باشگاه خبرنگاران جوان - در مرحله دوم عملیات طریقالقدس در آذرماه سال ۱۳۶۰ قرار بر این بود که رزمندگان برای منهدم کردن و متلاشی ساختن سازمان رزم دشمن به تصرف تپههای «نبعه» و «چذابه» بپردازند. در این کارزار رزمندگان تیپ ۱۴ امام حسین (ع) به حسین خرازی فرماندهشان اطلاع دادند که در محاصره عراقیها قرار گرفتهاند.
همین خبر کافی بود تا حسین خرازی را که در فاصله چند صد متری یگانهای عملکننده قرار داشت به منطقه درگیری بکشاند تا بلکه از نزدیکترین نقطه، کار هدایت عملیات را انجام دهد. حسین خرازی با دشمن تنها ۵۰ متر فاصله داشت و دقیقاً در تیررس فشنگ تفنگها و تیربارها بود، اما تمام عزمش را جزم کرده بود تا نگذارد نیروهایش محاصره شوند. همین هم شد. حضور فرمانده ارشد موجب شد تا رزمندگان در شب دوم عملیات، پس از نبردی تن به تن و خونین همراه با تسلط بر تنگه چذابه در مواضع جدیدی استقرار یابند و خط پدافندیشان در مقابل دشمن ترمیم شود.
حسین خرازی
فرمانده ولکن خاکریز نبود
نیروهای جهاد سازندگی با دستگاههای مهندسی راهی منطقه شدند. آنها به دنبال هجوم نیروهای موج اول و دوم عملیات، بلافاصله فعالیتشان را آغاز کردند تا با احداث خاکریز، نتایج عملیات را تثبیت و تضمین کنند. حسین خرازی برای مدیریت میدانی در کنار جهادگران حاضر شد. این در حالی بود که دیدهبانان دشمن از روی تپهها کاملاً به محل تنگه مسلط بودند و آتش خمپارهها روی اولین بلدوزر فعال در منطقه روانه شد.
حسین خرازی سومین نفر از سمت راست.
اما باز فرمانده ولکن خاکریز نبود. او دائم نیروها را تهییج کرد و از رانندگان بلدوزرها میخواست با سرعت عمل بیشتری خاکریز حدفاصل تپه رملی تا تنگه و اراضی باتلاقی و هور را احداث کنند. آتش تانکهای عراقی امان نیروهای جهاد را برده بود. فریاد استغاثه «یا حسین» بلند بود و همرزمان فرمانده، نگران حال او بودند. هر چقدر تلاش کردند تا او را از بلدوزرها دور کنند، با مقاومت حسین خرازی مواجه میشدند. او میگفت: وجود من باعث خواهد شد خاکریز سریعتر و صحیحتر زده شود.
حزن حسین خرازی از شنیدن خبر شهادت فرماندهان
ماجرای عکس حزنآلود فرمانده شجاع اصفهانی
بعد از عملیات والفجر ۸ و آزادسازی فاو، حسین خرازی فرمانده لشکر ۱۴ امام حسین (ع) حضور فعال داشت. در میانه عملیات به او خبر شهادت سه نفر از فرماندهان، شهید قوچانی معروف به مالک اشتر جبهه، شهید موحددوست و یکی دیگر از فرماندهان را دادند. وقتی او این خبر را شنید، از شدت ناراحتی به ستونی تکیه داد.
معنویت در فضای جبهه حاکم بود
خبر حیرتآوری که شهید خرازی در فتح خرمشهر داد
شهید خرازی با نیروهایش آماده حمله به خرمشهر شد. یک دفعه حدود ۵۱ عراقی از خاکریز بیرون آمدند و خودشان را تسلیم کردند. آنها از نظر روانی به هم ریخته بودند، چون فرماندهشان روی مین رفته بود و آسیب دیده بود. همین مسأله ترس عراقیها را بیشتر کرده بود. رزمندهها تصمیم گرفتند این تعداد اسیر را به عقب بفرستند که شهید خرازی مانع شد و درخواست مترجم کرد.
عملیات کربلای ۴ و حضور فرمانده در میان غواصان
شهید خرازی به مترجم گفت: از عراقیها بپرس در آن طرف چه خبر است؟ یکی از عراقیها با اشاره به روحیه خراب همرزمانش گفت: افسران استخبارات به ما گفتند اگر تسلیم شوید سربازان خمینی همه شما را اعدام میکنند. شهید خرازی یک قرآن کوچک در جیبش داشت. آن را در آورد و دست افسر عراقی داد و گفت: این قرآن ضامن میان ما و شماست. به این قرآن قسم میخورم، به شما امنیت میدهم و همه شما را آزاد میکنم. بروید به دوستان خود بگویید اگر تسلیم شوید تحت این قرآن همه شما سالم به تهران میروید. در غیر این صورت با شما میجنگیم تا کشته شوید. (در آن زمان تعداد نیروهای عراقی بیش از ۵۱ هزار نفر و مهمات عراق چند برابر ایران بود، در حالی که فقط حدود سه هزار رزمنده ایرانی در میدان حضور داشتند)
از راست ابوشهاب معاون لشکر امام حسین، حسن آقایی فرمانده محور لشکر امام حسین، احمد کاظمی فرمانده لشکر نجف اشرف، حسین خرازی فرمانده لشکر امام حسین، محسن رخصت طلب راوی قرارگاه فتح
آنها رفتند و بعد از ۲۰ دقیقه صدای هیاهو بلند شد. بچهها کنجکاو شدند و رفتند دیدند که گروه زیادی از عراقیها بدون سلاح در حالی که دستهای خود را بلند کردهاند، به سمت ایرانیها میآیند و شعار تسلیم سر میدهند. شهید خرازی با قرارگاه تماس گرفت و گفت: عراقیها تسلیم شدند.
بعد از مدت کوتاهی احمد کاظمی از محور دیگری با قرارگاه تماس گرفت و گفت: عراقیها تسلیم شدند. شهید صیاد به محسن رضایی گفت: آنها اشتباه میکنند! نکند عراق دارد ما را فریب میدهد! در تماس بعدی احمد کاظمی درخواست اتوبوس برای انتقال اسرا به عقب کرد. به همین خاطر صیاد شیرازی با هلیکوپتر به بالای منطقه رفت تا از صحت صحبتهای این ۲ فرمانده مطمئن شود. همان جا با محسن رضایی تماس گرفت و گفت: از ۲ سمت خرمشهر عراقیها در حال خارج شدن و تسلیم شدن هستند و خرازی درست گفته است.
شهید حسین خرازی
مرور زندگی شهید خرازی
سردار شهید حسین خرازی در سال ۱۳۳۶ در اصفهان به دنیا آمد. او در ابتدای پیروزی انقلاب با عضویت در کمیته دفاع شهری اصفهان به حراست از جادههای حساس شهر مشغول بود. سپس یک سال پس از انقلاب، همزمان با توطئه گروهکهای ضدانقلاب در گنبد و ترکمن صحرا، به آن منطقه اعزام شد و به فرماندهی نیروها در یکی از محورهای منطقه پرداخت و سپس چندین ماه در منطقه کردستان در راه دفاع از کیان اسلامی جانفشانی کرد.
مراسم تشییع پیکر مطهر شهید حسین خرازی
شهید حسین خرازی، همزمان با آغاز جنگ و سقوط خرمشهر به خوزستان اعزام شد و در منطقه خط شیر، فرماندهی نیروهای بسیج در مقابله با قوای متجاوز بعث را برعهده گرفت؛ عملیاتهای فرمانده کل قوا، ثامنالائمه، فتحالمبین، بیتالمقدس، خیبر، بدر، والفجر ۸ و کربلای ۴ و ۵ صحنههای فراوانی از رشادتها، ابتکار، خلاقیت و حسن فرماندهی این سردار رشید اسلام بود.
مزار شهید حسین خرازی
شهید حسین خرازی در عملیات خیبر در اسفند ماه سال۱۳۶۲ دست راست خود را در راه خدا تقدیم کرد. سرانجام این سردار رشید اسلام در جریان عملیات بزرگ کربلای ۵ در حالی که فرماندهی لشکر ۱۴ امام حسین (ع) را برعهده داشت، در هشتم اسفند ماه سال ۱۳۶۵ بر اثر اصابت ترکش به قلبش به فیض عظمای شهادت نائل آمد و پیکر مطهرش در گلستان شهدای اصفهان به خاک سپرده شد.
منبع: فارس
انتهای پیام/