باشگاه خبرنگاران جوان ـ پدر بابک خرمدین اولین قاتل در ایران نیست که وقتی مرتکب قتل شده و دستگیر میشود، از ارتکاب سه قتل پشیمان نباشد. هستند قاتلانی که قتل عامل خانوادگی انجام داده یا حتی دوست خود را کشته اند و از ارتکاب جنایت پشیمان نیستند و اگر از زندان آزاد شوند، بازهم قتل مرتکب میشوند.
بیشتربخوانید
قتل مادربزرگ و مادر برای پول
اهالی ساختمان ۶ طبقه در شیراز باز هم صدای جر و بحث واحد شماره ۴ را شنیدند، اما اینبار خیلی زود سر و صدا و دعوا تمام شد و پسر خانواده باعجله از خانه خارج شد. همسایهها برای بررسی زنگ واحد را به صدا در آوردند، اما کسی جواب نداد، آنها با پلیس تماس گرفتند و موضوع را گفتند، دقایقی بعد گشت کلانتری مقابل خانه توقف کرد و دو افسر پلیس مقابل واحد شماره ۴ رفتند. ماموران وقتی با در بسته روبرو شدند، با حکم قضایی در را باز و وارد خانه شده و با جسد زن سالخورده و زن میانسالی که با چاقو به قتل رسیده بودند روبرو شدند. از آنجا که احتمال میرفت جنایتکار پسر ۱۸ ساله خانواده باشد او چند روز بعد شناسایی و دستگیر شد.
رضا در بازجوییها به قتل مادر و مادر بزرگش اعتراف کرد و گفت: چند سال قبل پدر و مادرم از هم جدا شدند، من هم با پدرم زندگی میکردم، اما او هیچ پولی به من نمیداد، سر این مسائل با او درگیر بودم تا اینکه مادرم گفت اگر با او زندگی کنم به من پول میدهد. به خانه مادربزرگم آمدم و با آنها زندگی کردم، اما مادرم هربار پول میخواستم یا نمیداد یا مقدار کمی پول به من میداد. رفتارهایش خسته کننده شده بود، هرچه میگفتم پول بده نمیداد، به همین خاطر آن روز درگیر شدیم و حاضر نشد پول بدهد، مادربزرگم هم وسط دعوا آمد عصبانی شدم و با چاقو هر دو را کشتم و فرار کردم. من اصلا از کشتن مادر بزرگ و مادرم ناراحت نیستم، آنها مرا اذیت کردند؛ و مرگ حقشان بود.
قتل دوست به خاطر شوخی ناموسی
در این پرونده هم قاتل از اتباع افغان است و هموطن خود را در غرب تهران کشته است. مهر سال گذشته مردی با پلیس تهران تماس گرفت و ادعا کرد در ساختمان نوسازی که کار میکند، صدای درگیری میآید. با حضور پلیس در ساختمان آنها در یکی از واحدها با جسد خونی کارگر افغان روبهرو شدند و در کمد دیواری قاتل را با چاقو و لباس خونی دستگیر کردند.
قاتل که از اتباع افغانستان بود با قبول اتهام قتل هموطنش گفت: من و میلاد دوستان صمیمی بودیم. او خیلی شوخ بود و من به شوخیهایش عادت داشتم. روز حادثه او شوخی ناموسی کرد که گفتم ادامه نده، اما گوشش بدهکار نبود. وقتی با عصبانیت اعتراض کردم او مدعی شد عاشق خواهرم بوده و به او تجاوز کرده است. من سه خواهر دارم و هر سه ازدواجکردهاند. میلاد مدعی بود چند سال قبل خواهرم را مورد آزار و اذیت قرار داده و الان هم میخواهد به آنجا برود و برای او وزندگیاش مشکل درست کند.
وقتی این حرفها را زد دیگر نفهمیدم چهکار میکنم و با چاقو او را کشتم، سزای کسی که تجاوز میکند فقط مرگ است و من از کشتن دوستم ناراحت یا پشیمان نیستم. کسی که اینکار را کرده باید کشت و هیچوقت هم از کشتن او پشیمان نمیشوم. خانواده میلاد هم با رد ادعای تجاوز، مدعی شدند پسرشان عاشق خواهر دوستش بود، اما به او تجاوز نکرده و حال برای قاتل فرزندشان تقاضای قصاص دارند.
ناراحتم پدر زنم را نکشتم
داماد جنایتکار از جمله قاتلانی است که، چون نتوانسته پدرزنش را به قتل برساند، ناراحت است. رسیدگی به این پرونده سال ۹۶ همزمان با دستگیری قاتل خونسرد روی مبل خانه پدرزنش آغاز شد. در این پرونده اکبر ۴۰ساله متهم است که همسر و مادرزنش را به قتل رسانده و پدرزنش راهم مجروح کرده است. با دستگیری مرد قاتل او در بازجوییها مدعی شد همسرش قصد طلاق داشته و در ادامه دخالتهای خانواده همسرش باعث شده تا به جنایت دست بزند.
این مرد که کارمند پست بود، ابتدا سلامت روانیاش از سوی پزشکی قانونی تایید نشد، اما با اعتراض خانواده مقتولان در کمیسیون تخصصی پزشکی قانونی اعلام شد داماد جنایتکار هنگام قتل سالم بوده است.
هفته گذشته اکبر پای میز محاکمه رفت و در دفاع از خود گفت: همسرم بهانهگیر شده بود و پدر و مادرش هم در زندگی ما دخالت میکردند. من شبکار بودم وزندگیام مختل شده بود، نمیتوانستم بخوابم. روز حادثه با همسرم که قصد داشت طلاق بگیرد، دعوایم شد. پدر و مادرش هم به دفاع از دخترشان پرداختند. من عصبانی شدم و اول همسرم و بعد مادرش را با چاقوکشتم و پدرزنم را هم مجروح کردم. من پشیمانم که چرا اول پدرزنم را نکشتم، اول باید او را میزدم و بعد سراغ همسر و مادرزنم میرفتم. با اعترافات این قاتل که مدعی است مشکل روانی دارد، قضات برای صدور رأی وارد شور شدند.
پدرم را در کمد دفن کردم
به جرم قتل پدرش دستگیرشده بود، اما وقتی با خبرنگاران صحبت میکرد، آرام بود و هیچ نشانهای از عذاب وجدان یا پشیمانی در چهرهاش نبود. محمود متهم است که پدرش را با چوب و چاقو در غرب تهران کشته و بعد هم جسد او را در کمد دیواری دفن کرده است.
محمود در مورد انگیزهاش از ارتکاب قتل میگوید: مادرم سرطان داشت و فوت کرد. پدرم در زمان بیماری مادرم با او بدرفتاری میکرد و باعث شد از او کینه به دل بگیرم. یک سال بعد از فوت مادرم گفت میخواهد زن بگیرد و رفتار بدش با من ادامه داشت تا اینکه از دستکارها و رفتارش خسته شدم. روز حادثه در سال ۹۶ وقتی خواب بود بالای سرش رفتم و با چوب چند ضربه به سرش زدم. وقتی مطمئن شدم بیهوش شده، دو بار چاقو را در گلویش فروکردم تا بمیرد. بعد از قتل او را در کمد دیواری دفن کردم و رویش را با گچ پوشاندم. صبح عمهام زنگ زد و سراغ برادرش را گرفت، من هم گفتم رفته کلهپاچه بخرد، ولی هنوز برنگشته است.
سه روز همهجا را دنبالش گشتند، اما اثری از او نبود. بعد از سه روز تصمیم گرفتم بگویم من پدرم را کشتهام، به خانه خالهام رفتم و به خواهرم و خاله و بقیه گفتم پدرم را کشتم و در کمد دیواری دفن کردم. همگی گفتند خودت را معرفی کن، من هم آمدم و همهچیز را گفتم. من هیچوقت از اینکه پدرم را کشتم، پشیمان نیستم. او حقش بود بمیرد و من این کار را بهخاطر اخلاق بد و بدیهایی که به مادرم، من و خواهرم کرده بود، انجام دادم.
رفیق ناموس دزد دستگیر شد
راز رفیق کشی، مهر ۹۸ با کشف جسد مرد افغان در پارک چیتگر برملا شد. تیم جنایی برای تحقیق به محل کشف جسد رفت و مشخص شد مقتول بهنام ستار براثر اصابت جسم سخت و خفگی جان خود را ازدستداده است. در ادامه تحقیقات مأموران ردی از همخانه او بهنام امیر در جنایت پیدا کردند، اما مرد افغان همزمان با قتل دوستش ناپدیدشده بود. همه شواهد نشان میداد امیر مرد افغان را کشته و بعد از قتل فرار کرده است.
چند ماه بعد امیر هنگام ورود به ایران شناسایی و دستگیر شد. او به قتل همخانهاش اعتراف کرد و در مورد انگیزه قتل گفت: من نامزدی در افغانستان داشتم که میخواستم با او ازدواج کنم، یک روز که ستار میخواست به افغانستان برود برای نامزد و خانوادهام کادو خریدم و به او دادم تا به دست آنها برساند. بعد از برگشت ستار رفتار نامزدم تغییر کرد، بعد مدتی فهمیدم ستار خودش را به نامزدم نزدیک کرده و با او ارتباط دارد. عصبانی شدم و با نقشهای همخانهام را به حوالی چیتگر بردم و با چوب چند ضربه به سرش زدم و با بند کفش خفهاش کردم. بعد از چند ماه به ایران آمدم و فکر کردم موضوع فراموششده، اما دستگیر شدم.
این قاتل قبل از جلسه دادگاه توانست از خانواده ستار رضایت بگیرد و از مرگ رها شد، اما وقتی برای جنبه عمومی جرم پای میز محاکمه رفت، مدعی شد مرگ حق و سزای ستار بوده، چراکه ناموسدزدی کرده است. من پشیمان نیستم که چرا دوستم را کشتهام و فکر میکنم او به چیزی که حقش بود، رسید.
منبع:پایگاه تحلیلی جامعه ۲۴
انتهای پیام/