ماه مبارک رمضان به هر دیاری که سفر کنی سفرههای افطاری میبینی که با غذاهای محلی، نان و پنیر و سبزی تازه، چای، آش و حلوا از روزهداران پذیرایی میکنند.
اما واقعیت این است که این سفرهها مختص کسانی است که به زبان خودمانی دستشان به دهنشان میرسد و دخل و خرجشان کفاف هزینههای یک ماه روزهداری را میدهد.
ورود به روستای تنگ و فراموششده، با آدمهایی که انزوا، اندوهی کهنه و حس بیاعتمادی در نگاههایشان موج میزند، از آن اتفاقاتی است که فکرش تا مدتها گوشهای از ذهنت جا خوش میکند و آزارت میدهد.
دور شدن از جامعه، روی آوردن به تنهایی در زندگی و سپری شدن شب و روزهای تکراری با کورسوی امیدی که شاید انتهایش ناامیدی باشد، باعث شده است تا بیماران جذامی، ناخوشی فراق و تنهایی را بیشتر از دردهای تن و چهره احساس کنند.
وارد روستا که می شوم غریبه بودنم توی ذوق پیرزن و پیرمردهای جذام گرفته ای که از پشت پنجره حواسشان به همه جا هست می خورد. تا نگاهم به آنها می افتد محکم پنجره ها را می بندند و پرده ها را می کشند.
دلم نه از ترس صدای فریادش در سکوت مرگبار روستا در ظهر یک روز بهاری بلکه با دیدن صورت درهم کشیده اش ریخت. پوستی که در هم پیچیده بود، چشمانی که گرچه باز اما سفید بود و جز سیاهی چیزی نمی دید.
پیرزن، انگشتانی که در مچ دستش در حال حل شدن بود را به شانه ام زد تا بگوید: "اومدی عکسمونو توی تلویزیون پخش کنی تا هر جا ما رو دیدن فرار کنن؟"
صورتش را می پوشاند می خواهد برود که گوشی موبایلم را توی دستش می گذارم تا مطمئن شود اگر نخواهد عکسی نمی گیرم، آرام می شود.
فاطمه خانم از راه می رسد و می گوید:" بچههامون تو شهرهای دیگر عکسمون رو می بینن و غصه می خورن. می گن عکس مادر و پدرمون رو گرفتن تا دل همه به حالشون بسوزه! تو هم می خوای مثل همه اونهای دیگه ما رو مسخره خودت کنی! یا عکس بگیری که دیگران وقتی صورتمون رو دیدن بفهمن جذامی هستیم و فرار کنن."
قول می دهم از صورتش عکس نگیرم تا کسی او را نشناسد. فقط اجازه می دهد از دستانش عکس بگیرم.
اسمش عالیه است. وقتی دو دخترش را به دنیا آورد جذام گرفت. شوهرش هم به درد او دچار شد چون وضعیت بهداشت روستایشان بسیار بد بوده است.
۲۰ سال پیش که چند دکتر در سنندج آمار جذامیهای روستایشان را میگرفتند او را به بصری آورند تا مثل بقیه اهالی اینجا دور از چشم بقیه زندگی راحت تری داشته باشد.
حکایت ما در روستای «بصری» است؛ یکی از روستاهای تابع مهاباد که از دهه ۵۰ تاکنون به عنوان مکانی برای نگهداری بیماران جذامی تعیین شده، با دیگر مناطق جهان کمی متفاوتتر است.
اهالی این روستا که در محور بوکان به مهاباد و جاده موسوم به «برهان» قرار دارد، با وسواس بیشتری به جهان نگاه میکنند و نگرانی آنان فراتر از یک بیماری همهگیر است.
یادگاران جذامی مهاباد در حالی در چنین شرایط سختی بسر میبرند که ویروس کرونا نیز از راه رسیده و دردی دیگر بر آمال اهالی این روستا افزوده و نگرانیهای مردم این دیار را در این روزها بیشتر و بیشتر کرده است.
کمی دورتر از روستا خانم مسنی را دیدم که در حال رفتن به خانه شان بود و او هم مثل بقیه با نگاهی تعجب برانگیز به من نگاه کرد و گفت خانم برای چه به روستای جذامیان آمده ای و منم در پاسخ گفتم آمده ام کمی با شما درد دل کنم و لبخندی تلخ تمام چهره اش را تسخیر کرد و برای اینکه می خواستم زودی صورت مسئله را ببندم .
استی خانم یکی از افراد مبتلا به جذام است که دل پُری از مسئولان شهر و انجمن حمایت از جذامیان مهاباد دارد و نمی خواهد تصویرش را در رسانهها نمایش دهد اما بالاخره راضی شد که تصویرش رو هم نمایش بدیم .
در مورد ماه رمضان از استی خانم پرسیدم.
آیا شما می تونید در ماه رمضان روزه بگیرید؟
در پاسخ گفت: درست است که ما بیماران جذامی نمی توانیم روزه را به جای بیاوریم، اما در این روزها ایمانم به خدا قویتر میشود و بیشتر خدا را با شکرگزاری یاد میکنیم و مطمئن هستیم که خدا هم بیشتر ما را یاد میکند.
وی از محدودیتها و مشکلات اهالی این روستا میگوید: که جذامیان مهابادی هر ۳ ماه یک بار ۵۰۰ تومان حقوق میگیرند و این مبلغ در این شرایط اقتصادی کفاف زندگی این افراد را نمیدهد.
استی خانم عملکرد انجمن جذامیان مهاباد را غیر قابل قبول میداند و به خبرنگار باشگاه خبرنگاران جوان از مهاباد میگوید: با توجه به درآمدی که این انجمن دارد، خدمات آن ناچیز و در حد بیماران جذامی نیست.
وی از خیران این شهرستان خواست در این روزهای سخت هرچه در توان دارند برای کمک به بیماران جذامی روستای «بصری» دریغ نکنند و اهالی این روستا را با جذام و کرونا تنها نگذارند.
استی خانم گفت : درست است با تمام این نواقص در چهره و دستان پینه شده نمی توانم دین الهی را به جا بیاورم اما آنهایی که سالم هستند می توانند با دیدن ما بیشتر امید به زندگی بگیرند و از یاد خدا غافل نشوند.
وی گفت: می خوام در این ماه از مسئولان دعوت کنم که آنگونه با خدا بیشتر راز و نیاز می کنند ولی این ما هستیم که باید بیشتر بهمون توجه بشه و می تونن میهمان خانه دل ما شوند.
خزانهدار انجمن حمایت از بیماران جذامی مهاباد میگوید: کمک نهادهای حمایتی از بیماران جذامی اندک و این بیماران به حمایت بیشتر مردم و مسئولان برای ادامه زندگی خود نیاز دارند.
ابراهیم نانوازاده گفت: در سالهای قبل برای کمک به وضعیت معیشت و درمان این بیماران، یک درمانگاه در مهاباد ساخته شده و قسمتی از هزینههای درمانی و حقوق پرستاران این بیماران از این راه تامین میشود.
وی گفت: برای رسیدگی و حمایت از این بیماران، انجمن حمایت از بیماران جذامی مهاباد در سال ۶۲ در این شهرستان ایجاد شده که با کمکهای مردمی، خیرین و اداره بهزیستی توانسته بیماران جذامی این شهرستان را تحت پوشش حمایتی قرار دهد.
خزانهدار انجمن حمایت از بیماران جذامی مهاباد گفت: با توجه به اینکه درآمد این درمانگاه نمیتواند جوابگوی تمامی نیازهای بیماران باشد، آنان همواره برای اعزام و درمان بیماران با مشکل مالی مواجه هستند.
نانوازداه از خیران خواست در این ماه مبارک رمضان دست افراد نیازمند را بگیرند و دل آنها را شاد کنند.
دهیار روستای «بصری» مهاباد میگوید: شروع رنجهای مردم روستای «بصری»، با کم شدن کمکهای مردمی به اهالی این روستا پس از شیوع کروناست، چون بیشتر اهالی این روستا هیچ درآمدی ندارند و چرخ زندگی آنان با کمکهای مردمی و خیران میچرخد.
کریم محمدی گفت: هماکنون اهالی روستا علاوه نیازهای مالی، به اقلام بهداشتی مانند ماسک و محلول ضدعفونی نیز نیاز دارند که خیران نباید در این روزهای سخت اهالی روستای «بصری» را فراموش کنند.
وی گفت: از مجموع ۲۷ خانوار جذامی این روستا، ۲۱ خانوار آن به بیماری جذام مبتلا بوده و ۶ خانوار دیگر آن سالم هستند و در مجموع هم اکنون ۶۸ نفر در این روستا ساکن هستند که از این تعداد ۴۹ نفر بیمارند.
رئیس شورای روحانیون مهاباد گفت: با توجه به اینکه منابع مالی جهت تهیه سبدهای کالا در طرح همای رحمت توسط خیرین تامین میشود از شهروندان درخواست میشود برای رنگین کردن سفرههای سحر و افطار نیازمندان در این طرح مشارکتی هرچند کوچک داشته باشند.
ماموستا ملا علی نجمه گفت: بدون شک نتیجه این اقدام خداپسندانه هم در این دنیا و هم در آخرت شامل حال خیرین و نیکوکاران میشود.
وی گفت: برداشتن بار مشکلات از دوش نیازمندان نباید به روزهای خاصی از سال محدود شود و باید به فرهنگی ریشهای تبدیل شود.
روستای بصری در ۱۸ کیلومتری مهاباد در جاده برهان واقع شده که از جمله جزو روستاهایی ابوده که تک تک خانههای آن حداقل یک فرد مبتلا به جذام را درخود جای داده اما ویروس قابل انتقال اکنون در بدنشان نیست و تنها اثر بیماری مانده است.
سابقه بیماری جذام در جوامع انسانی به بیش از ۶ هزار سال پیش برمیگردد، اما اینک در قرن ۲۱ هنوز زخمهایی است که جان و روح بیماران مبتلا را آزار میدهد و جذام بیشتر به عنوان بیماری فقیرانه معروف شده و در کشورهای مختلفی از جمله هند، بنگلادش، اندونزی، میانمار و نیجریه بیشتر از سایر نقاط دنیا دیده میشود.
در ایران نیز در مناطق شمالشرق، شمالغرب، غرب و جنوب غرب کشور هنوز هم شماری از این بیماران زندگی میکنند که میتوان به اسکان آنان در حاشیه شهر مشهد، آسایشگاه «بابا باغی» تبریز، در بخشهایی از شهر ایلام و در روستاهای اطراف شهر مهاباد و سردشت در آذربایجانغربی اشاره کرد.
گزارش از سپیده خشمن