به گزارش باشگاه خبرنگاران جوان، هفته گذشته، گابریل بوریک، نماینده چپگرای کنگره شیلی، به عنوان جوانترین رئیسجمهور شیلی انتخاب شد. او که تنها ۳۵ سال دارد، با کسب ۵۶ درصد آرا توانست از «آنتونیو کاست»، رقیب راستگرای افراطی خود جلو زده و رئیس جمهور شیلی شود. نتایج انتخابات شیلی بسیاری را شگفت زده کرده و از جهات متعدد حائز اهمیت و معنا دار است.
گابریل بوریک ۳۵ ساله یکی از رهبران اعتراضات گسترده مردم شیلی در سال ۲۰۱۹ بود.
مردم شیلی دو سال پیش علیه نابرابری شدید اجتماعی در این کشور دست به اعتراض زدند. بوریک یکی از رهبران اعتراضات بود که از برابری در تحصیل حمایت میکرد.گابریل بوریک جوان است و تجدد گرایی او را در نقطه مقابل نامزد رقیب خود «آنتونیو کاست» قرار داد. کاست ۵۴ ساله افکار سنتی دارد و پدر ۹ فرزند است. چرخش جمعیت جوان شیلی به سمت بوریک مسئله عجیبی نیست. از سوی دیگر، «کاست» مانند دیگر راستگرایان نسبت به مسئله مهاجرت روی خوشی نشان نمیداد. هدف او اعمال محدودیت بر مهاجرت از کشورهای ونزوئلا و هائیتی بود. کاست همچنین با «ژائیر بولسونارو» رئیس جمهور برزیل روابط نزدیکی دارد که این روزها از محبوبیت چندانی برخوردار نیست.
پیشتر از اعتراضات گسترده مردم شیلی به نابرابریهای شدید اجتماعی سخن به میان آمد. به عقیده مردم شیلی ریشه نابرابریهای این کشور در قانون اساسی است. قانون اساسی شیلی در دوران دیکتاتوری این کشور به رهبری «پینوشه» و در سال ۱۹۸۱ تصویب شد.
«آگوستو پینوشه» در سال ۱۹۷۳ و در دوران جنگ سرد با کودتای نظامی بر سر کار آمد. طبق نوشته روزنامه کلارین که مهمترین روزنامه آرژانتین محسوب میشود، در دهه ۹۰ برخی دولتهای آمریکای لاتین، با دخالت ایالات متحده و به خاطر منافع ژئواستراتژیک با کودتای نظامی بر سر کار آمدند. کودتای نظامی ۱۹۷۳ پینوشه نیز از این دست بود.در کتاب «خشونت دولتی و نسلکشی در آمریکای لاتین» نوشته ژوان پاتریس مکشری آمده است آمریکا با مداخله نظامی و به کار گیری سازمان اطلاعات خود کودتا علیه دولت قانونی «آلنده» را رقم زد.
«سالوادور آلنده» آخرین رئیسجمهور چپگرای شیلی بود که با کودتای نظامی تحت حمایت آمریکا برکنار شد. آنچه از پی این کودتا به وجود آمد، یک دهه دیکتاتوری «پینوشه» بود که توسط نیروی نظامی آمریکا حمایت میشد. کمی بعدتر در سال ۱۹۸۸ یک رایگیری نمایشی برای نگه داشتن پینوشه در قدرت برگزار شد؛ اما گزارش افشا شده تحت عنوان Annex-NSSM ۹۷ نشان میدهد آمریکا در صورت بازگشت آلنده به دفتر ریاست جمهوری طرح اولیهای برای سرنگونی وی برنامهریزی کرده بود. این سند به صراحت بیان میکند که نقش دولت ایالات متحده نباید فاش شود و در درجه اول از نهادهای شیلی به عنوان ابزاری برای برکناری رئیس جمهور استفاده شود. در این اسناد ارتش شیلی به عنوان بهترین وسیله برای دستیابی به این هدف برجسته شده است.
شاید دلیل رویگردانی مردم از «کاست» در انتخابات اخیر شیلی، پیروی او از دیکتاتوری پینوشه باشد. برادر کاست نیز یکی از مشاوران ارشد پینوشه بود. این در حالی است که بوریک جزء فعالانی بود که در زمان کمپین انتخاباتی خود اعلام کرد اگر به عنوان رئیس جمهور انتخاب شود، مدل اقتصادی نئولیبرال پینوشه را دفن خواهد کرد و مالیات افراد ثروتمند را برای گسترش خدمات اجتماعی افزایش خواهد داد. او همچنین در زمینه حمایت از محیط زیست نیز قولهایی به رای دهندگان داده است.
افزون بر این، بوریک یک فعال سیاسی حامی آرمان فلسطین است. به گفته روزنامه تایمز آو اسرائیل، وی در زمانی که نماینده کنگره بود از تحریم کالاهای شهرکهای صهیونیستی حمایت میکرد. بوریک در تلویزیون شیلی، رژیم صهیونیستی را «آدمکش» و «نسلکش» خطاب کرده و به قدرت رسیدن او را میتوان زنگ خطری برای رژیم صهیونیستی در آمریکای لاتین دانست.
احزاب چپ و راست در آمریکای لاتین فارغ از تفاوتهای خود در همه سطوح در دو چیز تفاوت عمده دارند: سیاستهای اقتصادی و ایدئولوژی. چپها در آمریکای لاتین غالبا طرفدار کم کردن نابرابری اجتماعی و کاهش سلطه آمریکا بر منطقه بوده اند. در مطالعه تاریخ معاصر آمریکای لاتین یک اصطلاح بسیار قابل توجه است: چرخش به چپ.
چرخش به چپ یا موج صورتی عباراتی هستند که برای ظهور و گسترش موجهای چپگرا در آمریکای لاتین به کار میرود. این موج در اواخر دهه ۹۰ و اوایل ۲۰۰۰ در آمریکای جنوبی بسیار گسترش یافت. برخی دولتهای چپگرا از جمله آرژانتین، برزیل و ونزوئلا در دوره خود به ضد آمریکایی بودن مشهور بودند.
نقشه زیر طول دورههای حکومتهای چپگرا در کشورهای مختلف آمریکای لاتین را نشان میدهد. رنگ قرمز پررنگ نشانگر حکومتهای چپگرای افراطی، قرمز کمرنگ نشان دهنده حکومت چپ و رنگ صورتی نشانگر حکومت چپ میانه رو است.
در سال ۱۹۷۵، در پی قدرت گرفتن دولتهای کمونیستی در آمریکای جنوبی، ایالات متحده «عملیات کندور» را آغاز کرد. عملیات کندور به مجموعهای از سرکوبهای سیاسی و عملیاتهای اطلاعاتی علیه مردم آمریکای جنوبی گفته میشود که توسط آمریکا اجرا شد. این عملیات از سوی دولتهای لیندون جانسون، ریچارد نیکسون، جرالد فورد، جیمی کارتر و رونالد ریگان در آمریکا حمایت میشد.
پس از عملیات کندور، در برخی کشورهای آمریکای لاتین دولتهای دیکتاتور راستگرا بر سر کار آمدند. این دولتهای راستگرا به جنایات بسیاری از جمله بازداشت غیرقانونی مخالفان سیاسی، شکنجه و قاچاق کودکان متهم بودند. پس از افشای جنایات این رژیمها، با بالاگرفتن فشارهای بینالمللی از خارج و مخالفت مردم آمریکا در داخل به خاطر دخالت در جنایات، واشنگتن مجبور شد از حمایت علنی خود از این دولتها دست بکشد.
در پی عقبگرد آمریکا، تعداد زیادی دولت با ایدئولوژی ضد آمریکایی و با حمایت مردم روی کار آمدند. در طول دهههای گذشته دولتهای چپگرا و راستگرای زیادی به صورت جذر و مدی بر سر کار آمده اند. اما از سال ۲۰۱۸ به بعد و پس از انتخابات مکزیک، آرژانتین، پرو، هندوراس و در نهایت انتخابات شیلی میتوان گفت که چرخش به چپ دیگری در راه است.
نیکلاس مادورو ، رئیس جمهور ونزوئلا در مصاحبه با المیادین از رویکرد خود سخن گفت و با اشاره به روابط کشورش با ایران اعلام کرد: روابط ما پیوسته با ایران خوب بود؛ چه در زمان رؤسای جمهور سابق – احمدی نژاد و روحانی و چه اکنون که رئیسی بر سر کار است. ما با رئیس جمهور رئیسی بر مجموعه ای از طرح های جدید توافق کردیم.
مادورو در ادامه صحبت های خود در خصوص رهبر ایران نیز گفت: من بسیار تحت تأثیر آیت الله خامنه ای قرار دارم؛ ایشان مردی بسیار حکیم و دارای فراستی بالاست.
وی به دیدارش با سردار سلیمانی در ونزوئلا در سال ۲۰۱۹ پرداخت و افزود: من از آشنایی با فرمانده سلیمانی بسیار خوشوقت شدم. او در بین ماههای مارس و آوریل سال ۲۰۱۹ به ونزوئلا آمد و با ما صحبت کرد. ما در میان بحران برقی بودیم که امپراطوری شمال آمریکا علیه ونزوئلا ترتیب داده بود در آن زمان [سردار] سلیمانی به ونزوئلا آمد و با ما در زمینههای مختلف همکاری صحبت کرد از جمله سامانه برق. او با تروریسم و تروریستهایی که به ملتهای محور مقاومت حمله کردند، مقابله کرد.
او در ادامه با اشاره به ترور سردار سلیمانی به دست آمریکا گفت: انسانیت باید از این، جنایت هولناک، عبرت بگیرد. آیا این جهانی است که برای بشریت در آینده میخواهیم؟ جهانی که ببینیم چگونه از کاخ سفید، دستور ترور یکی از قهرمانان علیه تروریسم صادر میشود؟. هرگز. جهانی که ملتها، خواهان آن هستند، جهان صلح، احترام و حاکمیت حقوق بین الملل است. بار دیگر باید صدای خود را در رد جنایت ترور این شهید و قهرمان ملتها، بالا ببریم.
پیشتر گفته شد که به دلیل موقعیت ژئوپولیتیک آمریکای لاتین، ایالات متحده مداخله سیاسی و نظامی زیادی در این منطقه داشته است. به طور مثال در آغاز قرن ۲۰ میلادی، آمریکا توانسته بود در کشورهای بسیاری نظیر پاناما، هندوراس، نیکاراگوئه، مکزیک، هاییتی و جمهوری دومینیکن دولتهای دوست و حامی خود را مستقر کرده یا شکل دهد. این سیاست آمریکا تحت عنوان «دکترین مونرو» همواره بر امور کشورهای آمریکای لاتین اعمال شده است.
دخالت نظامی آمریکا پس از پایان جنگ سرد کاهش یافت، اما با این حال آمریکا متهم است که حداقل از کودتاهای نظامی ونزوئلا در سال ۲۰۰۲ و هندوراس در سال ۲۰۰۹ حمایت کرده است.
نمونه دیگری از مداخله علنی ایالات متحده در آمریکای جنوبی، کودتای ۱۹۶۴ برزیل است. دولت جان اف کندی، رئیس جمهور اسبق آمریکا کودتایی علیه «ژوآو گولارت» ترتیب داد که پس از آن برزیل دههها حکومت استبدادی را تجربه کرد. هدف آمریکا از انجام این کودتا آن بود که برزیل «به چین یا کوبای دیگری تبدیل نشود».
در اواخر سالهای ۱۸۰۰، ایالات متحده به دنبال این بود که منافع اقتصادی خود را با دخالت در اقتصاد کشورهای دیگر تامین کند. یکی از دخالتهای علنی آمریکا عملیات موسوم به «حمله به خلیج خوکها» بود که در آن آژانس اطلاعات مرکزی آمریکا تلاش کرد حکومت چپ فیدل کاسترو در کوبا را ساقط کند. هدف اولیه این طرح سرنگونی کاسترو و جایگزینی فردی نزدیک به آمریکا بود. آمریکا برای انجام این عملیات بودجهای حدود ۱۳ میلیون دلار در نظر گرفت که در نهایت نیز با لو رفتن عملیات به شکست انجامید.
روزنامه نیویورک تایمز نیز به نقل از منابع خود در مورد کودتای ۲۰۰۲ ونزوئلا اعلام کرده است تاجر ونزوئلایی که با کودتا ادعا کرد رئیس جمهور این کشور است، از ماهها پیش از کودتا با مقامات ارشد آمریکایی در ارتباط بوده است. گفتنی است کودتای ۲۰۰۲ ونزوئلا در نهایت با تظاهرات گسترده هواداران چاوز به شکست انجامید.
خبرگزاری رویترز نیز به نقل از یک مقام ارشد کاخ سفید اعلام کرده که آمریکا با برخی فرماندهان ارتش ونزوئلا در ارتباط بوده و آنها را به نافرمانی از دولت مادورو تشویق میکند. همچنین نقش دونالد ترامپ، رئیس جمهور پیشین آمریکا در به رسمیت شناختن خوان گایدو به عنوان رئیس جمهور ونزوئلا در حالی که مادورو همچنان به عنوان رئیس جمهور رسمیت داشت، نمونه دیگری از این مداخلهجوییها است.
به هر روی، با افزایش آگاهی، مردم آمریکای لاتین بیش از پیش استقلال خود را بازیافته و دولتهای مداخلهگر را مجبور به عقبگرد (اگرچه ظاهری) کرده اند. موج صورتی جدید آمریکای لاتین خود شاهدی بر این مدعا است.
انتهای پیام/
منابع:
https://www.deccanherald.com/opinion/in-perspective/the-left-rises-in-latin-america-1006515.html
https://en.wikipedia.org/wiki/United_States_involvement_in_regime_change_in_Latin_America
https://www.aljazeera.com/economy/2021/6/18/venezuelas-maduro-expresses-desire-for-foreign-aid-biden-deal
https://www.reuters.com/world/americas/another-pink-tide-latin-americas-left-galvanized-by-rising-star-peru-2021-06-21/
https://apnews.com/article/north-america-caribbean-ap-top-news-venezuela-honduras-2ded14659982426c9b2552827734be83
https://blog.uvm.edu/sosten-centralamerica/2019/04/16/u-s-intervention-in-central-america-1970-present/
https://en.wikipedia.org/wiki/Pink_tide
چون دیگر خطر ندارند در آمریکا هم آزادی عمل دارند