وصال شیرازی نام و نسب یکی از خاندانهای قدیمی و هنری شیراز است.
شجره این خاندان از دوران صفوی معلوم است و از همین دوران بعضی از اعضای این خاندان در امور دیوانی مشغول بودند و حتی به مقامات دبیری و استیفای دیوان نادرشاه افشار و کریمخان زند رسیدند.
با این حال، مهمترین و برجستهترین فرد از خاندان وصال شیرازی، میرزا محمد شفیع (۱۱۹۷-۱۲۶۲ ق) بود که آرامگاه وی در مقبره الشعرای حافظیه است.
او میرزا کوچک لقب داشت و وصال تخلص میکرد و وصال نامی بود که ابوالقاسم سکوت، از عرفای بزرگ شیراز، به او داده بود و این نام برای همیشه بر روی این خاندان باقی ماند.
شش فرزند او وقار، حکیم، داوری، فرهنگ، توحید و یزدانی نیز در علم و هنر راه پدر در پیش گرفتند به طوری که این خاندان در دوران قاجار به عنوان یکی از مطرح ترین خاندانهای ادیب و هنرمند ایران شناخته میشدند.
در سومین نسل از یزدانی، علی وصال متخلص به روحانی را میبینیم که شاعر و خوشنویس و ادیب و صاحب کتاب گلشن وصال در معرفی و شرح احوال و آثار خاندان وصال و رئیس انجمن ادب فارس به مدت ۳۰ سال بوده است و در جوار آرامگاه حافظ، در کوی خرابات و گوته در آرامگاه خانوادگی وصال، به خاک سپرده شده است.
روحانی وصال با مهرالشریعه دستغیب ازدواج کرده و حاصل این وصلت پنج فرزند، چهار پسر و یک دختر بوده که همه اهل علم و ادب و هنر بوده و هستند.
نورانی وصال که از اساتید دانشکده ادبیات دانشگاه شیراز بود و واقف کتابخانه و مجموعه کم نظیر موزه وصال در زمینی به مساحت ۵ هزار متر مربع و ساختمانی با تزییناتی شبیه به دوره زندیه، شاعر و پژوهشگر و گردآورنده کتابهای دیوان داوری، دیوان وقار، تصحیح دیوان حافظ و نویسنده کتابهای فرائدالسلوک و هزار مزار بود.
عبدالرحیم وصال رئیس امور اداری دانشگاه شیراز، رئیس مجموعه موزه نارنجستان قوام، نوازنده و رئیس مترجمان استان فارس بود.
او از نام آوران عرصه علم پزشکی و رادیولوژی بود و در ۳۰ام بهمن ماه ۱۴۰۰ چشم از جهان فرو بست و قصد داریم در این گزارش با وی و فعالیتهایش بیشتر آشنا شویم.
وصال زاده بهار ۱۳۱۲ در خیابان حائری، بین خیابان وصال و قا آنی شیراز است.
تحصیلات ابتدایی را در دبستان ابن سینا و نمازی گذراند و سپس به دلیل اینکه برادرش در دانشگاه تهران پذیرفته شده بود همراه خانواده عازم تهران شد و مقطع دبیرستان را در تهران به پایان رساند.
علی رغم علاقه زیاد او به رشته فیزیک به دلیل شاخص بودن رشته پزشکی در آن دوران، در آزمون پزشکی شرکت کرد و در دانشگاه علومپزشکی تهران پذیرفته شد و دو سال بعد به منظور تجربه محیطهای جدید و کسب فرصتهای علمی بیشتر، به کشور آلمان رفت و دوره پزشکی عمومی خود را در مونیخ به پایان رساند.
سپس به علاقه قدیمی خود پرداخت و در دانشگاه برلین لیسانس فیزیک گرفت و تا آخر عمر نیز میگفت من از اول هم به رشته فیزیک علاقه وافری داشتم و باید از اول در همین رشته تحصیل میکردم اما در آن زمان کسی شناخت کافی از رشتههای علومپایه نداشت.
عبدالکریم وصال، بسیار علاقهمند به علم و دانش بود و دوره دستیاری جراحی را در لندن، دوره دستیاری رادیولوژی را در بیمارستانهای Virchow و neukoln و westend دانشگاه برلین و تخصص رادیولوژی خود را از دانشگاه برلین آلمان اخذ کرد.
در سالهای ۱۹۷۲م و ۱۹۷۳م استادیار رادیولوژی در دانشگاه ایالت مریلند و ایالت تنسی آمریکا بود و در آنجا اجازه تاسیس مطب داشت، اما به ایران برگشت و از سال ۱۳۴۸، با رتبه دانشیاری استاد رادیولوژی دانشگاه شیراز شد.
عبدالکریم وصال عضویت در هیأت ممتحنه دانشنامه تخصصی (بورد) رشته رادیولوژی از ابتدای تااسیس در ایران، بنیانگذاری و سردبیری مجله انگلیسی زبان علوم پزشکی ایران در فاصله سالهای ۱۳۴۹ تا ۱۳۸۲ (Iranian Journal of Medical Sciences)، عضو دائمی فرهنگستان علوم پزشکی کشور از سال ۱۳۷۰ تا کنون، رئیس هیأت تحریریه مجله انگلیسی زبان آرشیو علوم پزشکی ایران از سال ۱۳۷۷، عضو فرهنگستان علوم پزشکی شیراز (Archives of Iranian Medicine)، عضو آکادمی علوم نیویورک، کارشناس دفاع بیولوژیک از طرف سازمان دفاع غیرنظامی آمریکا در سال ۲۰۰۴ و عضویت مؤسس مرکز تحقیقات علوم پرتوی دانشگاه علوم پزشکی شیراز را در کارنامه خود دارد.
این استاد دانشگاه بیش از ۴۰ مقاله در مجلات علمی بینالمللی دارد و نشان درجه یک دانش را در سال ۱۳۹۱ دریافت کرده است.
عبدالکریم وصال پیشگام در حوزه رادیولوژی مدرن در شیراز و موسس بورد تخصصی رادیولوژی در کشور بوده است.
خانواده وصال از نظر مالی و اقتصادی در شرایط بسیار خوبی بودند و وصال میگفت: پزشکی را برای خودش دوست دارم نه درآمدش! و هیچوقت حتی یک روز هم به مطب و مطب داری فکر هم نکردم، چون من عاشق دانشگاه و دانشجویانم بودم و علی رغم اینکه میتوانستم مطب خصوصی داشته باشم، همیشه تماموقت در خدمت دانشگاه ماندم.
خیلیها به حرفه پزشکی به چشم تجارت نگاه میکنند اما اگر پزشکی حاضر شد باوجود محدودیتها و کمبودها خودش را وقف آموزش و علم کند کار مهمی کرده است.
غزال وصال برادرزاده عبدالکریم وصال و دختر عبدالرحیم وصال و مدیر نگارخانه وصال شیرازی است گفت: بیش از چهل سال با عمویم عبدالکریم وصال همسایه دیوار به دیوار بودیم و من از نظر روحی و عاطفی بسیار به ایشان نزدیک بودم.
او گفت: راز موفقیت استاد این بود که او بسیار علاقهمند به یادگیری و علم آموزی بود و همیشه کتابی در دست مطالعه داشت و در منزل شخصی خود بیش از ۵۰ هزار جلد کتاب داشت و دیوان شعر برادر خود، مرحوم نورانی وصال را گردآوری و چاپ کرد.
وصال در مورد روحیات عموی خود گفت: استاد تکبعدی نبود، در همه زمینهها مطالعه و فعالیت داشت، او هنرمندی قابل و موسیقی شناس و علاقهمند به موسیقی کلاسیک و پیانیستی با ذوق بود و از موسسان و عضو هیات مدیره بیمارستان مرکزی شیراز نیز بود.
مدیر نگارخانه وصال شیرازی در ادامه به معرفی تاثیرگذارترین فرد زندگی دکتر وصال پرداخت و گفت: وصال همیشه میگفت، من در دوران دبیرستانم در شیراز معلمی داشتم که تاثیر زیادی در زندگی من داشت و الگوی نافذی برای من بود، معنویتی که با علم روز عجین بود، او معلم عربیام، آقای مشکسار بود، ولی آنقدر در بحث فیزیک قوی بود که از او کمک میگرفتم و آنقدر خاکی و بی غل و غش بود که به دل آدم مینشست، یک استاد باید الگوی معنوی شاگردانش باشد، بعضی از استادها با رفتار و منش خودشان میتوانند تاثیر گذار باشند.
مدیر نگارخانه وصال شیرازی گفت: تلاش و پشتکار خودم هم بود، زیرا من در تمام عمرم عاشق خواندن و درس دادن بودم و حتی الآن که بیشتر از ۸۰ سال دارم هنوز عاشق تدریس هستم و همیشه هم سعی کردم علم و فناوری کشور خودم در رشته رادیولوژی هم پای جهان پیش رود. من هیچوقت مطب شخصی نداشتم در تمام این ۵۰ سال، تمام وقت در خدمت دانشگاه بودم و فقط به آموزش دانشجویان پرداختم.
غزال وصال در پایان به عضویت دائمی دکتر وصال در فرهنگستان علوم پزشکی کشور اشاره کرد و گفت: عمویم هدایایی را که از طرف فرهنگستان فرستاده میشد را نمیپذیرفت و آنها را تحت عنوان جایزه دکتر وصال اختصاص داده بود به دانشجویانی که کار تحقیقی ویژهای انجام داده باشند.
عبدالکریم وصال میگفت: من محیط مناسبی داشتم و علاقه و پشتکار خودم هم کمک کرد و من فقط یکچیزی میگویم، به پزشکی به چشم محل درآمد نگاه نکنید.
رامین وصال، تنها فرزند مرحوم عبدالکریم وصال درباره ازدواج پدرش گفت: پدرم در سن ۴۵ سالگی دریکی از فرودگاههای آمریکا با مادرم آشنا شد، مادرم ایرانی بود اما آن جا زندگی میکرد و بعد از آشنایی با پدرم به ایران آمد و ثمره زندگیشان من هستم که متولد سال ۱۳۶۷ و فارغ التحصیل رشته پزشکی و رزیدنت جراحی قلب هستم.
او از علائق پدر نیز گفت: پدرم همیشه به دنبال علم بود و هر روز ساعتها کتابهای غیر پزشکی میخواند و معتقد بود که اصل زندگی آدم محصول محیط و علاقه شخصیاش است و هر کجای دنیا که فرصت علم آموزی فراهم شود، باید از آن استفاده کرد.
وصال گفت: پدرم میگفت زمانی که ما کارمان را شروع کردیم جای خیلی چیزها خالی بود که ما آنها را پر کردیم و دیگر آن خلاها وجود ندارد.
او گفت: ما کسانی مانند دکتر ملک حسینی را داریم که پیوند اعضا را همدوش با مهمترین مراکز دنیا انجام داد و این کار کمی نیست و من شاگردانی داشتم که هنوز درسشان تمام نشده به فکر مطب و درآمد بودند!
وصال گفت: پدرم درباره رشته رادیولوژی هم میگفت رشته ما درآمدزا است، ولی اگر کسی بخواهد با این نگاه اقتصادی وارد رادیولوژی شود، خشت اول را کج گذاشته و نباید وارد شود، اگر کسی به دنبال پول است برود سراغ بازار و مغازهداری، چون پزشکی محل پول درآوردن نیست، من در تمام این شصت سال یکبار به جنبههای مادی این رشته فکر نکردم و پزشکی را جزئی از هنر میدانم.
او علت برگشتن استاد از اروپا را از زبان خودش اینگونه گفت: پدرم میگفت خواست خودم بود که برگردم و عامل دیگری که در آن مقطع مشوق خیلیها برای برگشت شد، مسئولینی بودند که به شدت فارغ التحصیلان خارج از کشور را برای برگشت ترغیب می شدند و شرایط مناسبی برای آنان فراهم شد و خیلیها به خارج از کشور برگشتند اما من هم هیچ وقت در فکر این نبودم که بمانم. ۱۴ سال در اروپا و آمریکا بودم و تحصیلاتم که تمام شد برگشتم.
وصال گفت: پدرش گفته زمانی که من برگشتم وضعیت پزشکی خیلی نابسامان بود، اما درست همان زمانی بود که دولت میخواست شیراز را تبدیل به قطب پزشکی کشور کند و دانشکده پزشکی شیراز در حال تبدیل شدن به یکی از قویترین مراکز آموزشی منطقه بود.
او گفت: دولت میخواست شیراز را به عنوان یک الگو در تمام منطقه و کشور معرفی کند و وقتی برگشتم بخش رادیولوژی را در دانشگاه شیراز تاسیس کردم و خیلی دوست داشتم آن چیزهایی که در اروپا دیده بودم را اینجا به وجود بیاورم و با این هدف شروع کردم و آخرین تکنولوژی را به ایران آوردم که البته دانشگاه شیراز هم خیلی حمایت میکرد تا بتواند بهعنوان الگو در کشور معرفی شود.
وصال گفت: وقتی از پدرم میپرسیدم تعداد متخصصانی که تربیت کردید چقدر است؟ میگفت: تعداد رادیولوژیستهایی که زیر نظر من درس خواندند و فارغ التحصیل شدند را یادم نیست، ولی ۷ تا ۸ نسل را آموزش دادم و در عمر بیش از ۸۰ سالی که دارم در حدود ۶۰ سال است که پزشکم و در این مدت فقط آموزش تخصصی رادیولوژی داشتم و توانستم چیزهایی که در خارج یاد گرفته بودم را به ایران منتقل کنم و چندین نسل رادیولوژیست تربیت کنم.
او میگفت الگوسازیهای ما از ریشه ایراد دارد، چون الگوسازی از دوران مدرسه چشمه میگیرد.
پسر دکتر وصال گفت: بارها از پدرم پرسیدم که اگر به گذشته برگردید، بازهم پزشک میشوید؟ او میگفت: من اگر به گذشته برگردم پزشکی نمیخواندم و فیزیک میخواندم یا یکی از رشتههای علوم پایه را، چون فکر میکنم رشتههای علوم پایه بیشتر به درد مملکت میخورد تا پزشکی و رشتههای تخصصی مهندسی و علت انتخاب رادیولوژی هم شاید این بود که رادیولوژی به رشتههای علوم پایه نزدیکتر بود و حد واسط علوم پایه و بالینی بود و همین مرا جذب کرد.
وصال گفت: وقتی از پدر میپرسیدم از اینکه برگشتید پشیمان نشدید؟ میگفت: سوال خیلی خوبی است، چون این سوال برای همه پیش میآید، من در زمینه زبان استعداد خاصی دارم و به ۶ زبان حرف میزنم، در جوامع غربی موضوع مهمی وجود دارد و اینکه دنیای غرب با تمام زرق و برق و امکاناتی که دارد مال ما نیست و من در تمام سالهایی که آن جا درس میخواندم این حس را داشتم و فکر میکردم که اگر بالاترین مناصب اجرایی را هم به من بدهند باز اینجا مال من نیست و من فقط غریبهای هستم که دارم تمام توان و نیرویم را برای پیشرفت کشور بیگانه هزینه میکنم و ته دل اروپاییها یک نازیسم میدیدم که نگاه خوبی هم به خارجیها نداشتند.
فرخ حبیبزاده، رئیس آموزش و پژوهش بهداشت و درمان صنعت نفت فارس و هرمزگان، به سبب نزدیکی و قرابتی که با زنده یاد دکتر عبدالکریم وصال داشته، به صحبت نشستم.
حبیب زاده انگیزه اصلی مرحوم وصال برای تأسیس IJMS در سال ۱۹۷۰ و پذیرفتن مسئولیت بیش از دو دهه سردبیری آن را اینگونه بیان کرد: انگیزه اصلی و علاقه او برای سردبیری مجله lJMS، همانطور که خودش بیان میکرد، از سالهای اقامتش در اروپا سرچشمه میگرفت، زمانی که به نام دانشمندان، نویسندگان، مؤسسات و کشورهای آنها در فهرست مرجع فصول و مقالات کتابهای علمی توجه میکرد و بر خلاف چیزی که از تاریخ علم در کشور ایران و پیشینه تمدن و دانشمندان ایرانی و سرامد بودن دانشمندانی، چون ابوعلی سینا، جرجانی و خوارزمی و خدمات فراوان آنها به علم و دانش فرا گرفته بود، نام و نشانی از ایران و دانشمندان ایرانی در فهرست کتابها و مراجع علمی مشاهده نمیکرد، بنابراین برای او روشن شد که چگونه جریان علم که در طول قرون متمادی از خاورمیانه به دنیای غرب بود، در گذشت زمان معکوس شده است و هم اکنون لازم است برای بازیابی جایگاهی که در دنیا داشتیم، چرخهای زنگ زده پژوهش و تحقیقات علمی را به حرکت درآوریم.
او گفت: عبدالکریم وصال تلاش کرد تا زیرساختهای لازم برای انجام و انتشار تحقیقات علوم پزشکی را ایجاد کند و اگرچه بسیاری از مردم بر این باور بودند که چون زبان علم انگلیسی است پس مانع بزرگی برای انتشار نتایج تحقیقات و درک بهتر مطلب از سوی مجامع بین المللی محسوب می شود او تصمیم گرفت که IJMS را به زبان انگلیسی منتشر کند تا ثابت کند که این مانع قابل رفع است، چون در تسلط به زبان انگلیسی بی همتا بود.
حبیب زاده بنیانگذار و سردبیر سابق مجله بینالمللی طبکار و محیط زیست گفت: او می دانست که رقابت با مؤسسات تحقیقاتی غربی برای داشتن سهمی از تولید علم در جهان، یک نبرد سخت است اما محققان کشور را تشویق کرد که بر روی پژوهش، مطالعه و انتشار آثار خود در مورد بیماری های شایع در ایران و خاورمیانه، به عنوان مثال، تالاسمی، لیشمانیوز و کیست هیدلاتید، تمرکز کنند، زیرا معتقد بود که اغلب تحقیقات انجام شده در کشورهای توسعه یافته در کشورهای در حال توسعه قابل استفاده نیستند.
مشاور سردبیر مجله لانست گفت: در واقع، وصال با اعتقاد به اینکه ترویج پژوهش و نگارش علمی تنها راه برون رفت از وضعیت موجود است، ایده تمرکز بر پزشکی جغرافیایی، را مأموریت و چشم انداز اصلی مجله IJMS و همچنین بسیاری از مجلات دیگر که پس از آن راه اندازی شدند، قرار داد.
او با بیان این مطلب که دکتر وصال در راه اندازی دو مجله علوم پزشکی معتبر دیگر نیز مشارکت فعال داشته، گفت: نشریه رسمی فرهنگستان علوم پزشکی ایران و مجله رادیولوژی ایران نیز با همت وصال تاسیس شد.
حبیب زاده گفت: ما جزء آخرین نفرهای نسلی هستیم که پزشکی را برای پزشکی دوست داشتیم نه برای درآمدش!
او گفت: دکتر وصال در زمینه های مختلف به جامعه پزشکی و تحقیقات علوم پزشکی در ایران کمک زیادی کرد و تلاش و پشتکار او در دفتر مجله بی نظیر بود به طوری که برای درج یک مقاله علمی ساعت ها وقت می گذاشت و بیش از ۵ مرتبه آن را مرور می کرد.
بنیانگذار و سردبیر سابق مجله بینالمللی طبکار و محیط زیست گفت: استعداد شگفت انگیزی در زبان شناسی داشت و به چهار زبان مسلط بود و بسیار شیوا می نوشت و علاقه وافری به طیف گسترده ای از رشته های علمی، از پزشکی و علوم اعصاب گرفته تا اخترفیزیک و کیهان شناسی و بیو شیمی داشت و در سالهای پایانی عمر خود بیشتر به مطالعه تاریخ علم و طب سنتی در نقاط مختلف جهان می پرداخت، او همیشه مشتاق یادگیری چیزهای جدید بود.
در ۳۰ بهمن ماه ۱۴۰۰، پیکر زنده یاد دکتر عبدالکریم وصال در آرامگاه خانوادگی وصال در جوار مزار حافظ به خاک سپرده شد.