باشگاه خبرنگاران جوان - سال ۵۷ حوادث متعددی در اهواز رخ داد که میتوان به حمله نیروهای گارد شاهنشاهی به حسینیه اعظم اهواز و آتشسوزی سینما رکس آبادان اشاره کرد. همین حوادث شور انقلابی را در مردم بیشتر کرده بود و حکومت فاسد پهلوی داشت روزهای آخرش را سپری میکرد. در روز ۲۶ دیماه سال ۱۳۵۷ محمدرضا شاه پهلوی از ایران فرار کرد که همین رویداد سبب شد تا مردم یقین پیدا کنند پیروزی انقلاب اسلامی به زودی اتفاق میافتد.
روز ۲۷ دی ماه و پس از فراگیر شدن خبر فرار شاه ظالم از کشور، شادی مضاعفی را در دلهای مردم ایجاد کرد و مردم بیشتر استانهای کشور از جمله اهواز برای نشان دادن شادی خودشان به خیابانها رفتند. اما نیروهای نظامی شاه که هنوز امید به برپایی حکومت پهلوی داشتند، با تانکها به خیابانهای اهواز آمده و حدود ۲۰۰ نفر از مردم بیگناه اعم از زن و مرد و کودک را به ضرب گلوله و باتوم گرفته که در این حادثه تلخ تاریخ انقلاب اسلامی حدود ۱۰۰ نفر شهید و ۱۰۰ نفر مجروح شدند. این حادثه به قدری برای مردم گران تمام شده بود که ۲۷ دی ماه ۵۷ را روز چهارشنبه سیاه نامیدند.
سیدصباح موسوی
چهارشنبه سیاهی که در اهواز رقم خورد
«سیدصباح موسوی» از رزمندگان دفاع مقدس و همرزم سردار شهید «علی هاشمی» است. او که از شاهدان عینی این حادثه مهم تاریخی است، درباره آغاز تظاهراتهای مردمی در استان خوزستان میگوید: علی هاشمی و سیدطاهر از روزهای نخست تظاهرات مردمی در مسجد اعلامیه پخش میکردند و من هم کنارشان بودم. عصر روز ۲۶ دیماه ۱۳۵۷ شاه فرار کرد و ما از طریق تلویزیون مطلع شدیم. چهارشنبه صبح ۲۷ دیماه دیدیم که ارتشیها، مجسمه شاه را از فلکه مجسمه در ۲۴ متری اهواز (میدان شهدای کنونی) پایین آوردند تا مبادا مردم به آن بیاحترامی کنند.
تخریب ماشین مردم در ۲۷ دی ماه سال ۱۳۵۷
وی ادامه میدهد: مردم اهواز جهت شادی و جشن به خیابانها آمده بودند. ما هم با خانواده همراه مردم اهواز شادی میکردیم. به ما گفته شد که آیتالله خزعلی در دانشگاه گلستان سخنرانی دارد. ما با خودروی پیکان جوانان، به سمت دانشگاه گلستان حرکت کردیم. مدت نیم ساعت به سخنرانی آیتالله خزعلی گوش کردیم و بعد خانواده را به منزلمان در حصیرآباد فرستادیم. من و سیدطاهر سریع به طرف تجمع مردمی برگشتیم و دیدیم که مردم در خیابان فرار میکنند. از آنها پرسیدیم چه شده که گفتند ارتش از پادگان خارج شده و با تانکهای خود ماشینهایی که کنار خیابانها هستند را زیر شنیهای خود له کرده و پیشروی میکند. در این حملات برادرشهیدم سیدطاهر هم یک باتوم خورد. ما شاهد تیراندازی ارتش شاه به مردم در چهارراه نادری، پهلوی، سیمتری و چهارراهزند بودیم.
مردم همه آمده بودند
بگو جاوید شاه! وگرنه کشته میشوی
سیدصباح موسوی که در چنین روزی ۲۲ ساله بود، درباره ضرب و شتم و شهادت مردم بیگناه مقابل انذار عمومی بیان میکند: ساواک، شهربانی و ارتش در برخی مراکز شهر مثل فلکه مجسمه و فلکه ساعت ایستاده بودند و به مردم میگفتند: «بگو جاوید شاه! و به خمینی (ره) دشنام بده وگرنه کشته میشوی» کسی این کار را نمیکرد و گارد شاهنشاهی این افراد را با باتوم یا اسلحه میزد. ما با چشمهایمان دیدیم که چندین نفر کشته شدند و کتک خوردند.
من و سیدطاهر به چهار راه امام رفتیم. همان موقع پدال گاز ماشینمان خراب شد. هر طور بود ماشین را راه انداختیم. یک آقای روحانی بین مردم بود و به عقب برمیگشت؛ ما آن روحانی را سوار کردیم و او را به نزدیکی چهارراه آبادان رساندیم. ما با چشم خودمان دیدیم که چطور ماشینهای مردم زیر تانک نظامیان شاه له شد و نزدیک ۲۰۰ نفر از مردم اهواز کشته و مجروح شدند. حتی تانک ارتش شاه در مقابل پادگان ۹۲ زرهی اهواز تعدادی خودرو را له کرده بود.
روزی که بغض مردم اهواز شکست
روزی که مردم اهواز شجاعانه شعار مرگ بر شاه سردادند
موسوی روز ۲۸ دی ماه را یکی از تلخترین روزهای انقلاب اسلامی برای مردم اهواز میداند. روزی که بغض مردم شکست. مردمی که برای تشییع پیکر شهدای چهارشنبه سیاه به خیابانها آمدند. این حادثه به قدری برای مردم تلخ بود که آنها بدون ترس از نظامیان شاه شعار مرگ بر شاه و مرگ بر آمریکا سر دادند. در این روز پیکر شهدای چهارشنبه سیاه بر دوش مردم تا بهشتآباد تشییع شد و ساعتها مردم در بهشتآباد پیکر شهدا را به خاک میسپردند. بعد از این حادثه مردم دیگر ترسی از گارد شاهنشاهی نداشتند. آن روز ارتشیها هم دو دسته شده بودند. گروهی مخالف کشتار مردم بودند و گروهی هم موافق. اما تظاهرات مردمی روز به روز قوت گرفت تا اینکه انقلاب اسلامی ایران به پیروزی رسید.
منبع: فارس
انتهای پیام/