کتاب «آرش کمانگیر و دیگر اسطورههای جهان» اثر نازنین نانا والاجم در انتشارات هزاره ققنوس منتشرشد. نوجوانان مخاطبان این اثر هستند. در آن با ۲۲ روایت اسطورهای از فرهنگها و ملل مختلف دنیا و ایران باستان مواجه میشویم. مطالعه کتاب به مخاطب نوجوان این ایده را میدهد که اغلب اسطورههای جهان خواه پرورده ذهن یک ملت خواه روایت تاریخ آنها باشند رنگ و بوی داستانهای زمینی را دارد. با همین ویژگی است که مخاطب نوجوان میتواند به آنها نزدیک شود و صفاتش را در شخصیتهای اساطیری جستجو کند.
در بخشی از کتاب میخوانیم:
«منوچهر شاه میدانست که ماهرترین تیراندازان و قویترین سربازان نمیتوانند تیری را بیندازند که دوباره تمام سرزمین ایران - با آن وسعت باور نکردنی- از چنگال تورانیان آزاد شود. او خوب میدانست که افراسیاب به همین دلیل این شرط را گذاشته تا بقیهی خاک ایران را نیز بدست آورد. منوچهر شاه و مردم ایران در غم و اندوهی عمیق فرو رفتند...، اما آنها باید زودتر کاری میکردند تا جلوی حملهی دوبارهی تورانیان را بگیرند. باید شرط را میپذیرفتند تا تعداد کمتری از سربازان در برابر حملات کشته شوند و مردم بیگناه کمتری در این جنگ آسیب ببینند.
مشاوران منوچهر شاه به دور او جمع شدند. آنها میخواستند امید را در دل مردم زنده نگه دارند. منوچهر شاه دستور داد تا یارانش، بهترین و قویترین سرباز ایرانی را برگزینند. مشاوران منوچهر، همه از امیرزادهی طبرستان "آرش"، بسیار شنیده بودند و او را انتخاب کردند. منوچهر شاه پیشنهاد آنها را پذیرفت. پس ایرانیان پیکی تندرو را به سوی آرش فرستادند و از او خواستند تا خود را به مازندران رسانده و سپاه ایران را یاری دهد.
پیام منوچهر به آرش رسید. امیر زاده طبرستان که حالا مسئولیت سنگین و سختی را بر دوش خود احساس میکرد، با خداوند به راز و نیاز پرداخت. او میدانست که افراسیاب میخواهد با دشمنی و پلیدی، خاک ایران را بگیرد. او در میان دشت رو به آسمان و ستارهها از نیروهای عادل آسمانی کمک طلبید.
ایرانیان میگویند که وقتی قلب آرش با آن راز و نیاز به خلوص رسید و عاجزانه از پروردگار کمک خواست، فرشتهای به زمین آمد. فرشته تیر و کمانی آسمانی را به آرش داد و از او خواست تا بالای کوه رویان برود و به سمتِ شرق ایران، تیرش را پرتاب کند تا سرزمین ایران با همان وسعت و شکوه قبل، از چنگال دشمنان رها شود.»