اگر امروز روایت‌هایی که در حال وقوع هستند را ثبت نکنیم، فردا نمی‌توانیم برای نسل‌ها جا بیندازیم آن چیزی که به خورد ما می‌دهند واقعیت نیست.

به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، سری به سردشت بزنیم، یک فاجعه انسانی! یک شهر در مرز‌های غربی کشور که مثل حلبچه با حمله شیمیایی رژیم بعث صدام مواجه شد.

دیدن یک سالن ورزشی که جنازه شصت و چند بچه را کنار هم گذاشته باشند یا تصویر مردی که روی زمین افتاده در حالی که نوزادی در بغل دارد و صورت تاول‌زده نوزاد نشان می‌دهد یک عامل شیمیایی او را از زندگی محروم کرده چیزی است که از خاطر مردم برود؟

حالا تصور کنید کشوری که این سلاح را در اختیار صدام گذاشته بود الان طرف صلح و امنیت جهان ایستاده و حتی وقتی ما می‌خواهیم قصه آن روز‌ها را تعریف کنیم، فیلم‌هایی می‌سازیم که فقط ضدجنگ است و حتی اشاره‌ای به صدام نمی‌کند.‌
می‌شود قصه جنگی که سیاه و سفید ندارد، می‌شود جنگ بدون حق و باطل و بعد‌ها وقتی نسل‌های بعدی می‌خواهند این روایت را برای هم نقل کنند احتمالا به جای این‌که بگویند صدامی بود که به ایران حمله کرد، فقط می‌گویند جنگی بود که بین دو کشور همسایه بر سر حقابه یک رودخانه در گرفت، همین.

مثل هزار و یک قصه دیگری که برعکس واقعیت روایت کردند، مثلا این‌که هیتلر را یک سری اقدامات روی کار آورد که نمونه‌اش بیرون کشیدن پول‌های راک فلر از حساب‌هایش در آلمان بود که اقتصاد آلمان را زمین زد تا زمین بازی به امثال هیتلر برسد.
مثل هلوکاست، مثل این‌که از فلسطین و اشغالگرانش فقط برای ما قصه‌ای خیالی تعریف کردند که یک سری آدم زمین‌هایشان را فروختند و آن‌ها که صاحب زمین شدند حکومت تشکیل دادند، کشتار‌ها و کوچ‌های اجباری نظیر طنطوره هم انگار اصلا وجود نداشته است؛ کشتار‌های شبانه و غافلگیرکننده‌ای که به روایت شاهدان عینی بعضی‌ها حتی با تبر به قتل رسیده بودند.

شاید امروز که همه می‌بینند چه اتفاقی در جریان است چندان این روایت‌ها مهم نباشند، ولی به خاطر بیاوریم حافظه ما چقدر کوتاه‌مدت است و این روایت‌ها هستند که اثر باقیمانده از اتفاقات را می‌سازند.

اگر امروز روایت‌هایی که در حال وقوع هستند را ثبت نکنیم، فردا نمی‌توانیم برای نسل‌ها جا بیندازیم آن چیزی که به خورد ما می‌دهند واقعیت نیست.

مثل همین نکته‌ای که رهبری در دیدار با پرستاران به آن اشاره کردند. باور کنید اگر روایت ایستادگی کادر درمانی در تاریخ ثبت نشود و مردم از آن آگاه نشوند، اگر مجاهدت پرستاران و پزشکان جایی ماندگار نشود، روزی به ما خواهند گفت در سال فلان آنچنان بیماری‌ای آمد که کادر درمان هم فرار کردند.

شاید قبول این‌که در آینده این روایت را باور کنیم یا مجاهدت کادر درمان از خاطرمان برود، سخت باشد، اما خیلی از ما همین الان هم یادمان رفته است که در زمان شیوع کرونا، مردم دنیای با فرهنگ و مدرن به فروشگاه‌ها حمله کردند و حتی دستمال کاغذی نایاب شد، اما در کشورمان خبری از آن وحشیگری نبود. همین ماجرای ثبت نشده که یادمان رفته را بگذارید کنار روایت کادر درمان، حتما فراموش خواهیم کرد چه کسی جان خودش را با جان مردم معامله کرد.

حالا تمام این روایت‌های معلق و ثبت نشده را دوباره ببینید؛ آغاز جنگ، اتفاقات لانه جاسوسی، قطعنامه، فتنه ۸۸، دوران پهلوی، خرابکاری‌های رژیم‌صهیونیستی در تهران و از همه عجیب‌تر ترور حاج‌قاسم سلیمانی! بله، ترور حاج‌قاسم سلیمانی که اگر در ارائه روایت درستی از آن کوتاهی کنیم، همین‌طور که شکست داعش را دارند پای آمریکایی‌ها فاکتور می‌کنند، روایت برعکسی از ترور یک مقام رسمی ایرانی در کشور ثالث ارائه می‌دهند که دست آخر در پساذهن خودمان هم نمی‌توانیم از خون به ناحق ریخته سردارمان دفاع کنیم.

منبع: جام جم
انتهای پیام/

برچسب ها: دروغگویی ، رژیم بعث
اخبار پیشنهادی
تبادل نظر
آدرس ایمیل خود را با فرمت مناسب وارد نمایید.