باشگاه خبرنگاران جوان - تنها کافی است کمی اهل اینستاگرام باشید تا چشمتان به صفحاتی که حول زندگی مشترک دو نفر و کارهای روزمره آنها میچرخد، افتاده باشد. این صفحات به طور معمول حول کارهای روزمره و آشپزی، خرید خانه، سفر و خلاصه زندگی روزمره یک زوج و فرزندانشان میچرخد.
در کنار این محتوای مشترک اما برخی زوجها موضوعات دیگری را هم در صفحه خود رو میکنند؛ از داستان آشنایی با همسر (که برخی اوقات داستانها به صورتی اغراقآمیز تعریف میشود) تا اختلافات جزئی بین خود و البته کارهایی که همسران به صورت معمول و در زندگی روزمره انجام نمیدهند مانند سورپرایز کردنهای پرهزینه و آن چنانی.
شاید با دیدن این صفحات وسوسه شده باشید که شما هم چنین صفحهای ایجاد و با تولید محتوایی از فعالیتهای روزمره، مخاطب جذب و از تبلیغات درآمدزایی کنید. اگر چنین وسوسهای سراغ شما هم آمده، پس همراه ما باشید تا کمی بیشتر درباره این موضوع صحبت کنیم.
بیشتربخوانید
چرا رونمایی از زندگی خصوصی این قدر جذاب است؟
بسیاری از افراد تصور میکنند تنها دلیل راهاندازی چنین صفحاتی، جذب فالوئر و به دنبال آن گرفتن تبلیغ و کسب درآمد است. البته که اهمیت این بخش را نمیتوان کتمان کرد اما واقعیت این است که این تمام ماجرا و داستان نیست. به اشتراک گذاشتن زندگی خصوصی با افراد غریبه، جذابیتهای دیگری هم دارد. بررسیها نشان میدهد به اشتراک گذاشتن مسائل خصوصی در شبکههای اجتماعی به فرد احساس خوبی میدهد. یکی از دلایل این حس خوب آن است که فرد احساس تعلق بیشتری به آن فضا میکند و این موضوع خوشایند است. بهتر است بدانید روانشناسان احساس تعلق را یکی از نیازهای مهم روانی میدانند که البته پاسخ مناسب دادن به این نیاز میتواند به حفظ بهداشت روانی هم کمک کند. اما آیا این نکته که این سبک به اشتراک گذاشتن زندگی خصوصی در شبکههای اجتماعی میتواند پاسخی به یکی از نیازهای روانی ما باشد، به آن معناست که این کار عوارض خاصی ندارد؟
وقتی سلامت روان به خطر میافتد
مزاحمتها و آزارها| بیان کردن مسائل زندگی خصوصی همیشه با واکنشهای مثبت روبه رو نمیشود. دریافت پیامهای منفی، سرزنشی، توهین و ... هم بخشی از ماجراست. موضوعی که گاهی میتواند سلامت روان صاحب صفحه را با خطراتی جدی روبهرو کند.
کاهش عزت نفس| یکی از اولین عوارض دریافت نظرات منفی به دفعات، کاهش عزت نفس و احساس ارزشمندی است. این موضوعی است که در بسیاری از افرادی که در زندگی خصوصی خود مطالب متعددی را به اشتراک میگذارند، زیاد دیده میشود.
متهم شدن به روراست نبودن| غالب صفحاتی که با نمایش زندگی خصوصی خود، مخاطب جذب میکنند، در نهایت ناچارند زندگی خود را بهتر از آن چه هست و خود را قویتر و موفقتر از آن چه هستند، نمایش دهند چراکه زندگی پردردسر و اتفاقات تلخ، در طولانی مدت مخاطب را پس میزند. اما از طرف دیگر نمایش بیش از حد مثبت زندگی هم عوارض منفی خود را دارد چرا که گروهی از مخاطبان موضوع روراست نبودن را مطرح میکنند و همین موضوع تبدیل به اهرمی برای فشار آوردن به صاحب صفحه میشود.
وقتی زندگی مشترک آسیب میبیند
تغییر جایگاه همسر| اما عوارض داشتن چنین صفحاتی فقط فشار روانی بر صاحب صفحه نیست. یکی دیگر از موضوعات، تحت تاثیر قرار گرفتن رابطه همسران است. تغییر جایگاه همسر و القای احساس ابزار بودن، فشار بر همسر برای عمل کردن به شکلی خاص، فشار برای گرفتن عکس و ... همه و همه میتواند رابطه همسران را با چالشهای اضافهتری روبهرو کند.
مرزهای مخدوششده زندگیمشترک| ما برای این که زندگی خانوادگی مستحکمی داشته باشیم، نیاز داریم مرزهایی برای خود و
زندگی مشترک خودمان ترسیم کنیم و بین فضایخصوصی خود با دیگران فاصله بیندازیم. تولید محتوا بر اساس زندگی روزمره و مسائل خصوصی میتواند این مرزها را کم رنگ کند. این موضوع جدای از اظهارنظرهای نامناسب دیگران و افزایش احتمال دخالت دیگران، تاثیری منفی بر صمیمیت همسران هم دارد.
احساس خاصبودن| گاهی اما در این بین یکی از همسران که بازخورد بیشتری را از مخاطب دریافت میکند، بعد از مدتی درگیر احساس مهم و خاص بودن میشود. احساسی که شکلگیری آن البته با وجود برخی تعریف و تمجیدهای اغراقآمیز شبکههای اجتماعی چندان عجیب نیست. اما این احساس مهم بودن میتواند به منزله آغاز دردسر در زندگی مشترک و حتی پیش کشیده شدن موضوع طلاق و جدایی باشد.
نکته پایانی
در نهایت این که هرچند این روزها دیگر چه خوشمان بیاید و چه نیاید، بلاگر بودن یک حرفه است که ناچاریم آن را به رسمیت بشناسیم اما یادمان باشد برخی زیرشاخههای این حرفه میتواند عوارضی بسیار جدی برای سلامت روان و زندگی ما ایجاد کند.
منبع: زندگی سلام
انتهای پیام/
سه تا فرزند دارم:
دو تا دختر (مونا 13 ساله؛ منیژه 11 ساله)
یک پسر (بهادر 6 ساله)
اسم خانمم هم مونا یا مونی بهش میگم
اون 41 سالشه
ما در محله بازار تهران زندگی میکنم
من ارشد حسابداری دارم
و خانمم خانه داره
و بقیش به شما هیچ ربطی نداره
اصلا چرا زندگی خصوصی منو میخونید
خوشتون میاد که به زندگی افراد کار دارید
حالا که اینطور شد
من کارمند ثبت احول هستم
دیروز ناهار بندری پلاس خوردم که معروفه تو ستارخانه و بهش میگن موزه بندری
البته امشب قراره با خانواده بریم با هم بخوریم
اما دیروز واقعا عالی بود
یکمی با خانمم سر خواهرش مشکل دارم
آخه همش مهمون ما میشه
تو این شرایط کرونا و گرونی
دیگه واقعا دارم اذیت میشم
البته کمی هم مشکلات مالی داریم
هنوز به فکر طلاق نیوفتادیم
اما همین که میگم، یعنی از فکرم خطور کرده
منتها 359 سکه از کجام بیارم
نحوه آشنایی ما خیلی ساده بود
من ازدواج فامیلی کردم
و از بچگی با هم بازی میکردیم
خلاصه
سرتونو درد نیارم با خالی بندی های خودم
من 17 سالمه و هنوز دهنم بوی شیر میده