است که همه گروههای عراقی در آن با هم همکاری کردند. در عملیاتهای بعدی اینچنین کنار هم نبودند. آمرلی از معدود عملیاتهایی بود که حاضر شدند با همدیگر کار کنند و دلیلش هم خود حاجقاسم بود.
مصائب مصاحبه
باتوجه به گذشت سالها از این عملیات و همچنین معذوریتهای امنیتی از هادیان درباره شناسایی نیروهای موثر در این رخداد و راضیکردن آنها برای گفتگو پرسیدیم که پاسخ میدهد:، چون اتفاق قدیمی بود، حاضر شدند دربارهاش حرف بزنند وگرنه امکانپذیر نبود. بعضی از این آدمها را بهسختی پیدا کردیم. مثلا ابو فدک که در مستند حضور دارد جانشین ابومهدی المهندس است و کلا مصاحبه نمیکند و بهسختی توانستیم پیدایش کنیم و با او حرف بزنیم.
واقعا یافتن برخی از این افراد و راضیکردن آنها برای حاضرشدن مقابل دوربین، شانسی و اتفاقی بود، ولی خدا را شکر که شد و سعی کردیم همه طیفها را در مستند داشتهباشیم. در میان مصاحبهشوندهها افرادی از همه گروههای حاضر در این عملیات حضور دارند که از همه آنها اسم آوردیم. بعضی از این آدمها هنوز به دلایل امنیتی نباید شناسایی شوند و برای همین تصویرشان پخش نشد. اینها کسانی هستند که هنوز در آن منطقه فعالیت دارند و به همین دلیل نامشان را ذکر نکردیم. او درباره برقراری ارتباط با این افراد اظهار میکند: من متوجه زبان عربی میشوم، ولی برای گفتگو مترجم عربی هم همراه داشتیم.
چرا آمرلی؟
در میان عملیاتی که حاجقاسم در آن فرماندهی را برعهده داشته، گروه «۳۶۰دره محاصره» دست روی آمرلی گذاشتهاند. کارگردان این فیلم در مورد چرایی انتخاب و اهمیت آن اظهار میکند: آمرلی چند ویژگی دارد؛ یکی اینکه عملیات بزرگ و اولین عملیاتی بود که علیه داعش در عراق شکل گرفت. قبل از آن فقط داعش حمله میکرد و اولین عملیاتی که نیروهای مقاومت در آن پیروز شدند این بود. بعد از آن پیروزیهای نیروهای حاجقاسم علیه داعش شروع شد.
نکته بعد اینکه در این عملیات مردم حضور داشتند. دیگر عملیات ممکن بود در بیابان یا شهر خالی از سکنه باشد. در اینجا بعضی از مردم محاصره شدهبودند و ماجرا وجهه انسانی داشت. شاید در دیگر عملیات آنقدر وجهه انسانی مساله پررنگ نبود. همچنین تصاویر بیشتری از حاجقاسم در این عملیات وجود داشت. همه تصاویری که در مستند به کار بردیم مربوط به همین جریان بود. حتی صحنههای تیراندازیها و بمبهایی که پخش کردیم مربوط به همین عملیات است.
هادیان درباره مدت زمان تصویربرداری این مستند هم میگوید: بعد از شهادت حاجقاسم تا قبل از چهلم ایشان، دو ماه در عراق تصویربرداری داشتیم و وقتی به ایران برگشتیم دو سال کارهای مستند بهطول انجامید تا امسال به پخش رسید؛ البته در این دو سال مدام سر این کار نبودیم.
آنهایی که نمیدانستند
باتوجه به تعداد اندک آثاری که با این محوریت ساختهشده، ممکن است بسیاری درباره چگونگی شکلگیری این عملیات و نقش ایران در آن اطلاعی نداشتهباشند. کارگردان ۳۶۰درجه محاصره درباره بازخوردهایی که از مخاطبان درباره اطلاع یافتن از چندوچون عملیات آمرلی پس از تماشای مستند گرفتهاست، میگوید:، چون چند مستند دیگر از این عملیات ساخته شدهبود، مردم اطلاعاتی از آن داشتند؛ البته، چون نام حاجقاسم در آن آثار نیامدهبود مردم از این جهت که ایشان چه کاری انجام داده و چطور وارد این محاصره در شهر شده، چیزی نمیدانستند.
درواقع از تاثیر ایرانیان در این رخداد تا این اندازه که در این مستند نشان دادهشده، اطلاع نداشتند. حتی خود عراقیها هم بهجز فرماندهانی که در عملیات دخیل بودند، بقیه نمیدانستند فرماندهی با حاجقاسم بوده و چنین کاری کرده، چون در این مورد اصلا تبلیغ نمیشود. این کارگردان درباره حضور برخی مردم آن منطقه مقابل دوربین و ذکر خاطراتی از حاجقاسم بیان میکند: از مردم فقط افرادی که در همان شهر آمرلی بودند، اطلاع داشتند.
هادیان خبر از انتشار مکتوب مصاحبهها هم داده و میگوید: ما مصاحبههای طولانی با عراقیها و ایرانیان گرفتیم که قرار است این گفتگوها به شکل کتاب دربیاید و فکر میکنم برای سالگرد حاجقاسم منتشر شود.
حقانیت را به تصویر بکشیم
مصطفی وثوقکیا، روزنامهنگار و از اهالی رسانه است که به تماشای این مستند نشسته؛ او با نگاه رسانهای، تحلیلش از این فیلم را چنین بیان میکند:
مستند ۳۶۰درجه محاصره به کارگردانی حامد هادیان از این جهت که نمایشگر اولین حضور حاجقاسم سلیمانی در عراق برای نبرد علیه داعش است، اهمیت بسیاری دارد. شهر کاملا از لحاظ نظامی از دست رفته به شمار میرفتهاست. تمام فرماندهان عراقی و نیروهای کردستان عراق تقریبا ناامید و آماده کشتهشدن حدود ۲۰ هزار نفر مردم شهر بودند تااینکه حاجقاسم حضور پیدا کرد و فرمانده مستقیم میدان شد.
نکته دیگر در این مستند استفاده از مصاحبه طیفهای مختلف عراقی است و این هم نشاندهنده وحدتی است که حاجقاسم در آن مدت میان گروههای مختلف ایجاد کرد. جریان حشدالشعبی، نیروهای نظامی کردستان عراق، ارتش عراق و... پای کار حضور داشتند و فعالیت مشترک انجام دادند. از این جهت عملیات آزادسازی آمرلی مهم است. باید افزود، تصاویری که از حاجقاسم در مستندها وجود دارد، محدود است.
در این مستند تصاویر میدانی دیده نشده از گروههای عراقی گرفته شدهاست. در خیلی از مستندها ایشان غایب بود، ولی در اینجا دیده میشود. مستندساز در گردآوری آرشیو خوبی از تصاویر، تلاشی موثر کردهاست و در این تصاویر شاهد حضور حاجقاسم در این عملیات هستیم.
نمیتوان گفت ۳۶۰ درجه محاصره یک کار شاخص و درجه یک است، ولی سطحش از یک کار معمولی هم بالاتر است. آقای هادیان در این سالها با حضور در دل بحرانها، مستندهایی را ساخته و میشود گفت رشته کار دستش آمدهاست. به همین دلیل متوجه است از چه نوع تصاویری برای روایتش استفاده کند. نکته ارزشمند دیگر حضور خود او در میدان است. این نشان میدهد راوی، دغدغه دارد.
مخاطب صدای او را در نریشنها میشنود و تصویرش را هم در بخشهایی میبیند و این فضای مستند را برای مخاطبان گرم میکند. از این زاویه، مستند او قابل قبول است و توانسته حرف خودش را بزند. هرچند ۳۶ دقیقه زمان زیادی برای مستند نیست که این را هم میشود پای معذوریتها گذاشت. بخشی از این معذوریتها امنیتی و قابل توجیه است. اما به طور کلی اگر مقداری فضا برای مستندسازان این عرصه بازتر شود ما شاهد کارهای خوبی خواهیمبود. چند سال از ماجراهای عراق و سوریه میگذرد. اگر پای درددل مستندسازانی که به این فضا پرداختند، بنشینی، خیلیهایشان از مصائب این حوزه گله میکنند. نیروهای نظامی و امنیتی ما نباید به چشم مزاحم به مستندساز نگاه کنند بلکه باید او را مثل دست راست خود ببینند که میتواند کمک کند.
ما از طرفهای درگیر در این جنگها بودیم. شهدایی داشتیم. اگر فکر میکنیم حرفمان حق است باید با زبان تصویر آن را بیان کنیم که متاسفانه در این خصوص در بخشهای زیادی کوتاهی شدهاست. آمرلی سال ۹۳ آزاد شد درحالیکه مستند آن پس از شهادت حاجقاسم تولید و سال ۱۴۰۰ پخش شدهاست.
هنوز حرفهای زیادی درباره آمرلی ناگفته مانده که جا دارد در فرم مستند یا حتی در قالب داستانی به آنها پرداخته و از زوایای متعدد به این موضوع نگاه شود. باید این حقانیت به تصویر کشیده شود. خیلی از مسائل با تصویر حل میشود. برای مثال در جنگ اول خلیجفارس که آمریکا حمله کرد، دوربین سیانان روی تانکهای آمریکا وارد بحران شد.
مخاطب آمریکایی تصویر را میدید و دیگر نمیپرسید چرا آمریکا حمله کردهاست؟ این درحالی است که اینجا هنوز برای مردم شبهه وجود دارد که ما چرا به سوریه رفتیم؟ باید این سوال را با زبان هنر و تصویر جواب داد. متاسفانه برخی مستندسازان دنبالش نرفتند و در بعضی موارد هم موانع امنیتی، نگذاشته کارهای بیشتری تولید شود. ضمن اینکه باید آثار ساخته شده در سوریه و عراق هم به نمایش دربیاید و بعد بینالمللی پیدا کند. لازم است متولیان این امر در ایران و آن کشورها شناسایی شوند و در این راه همت به خرج دهند.
منبع: جام جم
انتهای پیام/